دیدار تولیت آستان قدس رضوی با خانواده آتش نشان فداکار مشهدی به من مشورت بدهید! کلید طلایی برای ساختن سرنوشتی روشن | مروری بر فواید مشورت در زندگی وقف، از سنت دیروز تا موتور توسعه امروز آیت‌الله علم‌الهدی: مجتمع‌های آموزشی ویژه بانوان درمناطق حاشیه‌ای برای جذب نسل جوان ایجاد شود آزادی ۱۵۰۰ زندانی خراسان رضوی به مناسبت سالروز میلاد پیامبراسلام(ص) | آغاز پویش «به عشق پیامبر(ص) می‌بخشم» + فیلم نماز باران در حرم مطهر امام‌رضا(ع) اقامه شد هجرت تاریخی حضرت معصومه(س) به قم و پیام‌های ماندگار آن برای جهان اسلام خراسان رضوی، پیشگام در بهره‌برداری از انرژی خورشیدی و طرح‌های نوین آبیاری با سرمایه وقف رشد فکری و ایجاد نشاط اجتماعی به سبک پیامبر مهربانی | بررسی جلوه‌ها و آثار مشورت در سیره پیامبر ختمی‌مرتبت(ص) تجلیل از واقفان و خیران خراسان رضوی در همایش استانی «یاوران وقف» | وقف ۱۳۰ میلیارد تومانی توسط بانوی مشهدی احیای سنت وقف، راهکار تحقق باقیات‌صالحات و خدمت به جامعه است + فیلم خطبه‌خوانی خادمان حرم فاطمی در آستانه ۲۳ ربیع‌الاول + فیلم هفدهمین دوره آزمون کتبی ترنم وحی برگزار شد درخواست وزارت فرهنگ برای تدوین آیین‌نامه‌ حمایت از آثار منتخب قرآنی مشهد میزبان برگزاری همایش بازخوانی «علامه فرزانه» + جزئیات محله طرق و تنها شهید ترورش | بازخوانی زندگی سید جعفر سعادتخواه پژوهش جدید در مطالعات اندیشه امت واحده اسلامی در آستانه انتشار نخستین نشست تخصصی بنیاد شهید و امور ایثارگران در خصوص شهدای جنگ ۱۲ روزه برگزار شد اعزام سالانه ۱۴ هزار مبلغ از قم در مناسبت‌های تبلیغی
سرخط خبرها

تقدیم برای عرض تسلیت

  • کد خبر: ۲۰۰۰۳۳
  • ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۹
تقدیم برای عرض تسلیت
می‌دانید آقاجان؟ ما زمینی‌ها و دنیایی‌ها وقتی یک کسمان می‌میرد نرم می‌شویم. دلمان به رحم می‌آید.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

سهراب سپهری یک جایی در یک شعری می‌گوید: پدرم وقتی مرد پاسبان‌ها همه شاعر بودند ... من یک چیزی از این می‌فهمم آقاجانم به قدر کله خودم و آن این است که در دوره‌ای از این مملکت که پاسبان‌ها نشانه خشونت و یک دندگی و استبداد بوده اند، وقتی دیدند پدر پسرکی به رحمت خدا رفته با او مهربانانه و شاعرانه برخورد داشته اند و دلشان نرم بوده است.‌

می‌دانید آقاجان؟ ما زمینی‌ها و دنیایی‌ها وقتی یک کسمان می‌میرد نرم می‌شویم. دلمان به رحم می‌آید. غریبه‌ترین که هیچ دشمن‌ترین و دیر و دورترین آدم‌ها هم سر مراسم کفن و دفن و ختم کس و کارمان سراغمان می‌آیند برای عرض تسلیت. پسشان نمی‌زنیم، رو ترش نمی‌کنیم، بغلشان می‌کنیم. شاید از دوست هایمان هم محکم‌تر و طولانی‌تر در آغوشمان فشارشان می‌دهیم که ذره‌ای بچشد استخوان هایمان دارد چه فشاری را تحمل می‌کند.‌

می‌دانید آقاجان، ما زمینی‌ها وقتی داغ می‌بینیم دست و دلباز‌ می‌شویم. برای مهمان هایمان سفره می‌اندازیم. حواسمان هست همه پذیرایی شوند. هرچند خودمان لب به چیزی نزنیم سعی می‌کنیم برای عزیزمان سنگ تمام بگذاریم.

شطح می‌بافم آقاجان. حواسم هست شما ببخشید، ولی من یواشکی بگویم ما آد م‌ها توی لباس مشکی سوگ، توی ریش‌های چند روز اصلاح نشده، توی ابرو‌های چند هفته مرتب نشده، توی آن نگاه‌های خالی و سوگمند یک صمیمیتی را‌ می‌جوریم که در عروسی‌ها و تولد‌ها و دورهمی‌های شادمان نداریم.

من نمی‌دانم آقاجان این قوانین نانوشته و دوست داشتنی از کجا می‌آیند که هنوز که هنوز است برای ما محترم اند. الهی دور شال عزایتان بگردم، الهی قربان صورت حزینتان بروم، الهی قربان گنبد و بارگاهتان شوم که عزادار شهادت مادرتان هستید.

دور چشم‌های سرخ و پلک‌های نمناکتان بگردم، خدا به شما صبر بدهد. ولی حالا که عزادارید گفتم بگویم که شما همیشه دلتان نرم و ابریشمی بوده و حالا که داغ دارید بیشتر. قربان قدمتان، یک زحمتی بکشید، قرنیه بگردانید به حکم آن گردش زندگی و دنیا و آخرتمان را بیمه کنید. برای مادرهایمان دعا کنید. برای آن‌ها که مانده اند طول عمر و برای آن‌ها که رفته اند گشایش و مغفرت و آسایش بخواهید.

ما آدم معمولی‌ها پر زورترین قسممان قسم جان مادرمان است و اگر کسی به این نام قسممان بدهد کلیه و قلبمان را هم بخواهد از کالبد در‌ می‌آوریم و تقدیمش می‌کنیم. می‌دانم دلتان سنگین و سوگوار داغ مادر جوانتان است، ولی به همان مظلومیتش قسم ما خیلی گرفتاریم. خیلی احوالاتمان به هم گره خورده. خیلی درد نگفته داریم. روح و جسم و جیب و وطنمان درد می‌کند.

ناخوش احوالیم و همه دل خوشی روزگارمان این است که یکی، چون شما را داریم که همین با اسم و یاد حرمش درد دل کردن هم نصف راه جلومان می‌اندازد و دلمان را سبک می‌کند. شما را به جان مادر جوانتان حواستان به جوان‌های ما باشد. شما را به بچه‌های کوچکش قسم، چشم از بچه‌های این خاک برندارید. به پدرانگی‌های پدرتان ابوتراب قسمتان می‌دهم برای همه ما پدری کنید. راه دوری نمی‌رود. ما سادات نیستیم که صدقه بر ما حرام باشد، نگاهی به عنوان صدقه به ما بیندازید. دلتان داغ دار است بیشتر از این مصدع اوقات نمی‌شوم. خدا به دلتان صبر بدهد. ببخشید دوریم و‌ نمی‌توانیم بیاییم حرمتان حضوری تسلیت بگوییم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->