معصومه فرمانی کیا| شهرآرانیوز؛ گفته میشود بیست سال است کاروان پیاده رجبیون ویژه زیارت حضرت رضا (ع) هر روز، مسیر چهارکیلومتری را تا حرم را میروند؛ یک ماه پیاده روی بعد از نماز صبح.
بیست سال حساب یک عمر است؛ یک روز و دو روز که نیست. برای من که اولین روز است صبح آفتاب نزده از خانه بیرون میزنم، سوز و سرما به صورت و تنم میزند، اما جمعیت مقابل مسجد حال وهوایم را عوض میکند.
هیچ چهرهای خواب آلود نیست، همه سرحال اند و بانشاط. جمعیت زیادند، به گمانم بیش از پانصد نفر.
بعد از این همه سال، مردم دستشان آمده است که حرکت دسته جمعی را باید از کجا شروع کنند. حالا همه چیز انسجام گرفته است و منظمتر به چشم میآید.
خیابانهای مشرف به حرم جان میدهند برای اینکه از همان دور دست روی سینه بگذاری و آرام آرام راه بروی و آرامتر حرف بزنی. کنار آن جمعیت بزرگ ما هم همراه میشویم. انتظامات لباس مخصوص دارند و مجهزند. محمد رضایی از کاورهای مخصوص به تن دارد و مدیر انتظامات قرارگاه فرهنگی و جهادی منتظر المهدی (عج) است و از کودکی هرسال کاروان را همراهی میکرده است.
همان ابتدای مسیر او را به حرف میکشیم. نگرانی او و دیگر انتظامات تا قبل از روشن شدن هوا بیشتر است. میگوید: در تاریکی هوا دید رانندگان کم است و این موضوع برای خانمها که همگی سیاه پوش اند، خطرناک است. مجتمع دینی و فرهنگی منتظر المهدی (عج) در محله رسالت بانی برگزاری این برنامه است.
شروع حرکت از مسجد حضرت ابوالفضل در طبرسی ۵۸ واقع در محله رسالت است. در بین راه خیلیهای دیگر به جمعیت میپیوندند. از مسجدهای مختلف المهدی، قبا، بلال، خمسه طیبه، ابوذر، چهارده معصوم (ع) و فقیه سبزواری. جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود و تعدادشان به بیش از هزار نفر میرسد. نمیشود گفت همه بومی همین محله هستند. بعضیها با خودرو آمده اند و آن را چند کوچه پایینتر پارک کرده اند. برخیها هم با دوچرخه و موتور گازی خانوادگی و چند پشته آمده اند.
حاج آقا برغمدی و یساقی پرچم دار هستند و جلودار و پیشاپیش همه میروند. دلمان نمیخواهد حال وهوای کسی را به هم بریزیم، بیشتر گوش تیز میکنیم و در سکوت گام به گام همراهشان میرویم. بیشتر آنها به اطراف بی توجه اند. بعضیها هم دوبه دو آهسته باهم صحبت میکنند. آدمهای این کاروان آرام اند، دست کم حالا در این مسیری که به نقطهای نورانی ختم میشود. به قول حاج تقی این حال وهوا که دیگر گزارش گرفتن ندارد. راست میگوید. اسمش را از طریق صدازدن دیگران میفهمم. بعد حاجی دیگر مجالی برای حرف زدن نمیدهد و دور میشود. مسیر ادامه دارد و هوا رو به روشنی است، اما همچنان سوز دارد و سرد است.
زنی کنارم راه میرود و کنجکاو است که چرا قلم و کاغذ دست گرفته ام. ماجرا را کاملا توضیح میدهم، سیر تا پیاز آن را، حتی اینکه من جزو کاروان نیستم و صرفا گزارشگرم. زن هم دوست ندارد خودش را معرفی کند. حرف هایش را به همین اندازه خلاصه میکند که دو سال است ایام کرونا کاروان تعطیل بوده است. میگوید: من تا قبل از آن هرسال با کاروان همراه بودم. این حرکت آن قدر به جان خودم مینشست که اطرافیان را هم دعوت میکردم یک صبح وقت بگذارند تا پیاده به حرم برویم.
او حرف هایش را با این جمله تمام میکند: کاش از این دست کاروانها در همه محلهها راه بیندازیم. راست میگوید، اینکه حرکت کاروان پیاده جدا از فضیلتش، همسایهها را از حال همدیگر باخبر میکند.
«بین جمعیت آدم متوجه مسیر نیست. اینکه چقدر طولانی یا کوتاه است.» حاج محمدعلی قاسمی تقریبا نودساله است. این را که میگوید، صدای لاحول و لا قوه الا با... اطرافیان بلند میشود. پیشرو و جلودار است با قامتی که هیچ خم نشده است.
