«بی حس شدن، احساس سوزن سوزن شدن، ازدست دادن کامل حس، تبدیل شدن پوست و اندام صدمه دیده به حالت چرمی شکل یا شبیه مو»؛ اینها بخشی از علائم فردی است که دچار سرمازدگی شده است، اما زمانی هم که این فرد نجات مییابد، روند خوب شدنش خالی از درد نیست و با علائمی مانند درد و سوزش و احتمال عفونت همراه است و فرد بیمار باید مدام مسکن مصرف کند.
در تاریخ شوروی به دوران خروشچف که بعد از استالین روی کار آمد، دوران «آب شدن یخ ها» گفته میشود. در این دوره، سرکوب و سانسور در شوروی با سیاست استالین زدایی خروشچف کم شد و زندانیهای زیادی از اردوگاههای گولاگ آزاد شدند. شاید بتوان نام گذاری این سالها را به «آب شدن یخ ها» انتخابی هوشمندانه دانست، چراکه به درستی، هم به وضعیت انجماد جامعه شوروی در دوران استالین اشاره و هم بیم وهراسهای دوران استالین زدایی را روایت میکند.
داستان «اُتّیپل» اثر ایلیا ارنبورگ که نشر برج چاپ کرده است، به همین دوران خروشچف اشاره میکند. ایلیا گریگوریویچ ارنبورگ (۲۷ژانویه۱۸۹۱ تا ۳۱اوت۱۹۶۷) نویسنده و روزنامه نگاری بود که در قلمرو امپراتوری روسیه (کی یف واقع در اوکراین امروزی) زاده شد. در آغاز جوانی درگیر باورهای چپ شد که حاصلش برای او زندان بود. سپس با ادبیات عجین شد و توانست جایزه ادبی استالین را دریافت کند.
پس از مرگ استالین، جوانان روشن فکر شوروی ارنبورگ را به علت سازش با محیط و سکوت طولانی اش در برابر خطاهای استالین سرزنش کردند و او برای جبران این سکوت، داستان اتیپل را در سال۱۹۵۴ منتشر کرد. این کتاب داستان افرادی را روایت میکند که همه زندگی شان زیر سایه حکومت استالین قرار گرفته و ازاین رو همه ابعاد وجودی شان، از عشق و زندگی خانوادگی تا کار و فعالیتهای اجتماعی، به حزب کمونیست پیوند خورده است.
ارنبورگ در این رمان از زندگی «کاراتییف» میگوید که گفتار و زبانش منطبق با فرمهای رسمی حکومت شوروی است. او زمانی که میخواهد در جلسهای کتابی با یک روایت عاشقانه را نقد کند، این گونه کتابها را به نظامهای سرمایه داری منتسب میکند. بااین حال، کاراتییف در نهان خود همچنان به ارزشهای انسانی فراتر از الزامات استالینی اعتقاد دارد.
رمان همچنین از فردی به نام «ژوراولیوف» میگوید که رئیس کارخانهای در یکی از نواحی شوروی است. او کمونیستی دوآتشه است و همه زندگی خانوادگی و شخصی اش را در راه حزب فدا کرده است. ژوراولیوف برای رسیدن به هدف هایش از هیچ کار غیراخلاقیای ابا ندارد؛ برای همین وقتی احساس میکند که فردی ممکن است به جای او رئیس کارخانه شود، سعی میکند با این افترا که زن و فرزند آن فرد به غرب پناهنده شده اند، بی اعتبارش کند.
او برای خوش خدمتی به حزب، بودجه اختصاصی ساخت مسکن کارگران را صرف افزایش میزان تولید میکند تا یک روز که بالاخره بخشی از خانههای قدیمی بر اثر کولاک آسیب جدی میبینند و خسارت زیادی به خانوادهها وارد میشود. با همه این خوش خدمتیهای او، سرانجام رهبران حزب برکنارش میکنند و کار به جایی میرسد که انگار او از روز اول وجود نداشته است! بااین همه، داستان پایان خوشی دارد.
کاراتییف تصمیم میگیرد از پوسته خشک حزبی دوران استالین خارج شود و برای رسیدن به فرد موردعلاقه اش تلاش کند. اگر بخواهیم رمان «اُتّیپل» را مختصر معرفی کنیم، میتوان گفت این داستان روایت کننده بیم وامیدهای دوران استالین زدایی در شوروی سابق است. کتاب را مژگان صمدی ترجمه کرده و ناشر در ۱۸۸ صفحه آن را روانه ویترین کتاب فروشیها ساخته است.