محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ بازگشتشان از خیابان به خانه جزو آرزوهایشان است. به خط پایان زندگی عادی رسیده اند، اما یک تغییر مسیر میتواند آنها را دوباره به زندگی بازگرداند؛ البته اگر خودشان بخواهند و دستهای حمایت بالای سرشان باشد. برای آنهایی که در دام اعتیاد اوضاعشان به نقطه سیاه تجاهر و زندگی به دور از خانه و خانواده رسیده، بازگشت سختتر شده است، اما نشدنی نیست.
شاید از یکی از مراکز ماده ۱۶ یا همان کمپهای ترک اجباری معتادان، بتوانند بعد از ترک اعتیاد و درمان به خانه بازگردند، اما میزان آنهایی که بازگشته اند آن قدر کم است که چرخه جمع آوری و نگهداری معتادان متجاهر، به چیزی شبیه دور باطل میماند. همین مسئله سبب شده است حضورشان در هر جایی از شهر و تشکیل کلونی معتادان همواره جزو آسیبهای آشکار در چهره شهر باشد.
شاید پاتوقشان در هر جایی از شهر بگیر نگیر داشته باشد، اما نشد ندارد. در هر زمین رهاشده، مخروبه، گوشه خلوت بوستانها و فضاهایسبز، وسط بولوارها، بزرگ راه ها، زمینهای حاشیه شهر و حتی وسط خیابانها چهره شان بر کسی پوشیده نیست. حتی در دل شهر و در میان پیاده راهها و کوچهها در حال زباله گردی اند.
چهرههایی که اعتیاد، رنگ از رخسارشان برده و قامتهای خمیدهای که از زور اعتیاد به تجاهر افتاده اند. نام معتاد متجاهر مثل داغ ننگ اعتیاد بر پیشانی شان خورده است و به چیزی شبیه خط پایان زندگی عادی رسیده اند. هیچ نهاد متولی و مسئولی حتی نمیتواند وعده ریشه کنی معتادان متجاهر از سطح جامعه را بدهد. معضل آن قدر عمیق است و در لایههای مختلف جامعه ریشه دوانده که خانه پُر وعده ها، جمع آوری معتادان متجاهر از شهر و منظر شهروندان است.
بازگشت آنان به جامعه و زندگی عادی خیلی سختتر از جمع آوری و نگهداری آنان است؛ در عین حال به امید شرایط بهتر هم برای معتادان متجاهر و هم برای محلات شهر، سامان دهی آنان در حال اجراست. از بین ۷ هزار معتاد متجاهری که در مشهد آمار داده میشود، مسئولیت جمع آوری و سامان دهی ۳ هزار و ۶۰۰ نفر بر عهده بهزیستی، ۳ هزار نفر بر عهده شهرداری و چهارصدنفر اداره کل زندانها گذاشته شده است. این میزان جمع آوری باید تا ۱۰ روز آینده که بهار از راه میرسد و مسافران نوروزی به مشهد میآیند، به پایان برسد. در همین زمینه در میزگردی با همکاری کانون متخصصان مدیریت شهری و روزنامه شهرآرا به بحث سامان دهی معتادان متجاهر و بازگشت آنان به زندگی عادی پرداخته ایم.
مسئولان سه دستگاه بهزیستی، شهرداری و شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر که در این بحث جزو متولیان اصلی هستند، میهمانان این میزگرد بودند. محمدحسین صالحی، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر خراسان رضوی، مسعود فیروزی، مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی، و حسین باغگلی، معاون شهردار و رئیس سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد، به بحث و تبادل نظر در این میزگرد پرداختند.
فیروزی| ابتدا باید تعریف معتاد متجاهر را به طور دقیق برای مخاطب مشخص کنیم. نرخ اعتیاد در جامعه ۲/۷ درصد است که با احتساب جمعیت خراسان رضوی حدود ۲۵۰ هزار نفر در دام اعتیاد گرفتار شده اند. از میان این تعداد مبتلا به اعتیاد، ۹ هزار نفرشان جزو معتادان متجاهر هستند که ۷ هزار نفر در مشهد و ۲ هزار نفر در سایرشهرستانهای استان هستند. از نظر تعداد، ۹ هزار نفر جمعیت اندکی از ۲۵۰ هزار معتاد را شامل شود، اما به دلیل تبعات آشکار حضور این افراد در جامعه، مطالبه عمومی و رسانهها به این سمت پیش رفته است.
