تجربه کن تا به علاقه‌ات برسی

جعفری| یکی از دغدغه‌های مهم دختران دهه‌ هشتادی، ورود به دنیای کسب‌وکار است. بی‌تردید، این مسیر پرپیچ‌وخم با چالش‌هایی همراه است که بسیاری از آن‌ها ریشه در نداشتن مهارت‌های لازم و شناخت ناکافی از علایق فردی دارد. 
در همین زمینه، با دکتر نورالهدی پورعباس، دارای دکترای مدیریت حرفه‌ای کسب‌وکار، بازرگان و نایب‌رئیس کانون بازرگانان زن به گفت‌وگو نشستیم. او در این گفت‌وگو، چالش‌های ورود به فضای کسب‌وکار را با دختران جوان در میان می‌گذارد.

 

دهه هشتادی‌ها خلاق هستند
دهه هشتاد‌ی‌ها در مقایسه با نسل‌های قبل، خلاق و متفاوت‌اند. همین ویژگی فرصت‌های زیادی برایشان فراهم می‌کند؛ چون ریزبین و نکته‌سنج هستند. البته همین ویژگی‌ها می‌تواند برایشان چالش‌برانگیز هم باشد. چون دسترسی این افراد به اطلاعات متفاوت زیاد است.
جسارت، ویژگی دیگر این نسل است. جسورند و همین جسارت گاهی مانع می‌شود؛ چون ممکن است مسیرهایی را انتخاب کنند که آن‌ها را از اهدافشان دور کند. حتی به‌راحتی به پدر و مادر «نه» می‌گویند و توصیه‌های والدین را نادیده می‌گیرند.
به نظر من دختران دهه هشتاد موفق‌اند. هر کاری را که شروع کرده‌اند، تا پایان مسیر ادامه داده‌اند. من شخصا در ۳۰ تا ۳۵ سالگی جسارت پیدا کردم. این نسل از هجده سالگی جسارت خودشان را نشان داده‌اند. 


والدین حمایت کنند
در گذشته، زنان شاغل کمتر بودند؛ اما امروز، تعداد زیادی از زنان هم همسر هستند و هم مادر و در عین حال شاغل‌اند. این وضعیت می‌تواند الگویی مناسب برای دختران دهه هشتاد باشد؛ الگویی که در گذشته کمتر وجود داشت. چالش مهم این نسل، شکاف نسلی با والدین و نگاه سنتی حاکم بر روابط خانوادگی است. این شکاف سبب شده والدین در بسیاری از مواقع مقابل فرزندان قرار بگیرند، نه در کنار آن‌ها؛ در حالی‌ که این نسل به همراهی و حمایت والدین نیاز دارد. والدین مطمئن باشند که این نسل اهل تجربه‌ است و پیش رونده، بنابراین نگران نباشند.


دهه هشتادی‌ها قفل نیستند
اینکه چه زمانی فرد باید وارد بازار کار شود، به تصمیم خانواده و شرایط فردی بستگی دارد. اگر دختری قصد دارد کارآفرین شود، بهتر است از زمان جوانی و حتی نوجوانی یک‌سری تجربه‌هایی داشته باشد. مثلا در مدارس می‌توان فروشگاه‌هایی راه‌اندازی کرد تا دانش‌آموزان صنایع دستی خود را بفروشند یا خدماتی ارائه دهند و در ازای آن هزینه دریافت کنند.
در بسیاری از کشورها نوجوانان برای تأمین پول توجیبی خود کار می‌کنند، حتی ممکن است سطح کارهایی که انجام بدهند پایین باشد. مهم این است که یاد بگیرند هر خدمتی ارزش دارد و می‌توان در قبالش دستمزد گرفت. کار کردن نه‌تنها بد نیست، بلکه نباید همیشه دنبال میز و پشت‌میزنشینی بود.
این مهارت‌ها باید از نوجوانی آغاز شوند تا در بزرگ‌سالی به نتیجه برسند. البته یادگیری مهارت جدید هیچ‌وقت دیر نیست. مهارت‌های نرم مانند گفت‌وگو، تعامل و انعطاف‌پذیری در نسل‌های دهه80 و 90 بیشتر دیده می‌شود؛ چون برخلاف نسل‌های قبل، این نسل‌ها چارچوب‌های سخت ندارند و ضربه هم به آن‌ها وارد نمی‌شود چون می‌دانند که مسیر را باید عوض کنند و ذهنشان قفل نیست.
پیشنهاد این است که از سنین چهارده تا هجده سالگی باید بازار کار را تجربه کنند و از نزدیک ببینند که بازار کار واقعی یعنی چه؟همچنین  باید مدارس بازدیدهای میدانی از محیط‌های کاری متفاوت برای دانش‌آموزان تدارک ببینند.


