محمدجواد اکبرپور بازرگانی
پژوهشگر تاریخ جنگ ایران و عراق
ارتش عراق متناسب با اهداف و بررسی و تحلیل عواملی چون موقعیت جغرافیایی نوار مرزی و اولویتبندی اهداف ارضی، مانور گستردهای را تدارک دیده بود. در گام نخست، در طراحی مانور ارتش عراق، مرز ایران و عراق به 3جبهه تقسیم شد:
جبهه جنوبی: از مدخل ورودی اروند به خلیج فارس تا دهلران
جبهه میانی: دهلران تا جنوب دربندیخان
جبهه شمالی: دربندیخان تا اشنویه
سازماندهی ارتش عراق در حمله سراسری به مرزهای ایران اسلامی مبتنی بر ارزشیابی از مناطق مورد نظر و براساس جزئیات مانور، برای هر یک از یگانهای عملکننده تدوین و به آنها ابلاغ شده بود. سپس یگانها با دریافت مأموریتهای محوله، در سراسر مرز صفآرایی کردند.
جبهه جنوبی
جبهه جنوبی در استراتژی نظامی عراق اهمیت بسیاری داشت و تلاش اصلی ارتش بعث محسوب میشد. در این جبهه، اهداف مهمی چون دزفول، اندیمشک، اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و آبادان قرار داشتند. براساس طرح مانور ارتش بعث، هدف اصلی عملیات، که جبهه جنوب بود، به عهده سپاه سوم عراق گذاشته شد. این سپاه که لشکرهای 1 و 5 مکانیزه و لشکر 9 زرهی را در اختیار داشت، برای شروع جنگ لشکر 3 و 10 زرهی و تیپ 33 نیروی مخصوص را که قبلا در سازمان نیروی دریایی عراق بود، تحت امر خود گرفت. محورهای پیشبینی شده عملیات به وسیله طراحان جنگ برای تهاجم یک ارتش کلاسیک، مبتنی بر راهها و معابر وصولی بود که به طور طبیعی روش خاصی از تهاجم را دیکته میکرد. از مشخصات بارز این روش استفاده از جادهها برای تردد وسایل زرهی و پشتیبانی از تک بود. بر همین اساس، سپاه سوم عراق نیز متناسب با معابر موجود در جبهههای جنوب، مانور خود را به شرح زیر طراحی کرد:
1 محور تنومه، شلمچه، خرمشهر:
هدف اصلی دشمن در این محور، محاصره شهر خرمشهر، عبور از رودخانه کارون و محاصره و اشغال کامل شهر آبادان بود.
2 محور نشوه، جفیر، اهواز:
هدف اصلی در این محور، حرکت به سمت اهواز بود. این محور و محور خرمشهر ابتدا به لشکر 5 مکانیزه واگذار شد تا حداکثر با 4تیپ ضمن محاصره خرمشهر، عبور از کارون و محاصره آبادان و پاکسازی منطقه وسیعی از جنوب اهواز، خود را به اهواز رسانده و با لشکر 9 زرهی الحاق کند.
3 محور عماره، چزابه، بستان، سوسنگرد:
این محور از مهمترین معابر وصولی به سمت مرکز استان خوزستان، یعنی اهواز بود، بنابراین لشکر 9 زرهی موظف شد ضمن تصرف شهرهای بستان، سوسنگرد و حمیدیه، خود را به اهواز رسانده، در آنجا با دیگر یگانهایی که از جنوب و شمال به این نقطه میرسیدند، الحاق کند.
