صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

هیچ شعری زیباتر از زیارت نیست

  • کد خبر: ۲۴۸۸۲۹
  • ۱۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۸
آمده است اینجا تا شعری برای مولایش بسراید. صندلی را عقب می‌کشد و روی آن می‌نشیند. نگاهش را از بین جمعیت روانه می‌کند، همچون زائری که برای رسیدن به معشوق، عجله دارد.

خیابان‌های شهر شلوغ است، همه لباس عزا بر تن کرده اند و از هر گوشه و کناری، صدای مرثیه خوانی به گوش می‌رسد. بر سردرِ بازار‌ها پارچه‌های سیاه کشیده اند. آرامشِ غریبی حکم فرماست که با غمی سنگین، گره خورده است. مشهد امروز حال و هوای دیگری دارد. انگار همه راه‌ها به حرم ختم می‌شود.

تمام نگاه‌ها به آن سوست. از شهر‌های دور و نزدیک آمده اند. با پا‌های پیاده و چشمانِ خیس از راه رسیده اند. پیر و جوان، زن و مرد، کوچک و بزرگ. توقفی در کار نیست، مقصد معلوم است و دل‌ها بی تابِ رسیدن. مرد شاعر چند دقیقه جلو پنجره بزرگی که تصویری از حرم، پشت آن نقش بسته است می‌ایستد. 

آمده است اینجا تا شعری برای مولایش بسراید. صندلی را عقب می‌کشد و روی آن می‌نشیند. نگاهش را از بین جمعیت روانه می‌کند، همچون زائری که برای رسیدن به معشوق، عجله دارد. راهش را باز می‌کند، به پیش می‌رود و بغض بسته اش را در گلو نگه می‌دارد، تا ورودی حرم می‌رود، می‌ایستد و مبهوت می‌ماند. جای سوزن انداختن نیست، تمام صحن به رنگ سیاه است. غم، موج می‌زند و زائران غریق این امواج اند. ناخودآگاه زیر لب زمزمه می‌کند:

- هرچند حال و روز زمین و زمان بد است/ یک تکه از بهشت، در آغوش مشهد است/ حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای/ اینجا برای عشق، شروعی مجدد است ...

از این بالا، تصویر‌ها شکلی دیگرند. همه چیز خیلی دور است و خیلی نزدیک. مرد شاعر محو تماشا، در ذهنش سفر می‌کند به لحظه‌ای که دعبل خزائی، آن شاعر عرب در پیشگاه ثامن الحجج (ع) شعرش را می‌خواند و در انتهای شعر او، امام رضا (ع) بیتی را اضافه می‌کند تا قصیده او را به پایان برساند و آن بیت را زیر لب زمزمه می‌کند:- و قبر بطوس یال‌ها من مصیبه، الحت علی الاحشاء بالزفرات، الی الحشر حتی یبعث الله قائماً، یفرج عنا الغم و الکربات.

(و قبری در توس خواهد بود که چه مصیبت‌ها بر آن وارد می‌شود؛ که پیوسته آتش حسرت در درون می‌افروزد، آتشی که تا روز حشر شعله می‌کشد؛ تا خداوند قائم آل محمد (ع) را برانگیزد که غبار غم و اندوه را از دل ما و دوستدارانش، بزداید.) و بعد از آنکه حضرت آن دو بیت را اضافه نمود، دعبل پرسید: «یا ابن رسول ا... آن قبری که در طوس خواهد بود قبر کیست؟» و حضرت فرمود: «قبر من است و برجاست تا شهر طوس محل تردد شیعیان من و زائران من شود. به درستی که هر که در طوس و غربت من را زیارت کند، با من باشد در درجه من در روز قیامت و گناهانش آمرزیده شود.»

مرد شاعر، درنگ نمی‌کند. از جای خود بلند می‌شود. مجالی برای ایستادن و تماشا نیست. دلش پر می‌کشد برای همراه شدن با زائران. حضور در میانه میدان را طلب می‌کند. همچون کبوتری از آسمان به صحن حرم پر می‌کشد. مرد شاعر، آهسته زیر لب می‌گوید: هیچ شعری زیباتر از زیارت نیست...

عکس: مهدیا مصباحی

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.