موفقیت در  دکتر  و مهندس شدن نیست
خیلی‌ها این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا آموزش و پرورش کم کاری می‌کند؟برای پاسخ به این سؤال نباید آموزش‌وپرورش را به‌طور مطلق مقصر دانست. وقتی والدین می‌خواهند فرزندشان صرفا دکتر یا مهندس شود و حاضرند او کلاس ورزش نرود و به‌جای آن کلاس تقویتی ریاضی بگیرد، نباید توقع آموزش مهارت‌های مختلف از سمت آموزش و پرورش داشت. نیازمند فرهنگ‌سازی جامع برای والدین هستیم تا بدانند موفقیت فقط در دکتر یا مهندس شدن خلاصه نمی‌شود. نوجوان ممکن است بیش از هر چیز به یادگیری مهارت‌های ارتباطی نیاز داشته باشد تا بتواند در آینده با دیگران تعامل مؤثر داشته باشد. یکی از نکات مهم در زندگی دختران، تعامل با دیگران است که باید از سنین نوجوانی با مهارت‌های نرم آشنا شوند.


ترس والدین مانع دختران
اکثر والدین از اتفاقاتی می‌ترسند که هنوز رخ نداده‌اند، و همین ترس‌ها مانعی برای پیشرفت فرزندان می‌شود. مثلا این باور که دختر تا قبل از ازدواج نباید کار کند و پس از ازدواج مجاز به کار است! در واقع خانواده شانه از مسئولیت خالی می‌کند و به دوش نفر بعدی می‌اندازد.
یکی دیگر از ترس‌های رایج، نگرانی از استقلال مالی فرزندان است که می‌تواند جلوی رشد و تجربه‌گری آن‌ها را بگیرد. ترس از شکست‌های مالی نیز والدین را به کنترل‌گری بیشتر سوق می‌دهد. به قول معروف، اگر بتوانی ماهی را از درخت بالا ببری تا مانند کبوتر آواز بخواند، آن‌وقت می‌توانی همه بچه‌ها را به یک شکل آموزش بدهی و بالا ببری!
از دیگر چالش‌هابرای دختران، چالش‌های اجتماعی مانند تبعیض در استخدام است. پیش‌تر خانم‌ها را برای دریافت حقوق کمتر استخدام می‌کردند ولی اکنون وضعیت بهتر شده است. بسیاری از زنان از ورود به بازار کار می‌ترسند چون تصور می‌کنند کار قابل قبولی در مقایسه با مردان ندارند و متاسفانه در پی تأیید دیگران هستند؛ در حالی‌ که باید ابتدا خود را تأیید کنند.
چالش دیگر، نبود فضای امن در محیط‌های مختلف است که می‌تواند ناشی از حضور افراد نامناسب باشد. بهترین راه‌حل این چالش‌ها، گفت‌وگوی سازنده با خانواده است. خانواده باید پشتیبان دختر باشد و در کنار او قرار بگیرد، نه در برابرش. همیشه و در هر شرایطی والدین نمی‌توانند به‌طور مستقیم به فرزندان کمک کنند. آن‌ها قهرمان زندگی فرزندانشان هستند، اما این قهرمان‌ها در هر حوزه‌ای نمی‌توانند کمک کنند. با این حال، حضورشان در کنار فرزند یک پشتیبانی بزرگ محسوب می‌شود؛ همان حمایت معنوی که نقش اساسی دارد. به‌نظر من، یک جوان می‌تواند نیازهای مالی خود را مدیریت کند، به‌شرط آنکه والدینش به او باور داشته باشند.