4 محور فکه، شوش، دزفول:
پیشروی در این محور به دلیل گستردگی زمین و عمق اهداف، به 2 لشکر 1 مکانیزه و 10 زرهی واگذار شد که هر دو باید از معابر فکه و اطراف آن وارد عمل میشدند. لشکر 1 مأموریت داشت پس از عبور از فکه به سمت رودخانه کرخه و شوش تک کرده، ضمن پشت سرگذاشتن رودخانه و قطع کردن جاده اهواز اندیمشک، محاصره اهواز را از طریق شمال کامل کند. لشکر 10 نیز مأموریت داشت با پشت سر گذاشتن مرز در محور پاسگاههای شرهانی و بجلیه، با دو فلش به حرکت خود ادامه دهد: با فلش در عمل تناسب نداشتن بین وسعت هدف و توان لشکر 5، به محدود شدن این یگان در محور اهواز منجر شد و محور خرمشهر و آبادان به لشکر 3 زرهی که با تیپهای دیگر تقویت شده بود واگذار شد. اول به پاکسازی عین خوش و دشتعباس بپردازد و سپس حرکت خود را به سمت پل نادری روی رودخانه کرخه ادامه داده با عبور از آن، دزفول را محاصره کند و با فلش دوم در محور دهلران جناح مطمئنی را برقرار سازد. در مجموع سپاه سوم افزون بر یگانهای عملکننده فوق که قرار بود هر یک در مراحل اولیه وارد عمل شوند، لشکر 3 زرهی را نیز به عنوان احتیاط در اختیار خود داشت تا در صورت لزوم وارد عمل سازد.
جبهه میانی
سپاه دوم عراق، فرماندهی و هدایت عملیات را در این جبهه به عهده داشت. براساس مأموریت و اهمیت محور، لشکرهای 6 و 12 زرهی، 2 و 4 و 8 پیاده و همچنین چند تیپ مستقل در اختیار این سپاه قرار گرفت. در این جبهه نیز متناسب با روح کلاسیک حاکم بر ارتش مجهز عراق، محورهای عملیاتی مشخص و برای هر یک اهدافی تعیین شد. هدف عمده در این جبهه، تصرف بخشهایی از خاک جمهوری اسلامی بود تا امکان هرگونه واکنش از رزمندگان اسلام به سمت بغداد از بین برود و با تأمین بغداد، اهداف اصلی در جنوب بهتر پیگیری شود.
برای تأمین این هدف، تنگه و گردنه پاتاق در عمق 50 کیلومتری خاک جمهوری اسلامی به عنوان نقطهای کلیدی و سوقالجیشی در نظر گرفته شده بود. طبق این طرح فعالیت دشمن از شمال تا پل دوآب شامل ارتفاعات دالاهو و شاهنشین و از سمت جنوب تا ارتفاعات مهم کاسه گران گسترش مییافت. بر این اساس، اهداف ذیل در دستورکار یگانهای سپاه دوم قرار گرفت:
1 محور قصرشیرین، سرپل ذهاب، پاتاق:
تصرف این محور را که مهمترین بخش عملیات این جبهه محسوب میشد، 3لشکر به عهده داشتند: لشکر 6 زرهی باید مستقیم از محور خسروی وارد شده و ضمن اشغال قصرشیرین، تا سرپل ذهاب و گردنه پاتاق پیشروی کند. این لشکر را از 2جناح، لشکرهای 4 و 8 پیاده حمایت میکردند. لشکر 8 در شمال قصرشیرین، با هدف دشت ذهاب و شهر سرپل و لشکر 4 نیز در جنوب قصرشیرین به سمت گیلان غرب، جناح راست را حفظ میکرد.
2 محور مندلی، سومار، نفت شهر:
این مأموریت به عهده لشکر 12 زرهی بود. به دلیل نبود اهداف مهم در این محور، مأموریت لشکر 12 به شهرهای مرزی سومار و نفت شهر و برخی ارتفاعات در شرق این 2شهر محدود میشد.
3 محور مهران: این محور با هدف تصرف شهر مهران و تسلط بر تنگه کنجانچم و در نتیجه قطع ارتباط جبهه جنوب و جبهه شمال، به لشکر 2 پیاده عراق واگذار شد.
جبهه شمالی
مسئولیت این جبهه بر عهده سپاه یکم عراق بود که 2لشکر 11 و 7 پیاده را تحت امر خود داشت. این سپاه مأموریت داشت ضمن حفاظت از منطقه و کنترل معارضین عراقی، نیروهای ضدانقلاب را در وارد ساختن ضربه به جمهوری اسلامی ایران تجهیز، تقویت و هدایت کند و در صورت لزوم نیز برخی از ارتفاعات را به اشغال در آورد. یگانهای تحت امر سپاه یکم، با وجود اهداف محوله، در عمل نقش احتیاط نیروی زمینی ارتش عراق را بر عهده داشتند. [1]
[1]برگرفته از کتاب جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