محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - فیلم تازه حسین نمازی که از معدود آثار مقبول کمدی در جشنواره فجر سالهای گذشته لقب گرفته است، در اکران نوروزی هم روی پرده سینماها رفت و نمایشش ادامه دارد. «شادروان» کمدی باکیفیتی در فضای نسبتا مسموم کمدیهای زرد سینمای ایران است، اما در مقیاس کلی سینما و رقابت جشنواره فجر اثری ماندگار محسوب نمیشود. شاید یکی از دلایلی که مانع رویارویی بکر و بی غرض مردم با «شادروان» شده، برخی واکنشهای همراه با اغراق و بزرگ نمایی منتقدان بوده است. امروز، اما آمار فروش فیلمهای نوروزی نشان میدهد که مردم تحت تأثیر تبلیغات قرار نگرفته و چندان از این اثر کمدی استقبال نکرده اند.
داستان «شادروان» با مرگ پدر یک خانواده تهی دست آغاز میشود و با هجوم مهمانان به خانه این فرد، بحرانی بامزه به وجود میآید. پس از فوت پدر، فرزندان او درگیر مسائل مالی میشوند و همین موضوع زمینهای را فراهم میکند تا شخصیتها در ارتباط اجتماعی متقابل محک بخورند. از این منظر، «شادروان» با فیلم محبوب داریوش مهرجویی، یعنی «مهمان مامان»، مقایسه شدنی است؛ هرچند به پای اثرگذاری آن فیلم نمیرسد. دو موضوع فوت پدر و سرازیرشدن مهمانهای ناخوانده، در پرتو مفهوم فقر پرداخت میشوند و یک ماجرای عاطفی هم چاشنی کار قرار میگیرد تا زمینه ایجاد کمدی در متن فراهم شود.
بااین حال، گره افکنیهای خودساخته متن و گره گشایی ناموجه آن سطح کیفی «شادروان» را تحت تأثیر قرار داده اند و نمیتوانند رضایت مخاطب از سیر کلی قصه فراهم کنند. پرداخت شخصیتها خام و ساده به نظر میرسد و به طور مشخص شخصیت نادر در مرکز داستان بیش از حد نادان و باورناپذیر ظاهر میشود.
تصمیمات ناگهانی و فکرنشده او گرههای مضحکی به قصه میاندازند و عجیب اینکه تمهیدات دم دستی و سهل انگارانه قهرمان داستان به نتیجه هم میرسند. مثلا درباره جازدن آهو به جای خواهرش، ماجرا از ابتدا بربادرفته پیش بینی میشود؛ اما در کمال تعجب، این ترفند ناشیانه از فیلتر بانک و دادگاه به سلامت عبور میکند تا فیلم نامه بتواند به ساحت تازهای قدم بگذارد. این درحالی است که کمتر مخاطبی قانع میشود که گره گشایی از ماجرای خالی کردن حساب بانکی تا این حد ساده محقق شده باشد.
«شادروان» فیلمی است که مردم میتوانند با خیال آسوده آن را در کنار خانواده تماشا کنند. بااین حال، دو نکته در طراحی موقعیتهای کمدی این فیلم وجود دارد که بیننده جدی سینما را ناامید میکند. «شادروان» محورهای اصلی اش را در پرتو فقر ساخته وپرداخته کرده است و گاهی شوخیهای زشتی با تنگ دستی مردم طبقات پایین میکند؛ شوخیهایی که گاهی رنگ تحقیر به خودشان میگیرند. از سوی دیگر، اما فیلم به شکلی ناشیانه هرچند به نحوی گذرا و در سایه، با مقوله معلولیت هم شوخی میکند که در هیچ دستگاه اخلاقی معتبری پذیرفتنی نیست.
نکته دوم، اما به کهنه بودن بخشی از شوخیهای فیلم مربوط است؛ جایی که انگار دست نویسندگان از موضوعات بامزه خالی بوده است و ازاین رو، کمتر موقعیت طنز بدیعی در فیلم به چشم میخورد. سکانس عوض کردن شلوار یکی از این بخش هاست که احتمالا نمیتواند نظر مخاطب امروزی را به خودش جلب کند. شوخیهایی که به استفاده از سرویس بهداشتی مربوط هستند نیز مندرس و مناسب یکی دو دهه قبل به نظر میرسند. ازاین رو، «شادروان» را اگر یک کمدی ساده و بی ادعا برای خانوادهها لحاظ کنیم که به دنبال ایجاد فضایی شاد و مفرح است، اثری آبرومند لقب میگیرد؛ اما همین فیلم در مختصات آثار مهم سال سینمای ایران حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
نکته امیدبخش تیم بازیگران «شادروان» به این موضوع بازمی گردد که تقریبا همه آنها از پوستههای قبلی شان جدا شده و چالش تازهای را پذیرفته اند؛ هرچند که این موضوع حتما به معنی بازی خوب نیست. سینا مهراد و نازنین بیاتی که معمولا نقشهای شیک و مثبت بازی میکنند، در این فیلم شمایل تازهای به خود گرفته اند. مهراد نقش پسر جنوب شهری جسور و تاحدی کم هوش را ایفا میکند و نازنین بیاتی نیز نقش خواهر مستقل و حمایتگر او را برعهده دارد. این دو اجرا میتوانند برای کارنامه این بازیگران گامی روبه جلو باشند، اما به کلیت اثر کمکی نمیکنند.
نکته شگفت انگیز گروه بازیگران «شادروان»، اما اجرای جالب توجه بهرنگ علوی در نقش دایی خانواده است که با استفاده از گریم مناسب و هدایت هوشمندانه کارگردان، دیدنی از آب درآمده است. علوی که معمولا ایفاگر نقشهای مکمل و ساده در فیلمها و سریالهای متوسط است، در این فیلم فراتر از حد انتظار ظاهر شده است و نشان میدهد که در اجرای شخصیتهای متفاوت هم تبحر دارد. او حس چند موقعیت پیچیده را با کمترین دیالوگ به خوبی در چهره اش منعکس میکند و در هنگام شوخیها نیز بیشتر از بقیه به شادشدن فضای فیلم یاری میرساند.