در این یادداشت بر اهمیت ارتقای بینش شهروندان به نقش ارتباط مؤثر با زائران و گردشگران در اقتصاد شهری و ضرورت آموزش مهارتهای ارتباطی مجاوران بهویژه دستههای خدمترسان با زائران و گردشگران اشاره شده است. همچنین عناصر فرهنگی مانند عامگرایی اجتماعی، آموزش به دستههای خدمترسان، انضباط رانندگی و خوانایی شهر بررسی شده است.
بهطورکلی گردشگری و زیارت از بزرگترین ظرفیتهای تبدیل یک مقصد به یک کانون جمعی است و هرچقدر آن مقصد ظرفیتهای وسیعتری داشته باشد، آن کانون میتواند از سطح محلی به کانونی منطقهای، ملی و جهانی تبدیل شود.
پوشیده نیست که مشهد این ظرفیتها را در بعدی وسیعتر دارد، چون هم بارگاه علیبنموسیالرضا (ع) در اینجاست که میتواند کانون حضور شیعیان جهان باشد و هم حوزه توس و آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی اینجاست که میتواند کانونی برای فارسیزبانان دنیا مثل افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و... باشد.
درواقع فرهنگ میزبانی جاذبهای مردمنهاد محسوب میشود و بستری است که میتواند زمینه را برای پذیرش گردشگران پدید بیاورد. این بستر مبتنی بر برخی عناصر است. یکی از این عناصر، پذیرش اجتماعی یا درواقع عامگرایی اجتماعی است؛ یعنی تنوع فرهنگی در یک مقصد بیشتر به رسمیت شناخته شود و شهروندانی که در آن مقصد بهسر میبرند، پذیرای گونههای مختلف فرهنگی باشند.
مشهد به شهری باانضباط رانندگی ضعیف معروف است. رانندگان مشهدی گاهی پرمخاطره رانندگی میکنند. عنصر دیگر خوانایی شهر است. گاهی میگویند مشهد شهر خوانایی نیست و بهاندازه کافی تابلوهای راهنما ندارد یا شهروندانش در نشانیدادن به گردشگران و زائران دقت نمیکنند. اینها تصویر منفی از مشهد ایجاد میکند. اما اگر این شهر قرار است به شهری جهانی تبدیل شود و توان پذیرش بینالمللی زائران را داشته باشد، باید این ظرفیتها را در خودش افزایش دهد.
نقاط ضعف فرهنگ میزبانی در شیوه ارتباط خدمترسانان به زائران است. رانندگان تاکسی در مشهد آموزش لازم را در حوزه میزبانی ندیدهاند که در ارتباط با زائر و گردشگر چه ملاحظاتی را باید رعایت کنند. در کشورهای گردشگرپذیر، انواع آموزشها را به رانندهها دادهاند که بهعنوان نمونه نباید از آینه به مسافر خیره شد تا مزاحمتی برای حریم خصوصی او پدید بیاید. نباید ادکلنهایی با بوی تیز بزنند.
دهانشان نباید بو بدهد یا لباسهای نامتعارف نپوشند. رانندگان باید بهشکلی ابتدایی با زبانهای رایج دنیا آشنا باشند. اینها جذابیتهای انسانی را تشکیل میدهد که بخشی از فرهنگ میزبانی است. این آموزشها باید به دستگاههای خدمترسان ارائه شود.
ضعف در مشهدشناسی خصلت عمومی شهروندان مشهدی است. خیلی از شهروندان مشهدی از جاذبههای این شهر اطلاع کافی ندارند. ما برای معرفی شهرمان به گردشگران از الگوهای اطلاعرسانی متنوعی مثل بروشور، کتاب و... میتوانیم استفاده کنیم، اما واقعیت این است که یکی از مهمترین الگوهای اطلاعرسانی، اطلاعیابی غیررسمی است.
گردشگران تمایلشان این است بهجای اینکه بروشوری دستشان بگیرند و مسیریابی کنند، از شهروندی که در مسیر ترددشان است نشانی یا توضیح بخواهند.
شهروندان ما جاذبههای فرهنگی مشهد را بهخوبی نمیشناسند. یکی از عناصر فرهنگی میزبانی، اطلاع جامعه میزبان از ظرفیتهای فرهنگی مانند خانههای تاریخی است.
برای کسانی که تجربه سفر در کلانشهرهای دیگر را داشتهاند، بهراحتی امکان مقایسه پیش میآید. چون ما در مشهد با این فضاها آمیخته شدهایم، این نقاط ضعف را بهخوبی نمیبینیم. مثلا در کشور مالزی آموزش میدهند در ارتباط با گردشگر لبخند بزنند یا حقتقدم را برای گردشگران بدانند.
درواقع با این الگو، جذابیتهای محیطی برای گردشگر ایجاد میکنند. این سبب میشود مدت اقامت گردشگر طولانی شود و اقتصاد مقصد تحتتأثیر قرار بگیرد. چون به مشهد بهعنوان جهانشهر مینگرید، باید این استانداردها در مقیاس بینالمللی رعایت شود.