فاطمه سیرجانی - یادواره شهید علیرضا دادخواه جمعه گذشته در مسجد امامحسنمجتبی(ع) درعلیمردانی درحالی برگزار شد که خیلیها بیتاب شانههای محکم سردار سلیمانی بودند. بیتاب چشمهای محجوبش که 1000بار از غم شهدای کربلا خیس شده بود، بیتاب صدایش که مثل لالایی آرام جان خیلیها بود، حتی بیتاب تماشایش، وقتی با همان لباسهای خاکی و با همان مرام و مردانگی و شجاعت مثال زدنی به میان مردم میآمد.
خیلی از مسئولان شهری طبق دعوت و قرار انجام شده در جلسه بودند، اما حزن و اندوه خبر شهادت سردار سلیمانی، حال و رمقی نگذاشته بود پشت تریبون بیایند.
رمضانعلی فیضی، عضو شورای اسلامی شهر مشهد ، امیردادی، رئیس اداره فرهنگی منطقه و جمعی دیگر از مدیران و اهالی محله از مدعوین جلسه بودند. دعای ندبه این هفته انگار حزن بیشتری از همیشه داشت که بغض خیلی از شرکتکنندگان را شکست.
یادواره شهید در روز شهادت سردار
سرهنگ علیاکبر عذرایی یکی از راویان جبهه با همین بغض پشت تریبون رفت تا قبل از هر روایتی شهادت سردار بزرگ سپاه قاسم سلیمانی را تسلیت بگوید. خبری که چند ساعتی بیشتر از انتشار آن بر روی خروجی خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی نگذشته بود، اما خیلیها را عزادار کرد.
او با همین اشاره کوتاه آغازکرد: یادواره امروز مقارن با شهادت یکی از بزرگانی است که نامش مرزها را درنوردیده است و بزرگ و کوچک او را میشناسند و مشتاقان زیادی سرتاسر ایران و حتی خارج از آن دارد. کسی نیست که سردار را نشناسد. قرار بود از شهید بگوییم، از آنهایی که بزرگوارانه زندگی کردند، اما هیچ ادعایی نداشتند. خیلیهایشان گمنام رفتند و مظلومانه به شهادت رسیدند و کسی آنها را نشناخت. یادوارهها بهانهای است تا برخی از شهدای ما که گمنام بودند، معرفی شوند و اینها همه برای خود ماست، وگرنه شهدا به هیچ معرفیای نیاز ندارند.
او با اشارهای به زندگینامه شهید ادامه داد: علیرضا دادخواه سال1338 در منطقه دورافتاده جلگه رخ روستای کلاته خواجهعظیم به دنیا آمد. هیچکس باور نداشت نوزاد متولد شده بعدها فعالیتهایی را دست خواهد گرفت که عدهای را رهرو راهش کند.
تحصیلات بالایی نداشت، اما خوب مینوشت و میخواند. بعدها ثمره ازدواج و زندگی مشترکش با یکی از بستگان، پسری به نام محمدعلی شد. پسری که پدر به خود ندید و پدر که پسر را سیر ندید و رفت.
مشارکت در احداث مدرسه و درمانگاه
دادخواه روستازاده بود و بعد هجرت خانواده به مشهد در محله طلاب ساکن شد. در کارهای خیر و خداپسندانه همواره پیشقدم بود. در ساخت و احداث مسجد امامحسنمجتبی(ع) مشارکت داشت، علاوهبر این فعالیتهای فرهنگی زیادی را مدیریت میکرد.
او همچنین در رایزنیهایی که با یکی از خیران داشت، موفق شد موافقت وقف 2000متر زمین را در محله گلشور برای احداث مرکز درمانی بگیرد. مرکزی که بههمت برادرش حاجمرادعلی بهنام حسنبی علی(ع) بنا شد. شهید دادخواه همچنین در احداث بنای مدرسه انقلاب اسلامی در محله گلشور نیز نقش پررنگی داشت.
فعالیتهای دیگر شهید
بعد چندی در بحبوحه جریان مبارزات انقلابی به تهران رفت و در واقعه 17شهریور میدان ژاله جزو انقلابیون حاضر در میدان بود.
دادخواه یکی ازپایهگذاران سپاه انقلاب اسلامی در مشهد به فرمان امامخمینی(ره) بود. او و دیگر نیروها در حفاظت از مراکز راهبردی و مهمی چون زندان وکیلآباد، زندان ساواک، رادیو تلویزیون و... نقش پررنگی داشتند.در قائلهای که ایادی استکبار در منطقه شمال (گنبد و ترکمنصحرا) به راه انداخته بودند با جمعی از نیروها شرکت کرده و سرکوبش کردند. بعد نوبت به حضور در منطقه غرب کشور بود و مقابله با اغتشاشاتی که در کردستان رقم میخورد.با شروع جنگ تحمیلی جزو اولین کسانی بود که برای حضور در میدان به جبهه جنوب عزیمت کرد. یکی از مناطق عملیاتی حساس و خطرناک در منطقه جنوب، جبهه شوش بود، در همان منطقه عملیاتی از ناحیه دست مجروح شده بود تا به شهادت رسید.
اولین شهید شوش
در ادامه سردار علیاصغر محمودآبادی، فرمانده مرکز آموزش درجهداری امامرضا(ع) و همرزم شهید دادخواه، پشت تریبون آمد و طبق انتظاری که میرفت با صحبتهایی از سردار شروع کرد.
خبر شهادت بسیار سخت و ناباورانه بود، اما خوش به سعادت آنها که در خوب راهی قدم گذاشتند. بزرگ و کوچک ندارد، شهدا جایگاه عظیمی دارند، شبیه علیرضا دادخواه که سال59 از گردانی با نام مالک از استان خراسان بزرگ به منطقه عملیاتی شوش اعزام شد. اول جنگ بود و نیروی چندانی در جبههها حضور نداشتند. خراسان بیشترین اعزام نیرو را به جبهه داشت. گردانی از استان به شوش عزیمت کرد که تجهیزات نداشت، گردانی که باید 100خودرو داشته باشد، فقط 5خودرو در اختیار داشت، سلاحهایی از رده خارج داشت و...
منطقه شوش منطقهای راهبردی بود. عراقیها تا نزدیکی شهر شوش آمده بودند. شهید دادخواه اولین شهید منطقه عملیاتی بود.او ادامه داد: زنده نگهداشتن یاد شهدا با برگزاری همین یادوارهها و محافل ممکن میشود. بهویژه برای نسل جوانی که جنگ را درک نکرده و در آن مقطع تاریخساز حضور نداشته است. نسل امروز باید بداند جوانان در چه شرایطی رفتند تا امنیت این مملکت حفظ شود.