در عین حال، طبق آنچه در روال قانونی در نظر گرفته شده است، به فرد معتادی که رفتارش از نظر مقام قضایی متجاهرانه باشد، معتاد متجاهر گفته میشود. اینکه رفتار متجاهرانه ناشی از مصرف مواد مخدر است یا مربوط به علت دیگری نظیر سبک زندگی یا بیماری فرد، از سوی تیم غربالگری پزشکی تشخیص داده میشود.
در نهایت این معتادان متجاهر به دستور قضایی و از سوی نیروی انتظامی جمع آوری و به کمپهای اجباری منتقل میشوند. اکنون ۷ هزار معتاد متجاهر تا عیدنوروز قرار است جمع شوند و با توجه به اقدامات صورت گرفته این مسئله تحقق خواهد یافت. اما باید به این مسئله توجه شود که خوب حالا این ۷ هزار نفر را ما چند ماه در کمپهای ترک اجباری نگه داشتیم و بعد از درمان و پاک شدن ترخیص کردیم، آن وقت مشکل حل میشود؟
مشکل دقیقا همین جاست. جمع آوری و نگهداری فقط بخشی از ظاهر ماجرا هستند. نکته مهم توانمندسازی و صیانت از معتادان متجاهر است. نه تنها دستگاههای متولی همه پای کار نیستند بلکه خود خانوادههای معتادان متجاهر نیز پای کار نمیآیند.
ما به معتادانی که حداقل ۶ ماه از دوره پاکی شان گذشته باشد معرفی نامه دریافت ۱۰۰ میلیون تومان وام قرض الحسنه میدهیم، اما وقتی این فرد معتاد میخواهد بعد از دوران پاکی با این وام دنبال شغلی برود، پدر و برادر خودش حاضر نمیشوند ضمانتش کنند.
باید در این زمینه رسانه نقش فرهنگ سازی و مطالبه از جامعه هدف را داشته باشد. نگاه باید این باشد که سازمانهای وظیفهمند در حوزه اعتیاد و سامان دهی معتادان متجاهر به یکدیگر کمک کنند. فنی و حرفه ای، بهداشت، خانواده و سایر سازمانهای متولی باید برای معتادان متجاهر بستری و درمان شده در مراکز ترک اجباری کمک کنند، اما متأسفانه این همراهیها نیست یا خیلی کم رنگ و مقطعی شکل میگیرد.
صالحی| متأسفانه مشکل اعتیاد و بخشی از مبتلایان آن از جمله معتادان متجاهر مسئلهای است که ریشه کن نمیشود. در این زمینه شورایهماهنگی مبارزه با مواد مخدر تلاش کرده است سازمانهای متولی را پای کار بیاورد، اما در عین حال خیلی از سازمانها به طور جدی و دغدغهمند وارد این گود نشده اند.
به طور کلی برنامه جامع شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر چهار حوزه را شامل میشود: پیشگیری، درمان، صیانت و توانمندسازی و مقابله. به این چهار حوزه را باید هم زمان و مداوم بپردازیم.
غفلت و کم توجهی در هر حوزه، سبب میشود که توفیقی در بحث کاهش اعتیاد نداشته باشیم. نکته مهم این است که همه ارگانها باید پای کار بیایند. اگر کنترل و مدیریت اعتیاد را فقط منوط به چند دستگاه کنیم، اقدامات اثربخش نخواهند بود. ورود مردم را به بحث کنترل و مدیریت اعتیاد باید در دو حوزه دنبال کنیم. اول بحث پیشگیری است.
حتما باید مردم ورود پیدا کنند. در بحث صیانت و توانمندسازی هم باید ورود پیدا کنند. در حوزه درمان دانشگاه علوم پزشکی باید ورود کند، در حوزه مقابله دستگاه قضایی و پلیس.
