به گزارش شهرآرانیوز؛ برخلاف تصور، اجتناب از مصرف فست فود به دلیل ناسالم بودن آن نیست؛ بلکه عواملی مثل حس گناه در این مسئله دخیل هستند؛ البته این نتیجه به معیارها و شرایط متعددی وابسته است. از هر سه آمریکایی، روزانه یک نفر فست فود مصرف میکند. این میزان مصرف مشکلاتی را به همراه خواهد داشت. براساس پژوهشهای متعدد، فست فود برای سلامت افراد مناسب نیست و یکی از پیامدهای آن همه گیری چاقی است که بین آمریکاییها افزایش یافته است. براساس پژوهشی جدید، دلیل دوری مردم از فست فود ناسالم بودن آن نیست؛ بلکه اغلب به دلیل احساس گناه از فست فود دوری میکنند.
پژوهشگران در پژوهش جدید، روی بیش از ۳۰۰ شرکت کننده معیارهای مهمی را شناسایی کردند که باعث میشوند افراد خود را مصرف کننده منظم یا نامنظم فست فود بدانند. کیوون لی، مؤلف ارشد و پژوهشگر مدیریت مهمان از دانشگاه ایالتی کنت در اوهایو، دراین باره میگوید: بر اساس شکافی پژوهشی، دلیل مصرف نکردن فست فود تا اندازهای ناشناخته است؛ اما فرضیههای روایتی نشان میدهند کیفیت پایین موادغذایی فست فود میتواند عاملی برای مصرف نکردن آن باشد.
با اینکه کیفیت موادغذایی یکی از معیارهای اصلی ذهن مردم درباره فست فود است، تنها ملاک ارزیابی آنها نیست. در پژوهش جدید، از شرکت کنندگان خواسته شد مجموعهای از بخشهای فست فود را بر اساس معیارهایی مثل ارزشهای کارکردی (مانند تناسب و ذائقه و آشنایی)، ارزشهای احساسی (نظیر ذلت) و نیز دلایل دیگر مثل نگرانی برای محیط زیست و حیوانات ارزیابی کنند.
پژوهشگران با استفاده از مجموعهای از تکنیکهای آماری برای موازنه و تفسیر دادههای خام به دو معیار مهم رسیدند که مصرف کنندگان غیرمنظم فست فود را شناسایی میکنند. اولین معیار تمایل به مصرف فست فود در موقعیتهای تصادفی و خارج از کنترل مثل کمبود وقت، سفر، اتمام غذای خارج از خانه یا زمانهای استرس بود. در مقابل، افرادی که به صورت داوطلبانه فست فود میخورند، معمولا به شکل تصادفی این کار را انجام نمیدهند.
دومین پرسشی که درباره مصرف کنندگان غیرمنظم مطرح میشود، این است که چرا زمانهای دیگر فست فود نمیخورند؟ براساس پژوهش، مانع بازدارنده آنها احساس گناه بود. پژوهشگران میگویند: مصرف کنندگان غیرمنظم را میتوان براساس احساس گناه به مصرف فست فود و رسیدن به حس خوب هنگام مصرف نکردن آن شناسایی کرد. جالب است ناسالم بودن به عنوان مشکل اصلی فست فود و اجتناب از آن محسوب میشود؛ درحالی که تأثیر زیادی بر تفکیک مصرف کنندگان منظم و غیرمنظم میگذارد.
درنتیجه، اطلاع از کیفیت نامطلوب موادغذایی برای دست کشیدن از عادت مصرف فست فود کافی نیست. پژوهشگران در یافتههای قبلی هم به این مسئله اشاره کرده بودند. پژوهشگران مقاله جدید افزودند: میتوان فرض کرد آگاهی از ناسالم بودن فست فود تنها درصورتی به اجتناب از مصرف آن میانجامد که با دلایل دیگری مثل حس گناه همراه باشد.
پژوهشگران تأکید کردند که اندازه نمونه بررسی کوچک است؛ درنتیجه نباید آن را به سادگی تعمیم داد. علاوه براین، برای مدیریت کردن پژوهش، تنها دو مورد همبرگر و سوخاری را در پرسش نامه در نظر گرفتند؛ گرچه طراحی پژوهش را میتوان به مجموعه دادههای بزرگ و دیگر گروههای فست فود تعمیم داد. همچنین، برنامههای پیشگیری از چاقی میتوانند با پیام رسانی حول محور گناه به موفقیت برسند و با تکنیکهای ترغیب کنندهای که باعث ایجاد حس گناه در افراد شود، آنها را از مصرف فست فود بازدارند.