نیکوعقیده| معابر خاکی از مهمترین مشکلاتی هستند که مردم حاشیه شهر با آن دست و پنجه نرم میکنند. مشکلی که به یکی از درخواستها و مطالبههای همیشگی اهالی این محلهها تبدیل شده است. رفت و آمد سخت، وجود گرد و خاک همیشگی، مشکل نظافت خانههای مجاور آن و... اینها فقط بخشی از مشکلات خیابانها و کوچههای خاکی هستند. در این سالها با وجود به راه افتادن چندین نوبت نهضت آسفالت معابر حاشیه شهر، بسیاری از این کوچهها هنوز به حال خود رها ماندهاند. کوچه انتهای پورسینا ۱۶.۷ یکی از این معابر است. این کوچه از زمانی که اهالی به یاد دارند خاکی بوده و با وجود درخواستهای مکرر ساکنان آن از شهرداری، تاکنون آسفالت نشده است. با توجه به گله و شکایتها و درخواستهای اهالی بار دیگر به این کوچه میرویم تا وضعیت آن را گزارش کنیم و با ساکنان آن گفتوگو کنیم.
کوچهای که رنگ آسفالت ندیده است
کوچه پورسینا ۱۶.۷ را تا انتها میروم و به معبر خاکی مورد نظر میرسم. معبر بغل به بغل زمینی زراعی قرار گرفته و با دیواری کاهگلی از آن جدا شده است. کل کوچه پوشیده شده از سنگ و کلوخ و با عبور هر خودرو گرد و خاک در فضا پخش میشود. در همان هنگام کودکی را می بینم که سوار دوچرخه باسرعت از کوچه عبور میکند. ناگهان چرخ دوچرخهاش در یکی از گودالهای کوچه گیر میکند و به زمین میخورد اما دوباره از جایش بلند میشود، لباسش را میتکاند و چرخزنان از کوچه عبور میکند. در همین چند دقیقهای که به تماشای وضعیت کوچه نشستهام همه چیز دستگیرم میشود اما تصمیم میگیرم با اهالی هم گفتوگو کنم تا از جزئیات این مشکلات سر در آورم.در زنگزده کوچک خانهای را میزنم، دری که درست رو به کوچه خاکی باز میشود. معصومه مبارکی که ساکن قدیمی این خانه است در را برایم باز میکند. تا خودم را معرفی میکنم بدون آنکه چیزی بگویم خودش شروع میکند به شرح مشکلات این کوچه خاکی. دل پردردی دارد و تند تند مشکلات را کنار هم میچیند؛ « کل زندگیام را خاک برداشته. لباسها را میشویم و روی طناب پهن میکنم. فردا که میخواهم لباسها را جمع کنم میبینم، توی تار و پودش خاک است. خودمان آمدیم اینجا سرعتگیر ساختیم تا خودروها با سرعت عبور نکنند و گرد و خاک کمتری بلند شود. اما هر بار افرادی که لباس کارگرهای شهرداری به تن دارند، سرعتگیرها را خراب میکنند.»
کمکم اهالی دیگر هم دورمان جمع میشوند و هر کدام از تجربیاتشان می گویند. فاطمه زهرا اسلامی که خانهاش کنار خانه معصومه مبارکی است ادامه حرف او را میگیرد: «کاش فقط گرد و خاک بود. سوسک و عقرب سر از خانههایمان در میآورد.»
دیگری میگوید: «پسر کوچک در خانه دارم. میخواهد برود بیرون بازی کند. نمیتوانم جلویش را بگیرم. هر بار با دست و پای زخمی به خانه برمیگردد بس که اینجا سنگ و کلوخ دارد.»
آنها از مدرسهای هم میگویند که درست یک کوچه آن طرفتر قرار دارد. دبستان شکوفه انقلاب مدرسهای است که بیشتر بچههای این محله به آن میروند. مادر یکی از بچهها میگوید: «پاییز و زمستان اینجا پر از گل و لای میشود و بچهها با سر و روی گِلی به خانهها برمیگردند.»
تشکیل جلسه با شرکت آب و فاضلاب مشهد
درددل اهالی را به گوش معاون فنی و اجرایی شهرداری منطقه6 میرسانیم. احسان نجاریمقدم از پیگیریهای اخیرشان برای آسفالت کوچه میگوید: «باتوجه به درخواست اهالی برای آسفالت کوچه اقدام کردیم و زیرسازیها را هم انجام دادیم اما شرکت آب و فاضلاب زودتر از ما برای اجرای طرح اگو اقدام کرده بود. حالا کار این شرکت در این محله تمام شده اما زیرسازی را به هم زده است. قرار است به زودی جلسهای با حضور معتمدان محله و شرکت آب و فاضلاب مشهد برگزار کنیم تا هرچه سریعتر آسفالت شود.»