رادمنش| شاید ستیزه بر سر زادگاه شاعری که از لزوم رهایی از بند و بستها با هر نام و عنوانی گفته و بشر را به یگانگی و همسانی توصیه کرده است، چندان نیکو نباشد. اما هنگامی که سرزمینی نیت آن را دارد که این شاعر را که نماد فرهنگ و زبان سرزمین دیگری است به یغما ببرد، صحبت بر سر آن ضروری مینماید.
مولانا جلالالدین محمد، زاده بلخ است و بلخ از شهرهای مهم خراسان بزرگ در جغرافیای کهن ایران. اما برخی از افغانستانیها با تکیه بر اینکه بلخ در افغانستان امروزی قرار دارد، مولانا را شاعری از افغانستان میدانند. کشور دیگری که مولانا را از خود میداند، ترکیه است، آنهم به این دلیل که این شاعر در نوجوانی به همراه پدر به شهر قونیه کوچ کرد که آن زمان در سرزمین آناتولی و تحت حکومت سلجوقیان روم بود که البته فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در میانشان نفوذ و رواج داشت.
مولانا در همین شهر که امروز در کشور ترکیه قرار دارد از دنیا میرود. ترکها هم که خیلی روی صنعت گردشگری خود حساب بازکردهاند، از برگزاری مراسم ویژه برای سالگرد تولد و وفات او -که میتواند هزاران گردشگر را به این کشور و شهر قونیه بکشاند- نمیگذرند. دولتمردان ترکیه به یونسکو پیشنهاد دادند سال ۲۰۰۷ را که همزمان با هشتصدمین سال تولد مولاناست، سال مولانا بنامد. یونسکو نیز با این پیشنهاد موافقت کرد و مصطفیایس، وزیر وقت فرهنگ و گردشگری ترکیه، گفت: «با موافقت یونسکو برای نامگذاری سال ۲۰۰۷ بهنام مولانا، قصد داریم مراسم و جشنهای ویژهای برای بزرگداشت این شخصیت بزرگ جهانی در نقاط مختلف جهان برگزار کنیم.»
یکی از القاب مولوی، رومی است و زندهیاد دکتر حسن لاهوتی، مولویپژوه، درباره ایرانی و خراسانی بودن مولوی و چرایی اینکه نباید او را رومی خطاب کرد، گفته است: «روزگاری وقتی نام مولوی را روی کتابها درج میکردند لقب خراسانی او را مینوشتند و پس از آن لقب رومی او را به سبب اینکه در آن منطقه زندگی میکرد، مینوشتند. برای مثال کتاب مثنوی معنوی که نیکلسون اروپایی آن را تصحیح کرده است، این مصحح اگر اسم خراسانی را نگذاشته، نوشته است: «مثنوی معنوی تألیف جلالالدین محمد بن محمد بن حسین بلخی، ثم الرومی» و کلمه بلخی اولین لقبی است که برای مولانا میگذارد؛ بنابراین ما نباید فراموش کنیم که مولانا جلالالدین، بلخی، خراسانی و ایرانی است. ما اگر در مثنوی و دیوان شمس بگردیم شعری پیدا نمیکنیم که در وصف یکی از شهرهای روم باشد. درحالیکه بارها درباره شهرهای ایران مثل بلخ، سمرقند، سبزوار و کاشان مطلب نوشته است. زبان او هم زبان فارسی است، حتی در نثر او که در فیهمافیه است هم بارها از خراسان و بلخ نام برده شده است. در آثار مولانا هیچگاه نمیبینیم که درباره آناتولی، استانبول، آنکارا (آنقوره) و حتی قونیه که در آن زندگی میکرده است مطلبی نوشته باشد و همه اینها دلالت بر آن دارد که مولانای ما، ایرانی و خراسانی است و لقب رومی فقط به علت این است که مدتی در آن منطقه زندگی و در آنجا فوت کرده است، همین و بس.»