مدام ذکر میگوید و ما را هم دعوت میکند که زیاد استغفار کنیم. تأکید میکند از فضیلت ماه رجب غافل نشویم. حاج محمد اشاره کوتاهی به جمعیت میکند و ادامه میدهد: ببینید، هرکس آوازه این کاروان به گوشش رسیده است، با ما همراه شده است.
حال وهوای نزدیک حرم همیشه ستایش شدنی است و انرژی خیلی خوبی دارد. برخیها چند دقیقهای مینشینند و نفس تازه میکنند، شبیه همین زنی که میگوید: اصلا راه رفتنم معجزه است. او تعریف میکند: من حتی نمیتوانم تا بقالی سر کوچه پیاده بروم و خرید روزانه را انجام بدهم.
زن به پشت سرش نگاهی میکند و ادامه میدهد: هنوز هم نمیتوانم باور کنم چطور این راه را آمده ام. خیلیهای دیگر هم شبیه او هستند. بعضی هایشان صادقانه اعتراف میکنند، شبیه همان جوانی که تعریف میکند: نمازهای صبح من معمولا قضا میشود. نمیدانید این ماه چقدر به جان من مینشیند. همیشه وقت کم میآورم، اما صبح روزهایی که با نماز جماعت شروع میشود و به زیارت حرم امام رضا (ع) ختم میشود، برکتی عجیب دارد. کاش این حرکت ادامه دار بود.
فاطمه نظریان دو سال است همراه با این کاروان است. بین راه فرصت مناسبی برای گپ وگفت نیست. او لبخند میزند و تعریف میکند از بس از حال خوب پیاده روی آن هم تا حرم امام رضا (ع) برای اقوام دور و نزدیک گفته ام، هر شب میهمان دارم آن هم برای اینکه صبح همراه من باشند. کاروان به مقصد رسیده است و حالا همگی پای اذن ورود حرم مطهر ایستاده اند و اجازه میخواهند؛ آن هم از همسایه کریم و مهربانشان. اکنون آسمان کاملا روشن شده است.
پرچم دار این حرکت حجت الاسلام نورمحمد نظری است، مدیر مجتمع دینی و فرهنگی منتظرالمهدی (عج) و مسئول قرارگاه فرهنگی و جهادی رجبیون در محله رسالت. حاج آقا توضیح میدهد: به همین دلیل تصمیم گرفتیم این حرکت را در محله راه بیندازیم. بی فاصله ادامه میدهد: اواخر دهه هشتاد بود که این حرکت، خودجوش راه افتاد.
خوشبختانه مردم بااعتقاد و مؤمنی داریم که از این حرکت استقبال کردند و تعدادشان سال به سال بیشتر میشود. حاج آقا نظری خیلی کوتاه به قرارگاه فرهنگی و جهادی رجبیون در مجتمع دینی و فرهنگی منتظرالمهدی (عج) اشاره میکند و میگوید: خیلیها در این قرارگاه فعال هستند و برنامههای متنوع فرهنگی را ویژه این ایام تدارک میبینند.
حاج آقا قصد دارد این حرکت را در دیگر مناطق شهر هم اجرا کند و میگوید: اگر عمری به زندگی باشد، سال آینده آن را در میدان شهدای مشهد هم اجرا میکنیم تا کاروان پیاده از این مسیر راه بیفتد.
خبر کاروان پیاده و زیارتی امام رضا (ع) تا دوردستها رفته است و خیلیها حتی از کشورهای دور میخواهند این زائران پیاده نایب الزیاره شان باشند، مانند شیعیان بحرین. خیلی از همسایههای مسجدی که از این محله رفته اند، هنوز هم پایبندند ماه رجب که میشود، برای همراهی با کاروان به محله برگردند. شاید کسی نداند در پشت پرده این حرکت چقدر زحمت کشیده میشود.
حاج آقا نظری از همکاری معاونت ارتباطات آستان قدس و خادمان حرم رضوی و همه کسانی که آنها را در این مسیر یاری کردند، قدردانی میکند. دعای خیر حاج آقا شامل خیلیهای دیگر میشود، مثل هرکسی که به اندازهای توانسته است یاری رسان کاروان پیاده آنها باشد؛ از روحانیانی که آنها را همراهی کرده اند تا مداح و افراد دیگری که بدون چشمداشت خدمت کرده اند. او میخواهد این نکته هم از قلم نیفتد که این حرکت به نیت شهداست به ویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و امیدوارند که قبول واقع شود.