دومین کنفرانس بین‌المللی «ایجاد پل میان مذاهب اسلامی» در مکه برگزار می‌شود انفاق و ایثار، رمز زندگی جهادی است تولیت آستان قدس رضوی: انفاق یکی از جنبه‌های مهم سیره امام‌رضا(ع) بود روایتی از ضیافت‌های افطاری حرم مطهر امام‌رضا(ع) | مهمان سفره خورشید شباهت‌های روزه‌داری در ماه رمضان با روز قیامت رونمایی از قرآن شهید سیدحسن نصرالله در برنامه محفل + فیلم دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان و چگونگی استغفار از گناهان + فیلم و صوت تأکید بنیاد شهید بر افزایش دیدار با خانواده‌های شهدا و ایثارگران قرآن سوزن‌دوزی‌شده دانشجویان دانشگاه الزهرا(س)، در نمایشگاه قرآن مشهد پخش ۱۲۰ ساعت ترتیل خوانی قرآن از حرم امام رضا (ع) در ایام رمضان ۱۴۰۳ آغاز پویش رمضانی «سفره‌های آسمانی، خانه‎‌های قرآنی» در خراسان رضوی پیکر شهید تازه‌تفحص‌شده در تهران تشییع می‌شود پخش زنده مناجات‌خوانی «نجوای نقاره» و «وقت سحر»، از حرم مطهر رضوی در شبکه افق اعزام ۳۵ هزار طلبه برادر و خواهر به سراسر کشور در رمضان ۱۴۰۳ حکم شستشوی دهان برای روزه‌دار از نظرحضرت آیت الله خامنه‌ای توزیع ۷۰۰ هزار بسته افطاری سبک بین روزه‌داران در حرم امام‌رضا(ع) برنامه‌های گسترده مساجد خراسان رضوی در ماه رمضان ۱۴۰۳ | از میزبانی ۲۷۰۰ زائر اولی تا اجرای طرح «بفرمایید افطار» راه‌اندازی بخش «مسجد، پایگاه قرآن» برای اولین بار در نمایشگاه بین‌المللی قرآن
سرخط خبرها

به کی رأی بدیم؟!

  • کد خبر: ۲۳۷۱۵۱
  • ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۰
به کی رأی بدیم؟!
یک طرف بولوار گروهی از هواداران یکی از کاندیدا‌ها و یک طرف دیگر گروهی دیگر موسیقی گذاشته بودند و پرچم تکان می‌دادند. عکس کاندیدا‌ها بزرگ روی بنر چاپ شده بود و به شهر لبخند می‌زدند.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

سلام بالا سر را که دادند، پیچیدند سمت کفشداری که بروند سمت خانه. درست پشت در ورودی سمت راست، جماعتی جمع شده بودند و عکس می‌گرفتند. نزدیک شدند، یک میز گذاشته بودند، دوتا لاله سبزرنگ و یک قاب عکس، رئیس جمهور شهید لبخندی ابدی داشت.

نزدیک شدند فاتحه‌ای خواندند و بعد راه افتادند سمت کفشداری...
-خدا رحمتش کنه زود رفت، بی هوا رفت ...
-بد سوختیم ...
-میگم می‌بینی خادم امام رضا (ع) باشی و نوکر مردم چه عزتی خدا بهت میده
امام رضا (ع) کنار خودت خاکت می‌کنه که هرکی میاد زیارت اون یه فاتحه ام برای تو بخونه و یه سلامم به تو بده.
-خدا با همه فرق داره.

از صحن آزادی بیرون زدند، غروب بود، سوار اتوبوس شدند به سمت حسینیه دوردست محل اسکانشان. یک طرف بولوار گروهی از هواداران یکی از کاندیدا‌ها و یک طرف دیگر گروهی دیگر موسیقی گذاشته بودند و پرچم تکان می‌دادند. عکس کاندیدا‌ها بزرگ روی بنر چاپ شده بود و به شهر لبخند می‌زدند.
-به کی رأی بدیم حالا؟
-به یکی که عزتمون کنه، یکی که ببیندمون، یکی که حواسش به سفره هامون باشه.

جوانی که کنارشان ایستاده بود شنید:
+ واقعا می‌خواهید رأی بدین؟
- ندیم!

+ نه که ندین ... چه تأثیری داره؟ بالاخره خودشون یکی رو انتخاب می‌کنند و میذارن رئیس جمهور.
مرد همین طور که میله اتوبوس را گرفته بود گفت:
-یعنی چی خودشون انتخاب می‌کنن؟ خب اگر بخوان انتخاب کنن که دیگه این همه برنامه تلویزیونی و مناظره و سفر و تبلیغ و این‌ها برا چیه پس؟ این همه هزینه رأی گیری سر چیه خب.

+سر اینه که بگن ما دموکراسی داریم، ما مردم داریم، ما بلدیم.
- نه پسرم با عقل جور در نمیاد، من نمی‌تونم بپذیرم حرفاتو، ما خودمون آینده خودمون رو باید رقم بزنیم، خودمون باید حواسمون باشه که کی مقدرات مملکت رو دست می‌گیره و برامون تصمیم می‌گیره.

دو مرد در مورد انتخابات حرف می‌زدند، همه در حرف زدن مشارکت می‌کردند، هرکسی چیزی می‌گفت، بعضی ایستگاه‌ها آدم اضافه می‌شدند و بعضی ایستگاه‌ها مسافر کم. 

اتوبوس به آخر خط رسید، مرد راننده چراغ‌ها را خاموش کرد و خدایا شکرتی گفت و به سمت موتورش راه افتاد که به خانه برود، روی طلق جلو موتور سیکلتش عکس رئیسی را چسبانده بود. آقای رئیس جمهور لبخند می‌زد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->