از آموزش مهارت‌ها شروع کنیم
هیچ موفقیتی یک‌شبه حاصل نمی‌شود. یکی از چالش‌های دهه هشتادی‌ها این است که با قدم‌های کوچک به دنبال درآمد بالا هستند؛ در حالی‌که باید به یاد داشت پنیر مفت در تله موش است! مثلا اینفلوئنسری موقعیتی امن و مناسب برای کار است، اما محدودکننده هم هست و اجازه بالا رفتن از پله نمی‌دهد. باید پله پله جلو رفت و دنبال میز نباشیم. باید از آموزش مهارت‌های ساده شروع کرد؛ مانند آشپزی، خیاطی، حسابداری، کتاب‌خوانی، آشنایی با قوانین مالیاتی و بانکی و موارد مشابه. خانم‌ها نیز با توجه به توانایی ذهنی خود، می‌توانند چند کار را هم‌زمان انجام دهند و مهارت‌هایشان را ترکیب کنند تا در مسیر شغلی پیشرفت کنند.
از بهترین ابزارهای یادگیری مهارت‌های جدید، یوتیوب و آپارات هستند که به‌صورت رایگان در اختیار همگان‌اند. لازم نیست جایی رفت؛ می‌توان آنلاین از رسانه‌های در دسترس استفاده مفید کرد.


شکست بخورید تا بالا بروید
در این مسیر، رسانه‌ها نقش مهمی دارند. آن‌ها باید الگوهای مناسب را به نسل جوان معرفی کنند؛ از جمله زنان کارآفرین ناشناس و فقط سمت آدم‌های مشهور نروند. این کار می‌تواند با گسترش بازدیدهای گروهی ادامه یابد تا دختران جوان فرصت تجربه مستقیم فضای کار را پیدا کنند.
یکی دیگر از مسائل، ترس جوانان از شکست است. شاید بهتر باشد الگوهایی را به آن‌ها معرفی کنیم که بارها در زندگی شکست خورده‌اند، اما ادامه داده‌اند و موفق شده‌اند. باید بگویم امکان ندارد شما کار کنید و شکست نخورید! حتی شکست خوردن باعث می‌شود بیشتر بالا بروید و تجربه‌های زیادتری کسب کنید و مسیر بهتر را نیز پیدا کنید چون دست خداوند همیشه پشت شما است.


خسته نشوید
مقایسه یکی از آسیب‌های مهم فضای مجازی است؛ دختران جوان با دنبال‌کردن محتوای بلاگرها به این نتیجه می‌رسند که چقدر از آن‌ها عقب هستند! و دچار اضطراب می‌شوند. چرا که می‌گویند آنچه که او دارد یا به دست آورده من هنوز ندارم. همین اضطراب نقش منفی بزرگی دارد که باعث می‌شود فرد دست به هیچ کاری نزند. یکی دیگر از معایب آن این است که افراد دنبال مشاغل زودبازده هستند مانند همین اینفلوینسری. از دیگر معایب انتشار محتواهای کلیشه‌ای؛ غرب‌زدگی است. ما عمق را درک نمی‌کنیم صرفا ظاهر را می‌بینیم مثلا همین قهوه خوردن در طول روز! ما از طریق فضای مجازی صرفا ظاهربین شدیم و آنچه که می‌خواهیم را انتخاب می‌کنیم و در فضای مجازی منتشر می‌کنیم. آنچه که باعث موفقیت می‌شود پیگیری است، اما الان جوانان حوصله پیگیری ندارند. به عنوان مثال صاحب برند کی‌اف‌سی، 357 مرتبه محصول خود را برای رستوران‌های مرغ سوخاری برد تا در نهایت قبول کردند. جوانان از پیگیری خسته می‌شوند، اما زمانی خسته می‌شوید که به موفقیت نزدیک هستید.


علاقه از دل تجربه می‌آید
اکتشاف از طریق تجربه شکل می‌گیرد؛ همین‌که دختران جوان از نزدیک ببینند چگونه یک خانم کارآفرین مسیر موفقیت را طی کرده، قدمی مهم است. گام بعدی، انجام کارهای داوطلبانه توسط نوجوانان و جوانان است تا با فضای مکان‌هایی که به آن علاقه دارند آشنا شوند. خود من بارها بدون دریافت دستمزد کار کرده‌ام و هنوز هم برخی کارها را رایگان انجام می‌دهم.
در مرحله بعد، یک دفترچه بردارید و چیزهایی را یادداشت کنید که شما را سر ذوق می‌آورند. از تست‌های روان‌شناسی شخصیت‌شناسی نیز استفاده کنید تا خودتان را بهتر بشناسید. در نهایت، به‌خاطر داشته باشید علاقه با فکر کردن شکل نمی‌گیرد، بلکه از دل تجربه‌های واقعی بیرون می‌آید.

پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->