در واقع مردم در دو محور مهم از چهار محور کنترل و کاهش اعتیاد میتوانند نقش داشته باشند، اما این مشارکت مردمی در بحث سامان دهی معتادان متجاهر خیلی پررنگ نبوده است و باید تقویت شود. متأسفانه خیلی از معتادان متجاهر وارد کمپهای اجباری ترک اعتیاد میشوند و بعد از گذراندن دوره درمان دوباره بازگشت به اعتیاد دارند.
اما باید چه کار کنیم که افراد بهبود یافته از اعتیاد در کمپهای اجباری دوباره به چرخه اعتیاد بازنگردند؟ باید این افراد بعد از ترخیص به حال خود رها نشوند. پیشنهاد ما این است که با حمایتهای مددکاری به خانواده متصل شوند و کسب و کاری را - با حمایت خانواده یا سازمانهای حمایت کننده- شروع کنند.
چون اگر به تنهایی کار را شروع کنند، ممکن است با بحث بدهکاری و رونق نگرفتن کسب و کار هم دوباره به دام اعتیاد بیفتند و هم مشکلی دیگر مثل یک بدهکاری مالی سنگین و متضرر شدن عدهای از افراد دیگر هم اضافه شود. در واقع توانمندسازی مسئله مهمی است که باید در نظر گرفه شود.
باغگلی| در بحث معتادان متجاهر با پدیدهای پیچیده مواجه هستیم، اما نوع برخورد ما در حل این مسئله به اندازه ابعاد آن منطقی و پیچیده نبوده است. وقتی بخواهیم مسئله معتاد متجاهر را از منظر تربیتی رفع کنیم، به شدت نیازمند حمایت جدی در طول زمان هستیم، نه در کوتاه مدت. اما چون تعداد زیاد است، کار جنس اداری و سازمانی پیدا کرده و ما افراد را در تعداد زیاد دور هم جمع میکنیم و یک مرکز در کمترین حالت صد معتاد متجاهر را پوشش میدهد، این برخورد همگانی و عمومی در گروههای بزرگ نگهداری و درمان معتادان متجاهر، نتیجهای مطلوب نخواهد داشت.
در مدلهای موفق دنیا دارند به صورت انفرادی روی فرد مبتلا به اعتیاد کار میکنند. در همین مدلهای انفرادی حتی این مسئله در نظر گرفته میشود که خود فرد به درمان تمایل داشته باشد. اما در مدلی که ما برای سامان دهی معتادان در نظر گرفته ایم نگاه و روش، سازمانی است. در واقع نوع نگاه ما در مواجهه با نگهداری معتادان متجاهر، یک مواجه پادگانی شده است. البته شاید برای یک بخشی از معتادان متجاهر چارهای جز همین نگهداری همگانی و شیوه اجرایی فعلی وجود نداشته باشد، اما در عین حال باید معتادان متجاهر دسته بندی شوند.
دارای حامی یا بدون حامی بودن معتاد متجاهر، رده سنی، فیزیک بدن، انگیزه فرد، نوع مصرف مواد، مدت مصرف هر فرد و گزینههای مختلف باید در این دسته بندیها لحاظ، سپس تصمیم گرفته شود که برای هر دسته چه مدل و روشی را برای درمان و توانمندسازی و صیانت پیاده سازی کنند. اینکه میگویید دستگاههای متولی همه پای کار نیستند، البته باید پای کار بیایند، اما معتقدم در بحث سامان دهی معتادان متجاهر از ظرفیتهای غیر سازمانی که اثربخشی بهتری میتوانست داشته باشد، استفاده نشده است. باید از ظرفیتهای مردمی در بحث سامان دهی و توانمندسازی معتادان متجاهر کمک بگیریم.
نهاد مساجد، هیئتهای مذهبی، بسیج و گروههای جهادی جزو مجموعههایی بودند که یکی از مهمترین خاصیتهای آنها از ابتدای انقلاب اسلامی این بود که به نسبت موضوعات مبتلا به جامعه وارد میدان میشدند. به طور مثال یک جا نیاز به برقراری امنیت بود. در ایست و بازرسیها و بازدیدها و ... کمک میکردند. زمانی دیگر سیل و زلزلهای رخ میداد و به کمک مردم میرفتند. اما ما کمتر از این ظرفیت در حوزه آسیبهای اجتماعی به خصوص مسئله اعتیاد و معتادان متجاهر استفاده کرده ایم. اتفاقا همین الان وضعیت جامعه طوری است که باید این افراد وارد میدان شوند.
