معصومه متین نژاد | شهرآرانیوز؛ مرگ پایان دردناکی برای زندگی دختربچهای چهاردهساله است، دختری که از توهین، تحقیر و سرزنشهای خانوادهاش به ستوه آمده است و حادثهای ناخواسته برای برادرش و تکرار رفتارهای همیشگی پدر و مادرش، بالأخره تیر خلاص را شلیک و او را برای همیشه خاموش میکند. این حادثه همین چند هفته پیش، خیلی آرام و بیسروصدا، در همسایگیمان اتفاق افتاد و شوکی به جامعه وارد کرد. تصویری که خیلی از ما درباره آزار یک کودک و نوجوان در ذهن داریم شاید فقط تنبیه بدنی باشد.
این در حالی است که به عقیده روانشناسان کودک و نوجوان، توهین، تحقیر، تمسخر، سرزنش، نقدهای بیش از ظرفیت، برچسب زدن، قضاوت و امثال آن آزارهای خاموشی هستند که در مقایسه با تنبیه بدنی هیچ به چشم نمیآیند، ولی به همان اندازه آثار منفی میگذارند. برای روشن شدن جنبههای مختلف مسئله و اثر تربیتیای که میتواند بر زندگی حال و آینده بچهها بگذارد، با حسین جانعلیپور، روانشناس کودک و نوجوان، گفتگو کردهایم. در ادامه، بخشهایی از آن را میخوانیم.
اجازه بدهید قبل از رفتن سر اصل مطلب، کمی بیشتر درباره مقوله کودکآزاری صحبت کنیم. به طور کلی، هر گونه آسیب جسمی، روانی، جنسی، غفلت و رسیدگی نکردن به نیازهای اساسی کودکان کوچکتر از ۱۸ سال از سوی کسانی که وظیفه مراقبت از آنها را دارند، کودکآزاری به شمار میرود. در بین این آزارها، آسیبهای جسمی که اثر آنها را میتوان در لحظه دید، بیش از دیگر خشونتها به چشم میآیند و از سوی دیگران نقد میشوند.
این در حالی است که آسیبهایی مانند آزارهای روحی که اثر فوری ندارند و دیده نمیشوند و صد البته بسیار مخربترند، آرام و بیسروصدا قربانی میگیرند. برای همین، به آنها آزارها یا خشونتهای خاموش میگوییم. توهین، تحقیر، تمسخر، سرزنش، برچسب زدن، نادیده گرفتن و بیاعتنایی، انتقاد بیش از اندازه ظرفیت، سد کردن هیجانهای مثبت و منفی، قضاوت، صحبت درباره نقاط ضعف و منفی، مقایسه و ایجاد ترسهای دائمی در کودک نمونههایی از کودکآزاریهایی هستند که برخی پدر و مادرها بدون آنکه اثر تربیتیشان را بدانند، در موقعیتهای مختلف، از آنها استفاده میکنند.
تلاش همه پدرها و مادرها این است که شرایط بهتری برای بهبود وضعیت تربیت فرزندانشان فراهم آورند، اما گاهی عمدی یا سهوی اشتباههایی را مرتکب میشوند که بر زندگی بچهها در آینده اثر منفی میگذارد. ناکارآمدی روشهای فرزندپروری مهمترین علتی است که درباره این مسئله میتوان به آن اشاره کرد.
برای نمونه، پدرها و مادرهایی که بیشازاندازه رفتارهای فرزندانشان را نقد میکنند و سختگیرند، سبب میشوند بچهها ناخودآگاه سدی در برابر هیجانهای مثبت و منفی خود ایجاد کنند و احساس خوبی درباره خودشان نداشتهباشند. این رفتار ناخواسته آنها را در زندگی سرسخت و در آینده به پدرها و مادرهایی سختگیر تبدیل میکند.
هر روش تربیتیای که انتخاب میکنیم دارای اثری کوتاهمدت است که آن را به صورت واکنشی در رفتار بچهها میبینیم. همچنین یک اثر بلندمدت دارد که آینده آنها را میسازد؛ بنابراین دانستن اینکه ما با رفتارهایی مانند سرزنش یا توهین و تحقیر با بچهها چه میکنیم، از اهمیت زیادی برخوردار است. اجازه بدهید در ادامه تنها به چند نمونه کوچک اشاره کنیم.
از بین بردن اعتمادبهنفس و عزت نفس در بچهها
گوشهگیری و انزوا و بروز افسردگی
ناتوانی در مدیریت هیجانهای مثبت و منفی حتی در بزرگسالی
ایجاد احساس گناه در بچهها و داشتن حس ناخوشایند درباره خود
افت تحصیلی و رهاکردن مدرسه
فرار از خانه و آسیبهای پس از آن
خودزنی و آسیب رساندن به خود و دیگران
ضعف در ارتباطات و تعاملات اجتماعی
ضعف در هوش هیجانی و ناکارآمدی شغلی و تحصیلی ناشی از آن
احساس کینه و دشمنی درباره نزدیکان
در اینکه هیچ پدر و مادری دوست ندارد با زندگی فرزندش اینگونه بازی کند شکی نیست، اما این تمایل نداشتن بهتنهایی کافی نیست و باید در عمل برای آن اقدام کرد. برای نمونه:
تغییر و اصلاح در شیوههای فرزندپروری ممکن نیست مگر با افزایش دانش و اطلاعات ما در این زمینه. برای این منظور هم میتوان در دورهها و کلاسهای آموزشیای شرکت کرد که اختصاصی برای این موضوع برگزار میشوند.
مشورت گرفتن از یک مشاور مجرب در حوزه کودک و نوجوان راهکار دیگری است که میتواند گامبهگام در تربیت بچهها به ما کمک کند و راهنمایی دهد.
افزایش آگاهی از مسیرهای مطمئن برای مطلع شدن از مراحل طبیعی رشد در بچهها و اقتضائات هر دوره کمک میکند از بسیاری از آسیبها در این مراحل پیشگیری شود و پدرها و مادرها برخوردهای منطقیتری با این دورههای رشد داشتهباشند.
دوست داشتن بیقیدوشرط بچهها بدون توجه به تفاوتها و نقاط ضعف و قوت آنها در مقایسه با هم یا با دیگر بچهها موضوع دیگری است که به آنها امکان میدهد همیشه از وجود یک حامی و پشتیبان در زندگیشان مطمئن باشند.
درک و مدیریت رفتار و احساسات بچهها بهویژه در سن بلوغ از اهمیت بسیاری در تربیت آنها برخوردار است.
اگر به دنبال یک مرجع و منبع مطمئن برای تربیت بچهها و مشاوری هستید که بیستوچهارساعته کنارتان باشد، به سراغ کتابهای خوب در زمینه تربیت کودک بروید. برای نمونه، کتابهایی که در ادامه معرفی میشوند از منابع خوب در این زمینه هستند:
تربیت بدون فریاد
نویسنده: هال ادوارد دانکل
مترجم: اکرم اکرمی
نشر: صابرین
تعداد صفحات: ۲۱۵
چگونه با کودکم رفتار کنم
نویسنده: استیفن گاربر
مترجم: شاهین خزعلی، هومن حسینی نیک و احمد شریف تبریزی
نشر: مروارید
تعداد صفحات: ۴۹۸