جای لوگوی روزنامه، در نوار بالاست. چپ چین یا راست چین و وسط چین فرقی نمیکند، اما جایش بالاست. مثل پرچم است. پرچم را بر قلهها به اهتزاز درمی آورند به نشان پیروزی و اقتدار. کسی لوگوی روزنامه را پایین صفحه کار و پرچم را روی زمین پهن نمیکند، چه رسد که آن را در چاه بیاویزد. نماز، لوگوی روزنامه حیات مومنان است. جایش بالاست.
به «اقامه» در اهتزاز هم باید باشد که این اولین نشانه حکومت صالحان است. با برپا داشتن نماز است که میتوان بر فساد راه بست و فحشا را در منحنی رو به صفر نشاند. بر سجاده ایستادن و تکبیره الاحرام گفتن، اولین قدم اقامه است.
مناسکی است محترم که، چون به حرمت اقامه غنی سازی شود، بدی در بن بست قرار میگیرد و نیکی در برابر دروازههای باز. اینکه در منابع دینی این همه بر نماز تاکید میشود، یک دلیلش میتواند این باشد که نماز پرچم است. نشانی معتبر است که به دیگر اعمال هم هویت و اعتبار میبخشد.
حضرت امام رضا (ع)، اولین رکن از سه گانهای که برای شناخت پیروان خود بیان میکنند، نماز است؛ اهمیت به اوقات نماز که آیا اول وقت، نماز را برپای میدارند یا خیر؟ یعنی با این لوگو میتوان به شناخت رسید.
یعنی همان طور که برای دریافت درست اخبار نیازمند سواد رسانهای هستیم، برای شناخت آدمها نیز سوادی این گونه لازم است که اولین مولفه اش نماز است.
درواقع، امام رضا (ع) نگاهشان به نماز صاحب اصالت و جریان ساز است. همین نگاه هم باعث میشود در میانه مناظره که گام بعدی اش پیروزی است، برای برپایی نماز بحث را رها کنند.
ماجرای «عمران صابی» در این میان، بسیار درس آموز است. در مجلسی او درباره توحید با امام رضا (ع) وارد گفتگو شد. امام سوال هاى او را با حوصله، متانت، استدلال هاى قطعى و روشن پاسخ دادند و او را به سوى توحید متمایل کردند.
هنگامى که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزى به تحول درونى آن دانشمند زبردست صابئین نمانده بود، حضرت رضا (ع) احساس کردند وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. امام (ع) به مأمون -که در مجلس حاضر و شاهد مناظره بود- فرمود: «وقت نماز فرارسید.» و سپس برای اقامه نماز برخاست.
عمران صابى که به حقایقى دست یافته و از دریاى دانش سرشار امام هشتم (ع) بهره هایى برده بود، با التماس گفت: «آقاى من! گفتگو و پاسخ هاى خویش را قطع نکن. دل من آماده پذیرش سخنان شماست.»، اما حضرت رضا (ع) تحت تأثیر سخنان عاطفى و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: «نماز را میخوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد.» امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند.
حضرت بعد از اقامه نماز گفتگو را ازسر گرفتند. یعنی امام یک موقعیت راهبردی را فروگذاشتند تا به راهبردیترین مولفه بندگی، توجه دهند؛ مولفهای که، چون در باور مردمان به تالیف برسد، کتاب زندگانی شان پر از فصلهای شکوفا خواهد شد.
این درسی است که باید رسم رفتاری ما قرار بگیرد. با نماز، هم زندگی خود را تنظیم کنیم و هم نسبت خود را با خداوند به قاعده عبودیت سامان دهیم. بی شک کسی که به این نسبت برسد، نسبش هم ارتقا خواهد یافت، چنان که درمورد بزرگ خودمان، جناب سلمان، شاهد هستیم که به جایگاه رفیع منااهل البیت ارتقا یافت.
این راه پیش روی ما نیز است. اگر به اقامه نماز که تحقق بندگی است همت کنیم، جواب خود را در لطف خداوند و عنایت حجج بالغه او خواهیم گرفت. روزی ما چنین باد ان شاءا...!