فیروزی| بهزیستی به عنوان یکی از دستگاههای وظیفهمند در حوزه اعتیاد و به خصوص معتادان متجاهر نقش دارد؛ برای ایفای نقش خودش طبق دستورالعملها و قوانین مصوب عمل میکند، اما باید به این نکته توجه کنیم که در بحث اعتیاد و مسئله معتادان متجاهر همه اقدامات مثل یک زنجیره به هم متصل میشوند. اگر هر بخش این زنجیره نقص داشته باشد، نتیجه مطلوب نخواهد بود. درحوزه بانک اطلاعاتی هم در بخشی که مربوط به ایجاد سامانهها و تشکیل اطلاعات آماری بوده است اقدام کرده ایم، اما برای تکمیل این دادهها و سیر کامل مراحل آن، دستگاههای دیگر باید وارد عمل شود.
باغگلی| بله، یک بانک اطلاعاتی کلی همان طور که اشاره شد در سامانههای بهزیستی وجود دارد، اما برای دسته بندی جزئی تر، مقرر شده است یک سامانه اختصاصی برای مشهد تعریف شود. برای زیرساختهای این سامانه و بحث دسته بندی، حتما شهرداری با بهزیستی مشارکت خواهد داشت. متأسفانه امروز همه ما حمله کردیم به درد؛ دردی به نام معتاد متجاهر. اما هیچ کس به این فکر نمیکند که عامل درد چیست؟ معتادان متجاهر چطور ساخته شده اند؟ چرا این رفتارها را از خودشان بروز میدهند؟ اینها تجربه چه نوع زندگی را داشته اند؟ چه توقعی از دیگران دارند؟ چه تصویری از آینده زندگی دارند؟ نقش نظام خانواده کجاست؟ نقش نظام تعلیم و تربیت ما چه بوده که نتیجه آن وضعیت فعلی شده است؟
کاستیهایی که نظام اجتماعی ما داشته چه چیزهایی است که شاهد چنین پدیده گستردهای به نام معتادان متجاهر شده است؛ و البته دهها مورد دیگر که اصلا کسی دنبال آنها نیست و فقط همه به دردی به نام معتادان متجاهر حمله کرده اند. درست است که باید برای این درد دنبال درمان بود، اما تا کجا؟ ما امسال ۷ هزار معتاد متجاهر را جمع میکنیم، سال آینده باید ۹ هزار نفر را جمع کنیم و همین طور ادامه پیدا میکند. اما اگر با دسته بندیهای تخصصی همه عوامل ریشه یابی شود و برای هر دسته برنامه مشخص تدوین و اجرایی شود، نتیجهای بهتر از اکنون خواهیم داشت.
صالحی| به طور قطع دادههای آماری مهم است و به همان نسبت تدوین هدف و برنامه برای سامان دهی معتادان متجاهر. اکنون قرار است که دو نوع مواجهه را دنبال کنیم. ابتدا به صورت ضربتی بحث جمع آوری معتادان متجاهر و پذیرش آنها در کمپها انجام شود. هم زمان یک قرارگاه هم تشکیل شده که شهرداری در کنار بهزیستی در این قرارگاه به وظیفه خود عمل خواهد کرد. در همین قرارگاه خیلی از اتفاقات مهم و مثبت از جمله برنامه ریزی بر پایه بانک اطلاعاتی میتواند رقم بخورد.
دو نوع تقسیم بندی داریم. تعدادی از معتادان متجاهر که اصرار بر مصرف دارند و به آنها مصران به مصرف گفته میشود. شاید بیش از ۴۰ تا ۵۰ بار ترک کرده اند، اما دوباره بعد از ترک مصرف مواد را شروع کرده اند. خانواده هم دیگر از این افراد قطع امید کرده است. این افراد باید در مکانهایی نگهداری شوند، اما در عین حال باید بحث درمان هم برای آنها وجود داشته باشد. گروه دوم معتادان متجاهری هستند که قابلیت جامعه پذیری دارند. اگر برای درمان، توانمندسازی و صیانت آنها هزینه شود، به جامعه برمی گردند.
