فیلم «عنکبوت» سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان و حواشیای که اکرانش در جشنواره فجر سال گذشته ایجاد کرد، به پرده سینماها رسید و البته با چند روز تأخیر در سینماهای مشهد هم اکران شد. بهدلیل حساسیت موضوع فیلم، احتمال حذفیات یا سانسور بخشهایی از فیلم هست؛ پس این یادداشت براساس نسخهای نوشته شده که اکران عمومی شده است.
«عنکبوت» از قتلهای سریالی سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ مشهد روایتی بدون دخلوتصرف در واقعیت ارائه میکند، به همین دلیل شاید با داستانی چندان سینمایی روبهرو نباشیم. نزدیکبودن گریم محسن تنابنده به سعید حنایی و همچنین اسامی افراد و مکانها فیلم را بیشتر به مستند شبیه کرده است تا فیلم سینمایی.
موسیقی متن فیلم نیز میتوانست فضاسازی بهتری برای مخاطب ایجاد کند و شوکهای بیشتری به مخاطب وارد کند. نکته مهم، استفاده بسیار ضعیف از لهجهها در فیلم است؛ بازیگران گاهی لهجهدار هستند و در برخی مواقع از لهجه خارج میشوند. نقطه اوج این ناهمخوانی در بازی ساره بیات است؛ از او که اصلیتی مشهدی دارد، انتظار بیشتری برای ادای لهجه مناسب وجود داشت.
پرداخت فیلم بهصورت کاملا رو و بدون داستانسازی، اصلیترین مشکل فیلم است. مخاطب بهسادگی میتواند با مطالعه شرح این حوادث واقعی همه داستان فیلم را حدس بزند. شاید اگر فیلم از زاویه دید یکی از قربانیان بهویژه قربانی آخر که جان سالم به در برد، روایت میشد یا تعلیق و درام بیشتری در داستان به کار میرفت، به جذابیت فیلم کمک زیادی میکرد.
در کنار اینها، فیلم در نمایش سیر تغییر و تحول فردی که بهگمان اطرافیانش آدمی بیآزار بود، بهسمت قاتل زنجیرهای لنگ میزد و مخاطب این تغییر را بهصورت ناگهانی و در پی یک حادثه و چند سکانس بدون ضربه مشاهده میکند. از طرفی نمایش بدون رتوش زندگی خصوصی و خانواده فرد قاتل هرچند ممکن است بنا بر واقعیاتی باشد، خلاف اصل رعایت حریم خانواده و حریم خصوصی است و در عین حال ادعاهای نمایشدادهشده اثباتشدنی نیستند.
در هر صورت، پرداختن به این نوع وقایع و ناهنجاریهای جامعه از زاویه دید مناسبتر و با داستانی آموزندهتر میتوانست کمک بیشتری به مخاطب عام سینما کند تا راضیتر از سینما خارج شود.