سلام ایمام ریضا، من ادوارد هست از کشور جامائیکا. در این مدت که در ایران درس خواند، خیلی دوست داشتم به پیش شما بیاییم و با شما دیدار کرد، زیارت کرد. من در این نامه سعی کرد کمی نوشتن به فارسی تمرین کرد. من عاشق زبان فارسی هست و فارسی به قول آن نویسنده معروف شکر است. من راهنماکننده توریست بودم در کشور خودم! و هم در کشور خود و هم در کشورهای دیگر خیلی جاها رفته ام و بازدید کرده است.
من در کشورم کم نیستند مقبرههای آدمهای معروف و مقدس، ولی آنها قبرشان شبیه به یک مکان توریستی است و هیچ کس در آنجاها گریه نکرد و همیشه جاها بلیتی بود. من اولین بار که دیدم شما را الان هست و ناصر، هم کلاسی من در دانشگاه، گفت که شما سریع حرف آدم را گوش و خیلی زودتر از آن جواب داد. برای همین برای شما یک نامه فرندلی نوشت و شما هم به من پاسخ داد. شما حرمتان خیلی ادکلنهای خوب دارد به هوا آغشته است و این برای من که در خیلی از جاهای دنیا توریست بوده ام، عجیب بود.
من این چند روزی که در مشهد شما آمده ام و بسیار تایم زیاد دارم، در حرم شما مینشینم و فتوگرافی میکنم. من در این روزها محو معماری و کاشیهای خوشگل و قشنگ حرم شما شدم و میدانم آن معماریهای کلاسیک این ساختمانها هم آرت و هم یک روح و یک ایمانی در بازوها و ذهنشان بوده که این دیزاینهای پرفکت ساخته شده است. راستش من خیلی بلد نبود دعاکردن، اما همین که اینجا آمد و حالم خوش شد و انگار که یک نوزاد هستم، خیلی احساس سبکی دارم و این نامه را نوشتم که بگویم از شما ممنونم که به قول ناصر حاجت من را روا کردید. با تشکر. ادوارد تاروود از جامائیکا.