اما ترکیه آنقدر پر کار بود و مولانا و قونیه را تبلیغ کرد که هالیوود برای ساخت فیلمی راجع به این شخصیت بزرگ ایرانی به سراغ کشور همسایه رفت. این در حالی است که بر اساس گزارش خبرگزاری تسنیم، در سال ۹۴ ایران و ترکیه توافق اولیه را برای ساخت فیلمی با این موضوع امضا کرده بودند. تسنیم در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۹۴ دراینباره نوشته است: «تولگا چلین کانات، تهیهکننده، کارگردان و مدیر شرکت «دانیشمان مدیا»، فروردینماه امسال با حضور در محل رایزنی فرهنگی ایران در ترکیه، با ارائه گزارشی از فعالیتهای خود درزمینه تهیهکنندگی و ساخت فیلم «مولانا»، گفت: مدتهاست که روی پروژه سینمایی «مولانا» درحال تحقیق هستم و سناریوهایی را نیز تهیه کردهام، اما با توجه به مشترکات فرهنگی و تاریخی زیادی که بین ایران و ترکیه وجود دارد، قصد دارم این فیلم، محصول مشترک ایران و ترکیه باشد. قصد ما این است که این فیلم در حد استانداردهای هالیوود باشد و برای این کار میتوانیم از برخی بازیگران بینالمللی برای نقشآفرینی در این فیلم استفاده کنیم. هزینه ساخت چنین فیلمی حدود ۵ تا ۶ میلیون دلار است. ما توانایی تأمین ۳ تا ۴ میلیون دلار آن را داریم و انتظار داریم که باقی هزینهها نیز از طرف ایران تأمین شود.»
اینکه چرا این پروژه مشترک بین ایران و ترکیه سر نمیگیرد چندان روشن نیست، اما در ۱۸خرداد ۱۳۹۵ خبرگزاری ایسنا به نقل از گاردین درباره فیلمنامه مولانا نوشت: «دیوید فرانزونی، فیلمنامهنویس برنده اسکاری که آثاری چون «گلادیاتور» را در کارنامهاش دارد، قرار است متن فیلمی را براساس داستان زندگی «مولانا» شاعر، فیلسوف و عارف مسلمان ایرانی، به نگارش درآورد. او اعلام کردهاست با ساخت این فیلم میخواهد پرتره کلیشهایای را که در سینمای غرب در مورد شخصیت مسلمان وجود دارد، به چالش بکشد. این فیلم به دوران تدریس مولانا، آشناییاش با شمس و ارج نهادن به کیمیا، دخترخواندهاش، میپردازد. فرانزونی درباره مولوی میگوید: او مثل شکسپیر است، او شخصیتی است با استعداد فوقالعاده که بسیار برای مردمش ارزشمند است و مسلما نامش این روزها زیاد شنیده میشود. این افراد همیشه ارزش کشف کردن را دارند. فیلمبرداری این پروژه از سال آینده آغاز میشود. این پروژه خیلی هیجانانگیز و مسلما چالشبرانگیز است. دلایل زیادی برای ساخت چنین محصولی در این زمان وجود دارد. من فکر میکنم این دنیایی است که نیاز است با آن ارتباط برقرار کنیم. «رومی» در آمریکا خیلی محبوب است، فکر میکنم این فیلم به او یک چهره و داستان میبخشد.»
خبرگزاری مهر نیز در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۹۶ به نقل از خبرگزاری آناتولی ترکیه نوشت: «گونش چلیک جان[تهیهکننده ترک]اعلام کرده که ترکیه درصدد ساخت فیلمی درباره مولوی است. در این خبر گونش چلیک جان گفته است: از حالا برای انجام پروژههای تازه با هالیوود آستین بالا زدهایم و اکنون پروژه داستان زندگی حضرت مولانا کلید خورده است که نوشتن سناریوی آن تقریبا از یک سالونیم پیش آغاز شده بود. نویسنده این فیلمنامه دیوید فرانزونی است و مدت زیادی است که با او روی زندگی مولانا کار میکنیم و در سفری که به ترکیه داشت به قونیه نیز رفتیم.»
اینها را بگذارید کنار رمان پرفروش «ملت عشق» الیف شافاک، نویسنده اهل ترکیه، که این اثر در سال 2010 به صورت همزمان به زبانهای ترکی و انگلیسی منتشر شد. بیشتر داستان این رمان درباره احوالات و ارتباط شمس و مولوی است و موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانیم این رمان سفارشی است. مژگان دولتآبادی، مترجم، در جلسه نقد و بررسی «ترجمههای داستانهای زنان نویسنده ترک در ایران» که در خبرگزاری ایبنا برگزار شده بود، گفته است: «شاید خیلیها ندانند کتاب «عشق» الیف شافاک که در ایران تحت عناوین «ملت عشق»، «دولت عشق» و عناوین دیگر ترجمه شده، یک کتاب سفارشی است. یعنی شافاک در سال مولانا به درخواست بنیاد مولانا کتاب عشق را نوشته است و هیچوقت در این مورد هیچ صحبتی نمیشود.»
همه این تلاشها حتما به سود ترکیه تمام خواهد شد و در ایران هم وقتی خبر از ساخت فیلمی درمورد زندگی مولانا میشود، برخی عَلَم مخالفت برمیدارند.
* در نوشتن این مطلب افزون بر منابع یادشده در متن، از گزارشی که در خبرگزاری ایمنا منتشر شده است، بهره بردهایم.