عروجی | شهرآرانیوز - بین آنهایی که از ابتدا طلبه میشوند و آنهایی که مهندس و دکتر میشوند و بعد سراغ طلبگی میروند تفاوت عمیقی وجود دارد. دسته دوم با دغدغههای بیشتری به این حوزه ورود میکنند و تکلیفشان با خودشان روشن است.
علی شاملو که دو روز پیش و بعد از دیدن چهل سالگی اش از دنیا رفت، یکی از همان مهندسان طلبه شده است. به نیت تربیت و خدمت کردن به مردم، نه فقاهت و اجتهاد و تفسیر. در واقع خودش میگفت با نیت تربیت کردن نیروی انسانی طلبه شده است. داستان از کجا شروع شده؟ او به عنوان کسی که دوتا مدرک مهندسی دارد به چین سفر میکند.
آنجا انتظار داشته کارخانهای ببیند با کلی دم ودستگاه و کامپیوتر؛ اما تصوراتش به هم میریزد. همراهانش به او میگویند برخی از دستگاههای این کارخانه ۴۰ و ۵۰سال عمر دارند و قدیمی هستند. او متوجه شده کارخانههای کشور بیشتر از اینکه به دستگاههای کامپیوتری و به روز و کارآمد نیاز داشته باشد به آدم درست نیاز دارد. همان جا یک نفر آماری به او میدهد که ما در خراسان به اندازه تمام آلمان دستگاه سی ان سی داریم.
در واقع شاملو به این نتیجه میرسد که آنچه این کارخانه چینی را مشهور کرده نه دستگاههای کامپیوتری که آدم هایش است. برای همین با دو مدرک کارشناسی مهندسی پلیمر از دانشگاه امیرکبیر و کارشناسی ارشد مهندسی صنایع از دانشگاه علم وصنعت، سال ۸۸ تصمیم میگیرد پا به دنیای طلبگی بگذارد. او از همان آغاز دغدغه تربیت دینی داشت و کتاب را سرمنشأ این تربیت میدانست: «در این سالها زیاد در فضاهای دانش آموزی و دانشجویی بوده ام. از تدریس در مدرسه و اعتکاف بگیرید تا حضور در فضاهایی که نوجوانان و جوانان هستند. در منظومه دینی ما کتاب جایگاه خاصی دارد. مفاهیم ثقیل دینی به تدبر و تفکر نیاز دارند.
آدمها اگر کتابخوان نباشند اهل خلوت نمیشوند.» او با همین نگاه و در سال ۹۵ مجموعه فرهنگی «کتاب رسان» را از دکان یکی از دوستانش شروع کرد و بعد آن را به فضای مجازی کشاند. شاملو آرام آرام و با پول اندک مجموعه اش را گسترش داد و توانست از مشهد و با سود اندکی به همه جای ایران کتاب ارسال کند. علی شاملو تمام دغدغه اش این بود که اگر کتاب به اندازه چیپس و پفک تبلیغ شود اتفاقهای بهتری رقم میخورد و آدمهای بهتری میشویم.
برای همین یکی از کارهای مهم مجموعه اش را تبلیغ و ترویج کتاب میدانست نه کار اقتصادی صرف. او در یکی از نوشتههای مجازی اش گفته بود گمان میکند چهل سالگی اش را نمیبیند. او شش ماه بعد از گرفتن جشن تولد چهل سالگی اش در یکی از جادههای شمال تصادف میکند و از دنیا میرود.
*همه نقلقولها برگرفته از مصاحبه حجت الاسلام علی شاملو با روزنامه قدس است.