اگر در گذشته میگفتیم که بیش از ۹۵ درصد معتادان متجاهر دوباره به چرخه اعتیاد برمی گردند، با تفکیک و تقسیم بندی این آمار به ۷۰ تا ۸۰ درصد میرسد و هرچه این تفکیک دقیقتر صورت بگیرد و حمایتها برای توانمندسازی قوت یابد، آمار بازگشت معتادان متجاهر پس از ترخیص از کمپهای ترک اعتیاد، کمتر خواهد شد. تمایل ما این است که به زیر ۵۰ درصد برسیم که این مسئله نیازمند همراهی همه دستگاههای متولی در بحث سامان دهی معتادان متجاهر است.
فیروزی| ما خطایی که داریم این است که به کاهش ضرر فکر نمیکنیم. فکر میکنیم معتادی که هم مواد مخدر صنعتی، هم سنتی و هم ترکیبی مصرف کرده متجاهر و کارتن خواب شده است و به آسیبهای اجتماعی دیگر نظیر سرقت و... نیز گرفتار شده است، اگر بیاید و ترک کند و به یک فرد با کت وشلوار و دارای پرستیژ اجتماعی و جایگاه شغلی و کسب درآمد برسد، یعنی این فرد معتاد سامان دهی شده است.
این نگاه دارای اشکال است و در دنیا نیز ابتدا به مقوله کاهش ضرر فکر میکنند. اینکه معتاد متجاهری که دزدی میکند و مواد پیدا میکند، اگر دزدی نکرد و مواد پیدا کرد یک موفقیت و کاهش ضرر است. کسی که روزی پنج مرتبه مصرف مواد داشته است اگه به روزی دو بار مصرف رسید، یعنی یک گام موفق داشته است.
معتاد متجاهری که در پاتوق مواد مصرف میکرد و حالا از پاتوق جمع شده است و در زیرزمین خانه یا در مکان خاصی از خانه شخصی اش مواد مصرف میکند، یک مرحله کاهش ضرر داشته است. اگر معتاد متجاهری مصرف موادش را از صنعتی به سنتی تغییر داد، یعنی یک مرحله موفقیت داشته است.
اما به این موارد در بحث کاهش ضرر معتادان متجاهر در جامعه ما توجه نمیشود. نظریهای در روان شناسی هست تحت عنوان پنجره شکسته. یک خانه خالی از سکنه بود که هیچ کس کاری به آن نداشت.
وقتی شیشه چند پنجره این خانه را شکستند، دیدند افرادی که قبلا بدون توجه از مقابل این خانه عبور میکردند، حالا توجهشان به این خانه جلب میشود. برخی شیشههای دیگر پنجرهها را هم شکستند. کم کم دیدند برخی از افراد جرئت کردند و وارد این خانه شدند. مدتی گذشت و وسایل خانه به سرقت رفت. بعد از مدتی افرادی آنجا را پاتوق کردند. چرا؟ همه اینها از زمانی شروع شد که پنجرهها را شکستند. معتاد متجاهر دقیقا مثل همین پنجره شکسته از یک جایی به بعد به خط پایان میرسد.
اگر وقتی یکی از شیشههای خانه شکسته شده بود، ترمیم میشد، آن خانه به نقطه پایان نمیرسید. درباره معتاد متجاهر هم اگر زمینه شغل، مشکلات زندگی و آسیبهای دیگرش در مرحله اولیه حل شود به پنجره شکسته نمیرسد. از نظر مدت زمان هم باید بگویم برای نگهداری معتادان متجاهر، طبق دستورالعمل قانونی مراکز ماده ۱۶، حداکثر پذیرش ۳ ماه است. بسته به نظر تیم درمان مستقر در هر کمپ ماده ۱۶ این مدت برای ۳ ماه نیز تمدیدپذیر است.
به قاضی اعلام میشود و قاضی نیز با توجه به دستور پزشک اعلام میکند که نگهداری در دوره تمدید هم بلاملانع است. از زمان شیوع کرونا، مدت نگهداری ۶ ماه هم اضافه شده است. به این ترتیب در مجموع حداکثر زمانی که یک معتاد متجاهر را میتوانیم در مراکز ماده ۱۶ یا همان کمپهای اجباری نگهداری کنیم، یک سال است. گاهی اوقات ممکن است در دوره کمتر از یک سال هم فرد معتاد متجاهر بسته به شرایط درمانش ترخیص شود.
باغگلی| در بحث بررسی مدلها و روشهای سامان دهی معتادان متجاهر این نکته وجود دارد که به طور خاص مدیریت شهری تاکنون تجربه چنین مأموریتی را نداشته است. بهزیستی اصل قواعد ترک اعتیاد معتادان و قواعد کمپ داری را دارد، اما شهرداری چنین مواجهه و تجربهای نداشته است؛ لذا درباره اینکه در ایام نگهداری و سامان دهی معتادان متجاهر چه مدل و روشهای مواجههای باید داشته باشیم، قرار شد بهزیستی پیمانکاران فعال در این حوزه را به شهرداری معرفی کند و ما فقط هزینه آن را بدهیم.
در این مأموریت سامان دهی ۳ هزار معتاد متجاهر به شهرداری محول شده که اکنون آماده سازی مکانها در حال انجام است تا با همکاری بین بخشی تا قبل از آغاز سال نو، این ۳ هزار نفر را سامان دهی کنیم. در عین حال مسئولیت اصلی شهرداری در بحث توانمندسازی است و ما آماده همکاری هستیم. برآورد ما این است که در سال ۱۴۰۱ حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیارد تومان در بحث سامان دهی معتادان متجاهر هزینه کنیم.
صالحی| باید پیشگیری اولویت در بحث اعتیاد باشد. مشکل ما این است که دستگاههایی که متولی در بحث سامان دهی معتادان متجاهر هستند به وظایف خود عمل نمیکنند و این مشکل سرریز میشود بین چند دستگاهی که بیشتر در میدان هستند. بعد یک بحران ایجاد میشود و دوباره باید دنبال این بود که با بحران و رفع آن چه کنیم. اگر خطاها یا نواقصی در شیوهها و عملکرد وجود دارد، بخشی از آن به همین مسئله برمی گردد.
آمارها نشان میدهد که خیلی از معتادان متجاهر سارق نبوده اند، اما وقتی میزان مصرف موادشان بالا میرود و از طرفی کسی به این افراد شغل نمیدهد، به جبر سارق میشوند. در واقع راهی پیدا نمیکنند و برای همین بخشی از سرقتهای خُرد در شهر توسط این افراد صورت میگیرد. وقتی معتادان متجاهر به تزریق مشترک روی میآورند، بیماریهایی از جمله ایدز و هپاتیت توسط این افراد در جامعه افزایش مییابد. همه این موارد نکاتی هستند که باید مد نظر قرار بگیرند.
صالحی| متأسفانه باوجود اینکه مبارزه با مواد مخدر جدی بوده است و از ابتدای انقلاب تاکنون حدود ۴ هزار شهید و بیش از ۱۲ هزار جانباز در مسیر مبارزه با مواد مخدر و بیشترین کشفیات مواد مخدر را داشته ایم، اما دسترسی به مواد مخدر برای مبتلایان به اعتیاد راحت بوده است؛ زیرا سوداگران مرگ عزم جدی برای توزیع مواد مخدر دارند؛ چون چرخش مالی چند هزار میلیاردی دارد. برای تک تک گروههای جامعه نسخه و نوع مواد تعیین کرده اند.
برای دانش آموزان و شب امتحانشان نسخه میدهند، برای دانشجویان یک مدل نسخه مواد مخدر میپیچند، برای ورزشکاران و افزایش توانایی در رقابتهای ورزشی نوع دیگری نسخه مواد میدهند، برای افسردگی نسخه میدهند، برای شادی در عروسیها و میهمانیها نسخه دارند، حتی برای زنان با عنوانهایی نظیر لاغری نسخه دارند و دهها نسخه دیگر. قانون باید برای جلوگیری از فعالیت خرده فروشان مواد اصلاح و میزان دسترسیها به مواد محدودتر شود. قانون برای خرده فروشان مواد مخدر بازدارندگی ندارد. خرده فروشان مواد مخدر با جریمههایی ناچیز رها میشوند. این مسئله دست شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر نیست و باید در سطح مجلس و دستگاه قضایی، قانون گذاری و اجرایی اقدام شود.