عروجی | شهرآرانیوز؛ اُس اساسش روزنامه نگاری است. ضابطیان را همه قبل از هر چیز با گفتگوهای مطبوعاتی اش میشناسند. او انگار بلد است چطور حرف بکشد و بکشاندش به جاهایی که خودش می خواهد و مخاطبش دوست دارد. حالا هم مدت هاست سفرنامه مینویسد و نوشته هایش با اقبال مخاطب روبه رو شده است.
خودش میگوید میخواهد با این کار ما را به رفتن و دور شدن و سفر کردن ترغیب کند. ضابطیان مجموعه سفرنامه هایش را با کتاب «مارک و پلو» شروع کرد که شرح چندین سفر او به شهرهای مختلف دنیاست. بعد از آن «مارک دو پلو» و «برگ اضافی» از او منتشر شد که آن هم مثل کتاب قبلی اش شامل مجموعهای از گزارش سفرهایش به کشورهای مختلف است.
بعد از آن تصمیم گرفت هر کتاب را به یک کشور یا دست کم به یک منطقه اختصاص دهد. در نتیجه، انتشار کتابهای «سباستین» که سفرنامه کوبا، «چای نعنا» سفرنامه مراکش و کتاب «موآ» سفرنامه اش به ویتنام بود و کتاب «بی زمستان» هم مجموعهای از سفرها به تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان بود. آخرین کتابش هم شرح طول و درازی است از سفر به ترکیه که نامش «استانبولی» است و به تازگی وارد بازار کتاب شده است.
جالبتر از هر چیز او چندسال پیش در گفتگو با «شهرآرا» گفته بود که از پدرومادری مشهدی در تهران زاده شده است و هنوز هم از تکه کلامهای مشهدی استفاده میکند و هنوز هم خاله و عمه اش در مشهد زندگی میکنند. در همان گفتگو به این اشاره کرده بود که نزدیکیهای حرم از سمت فلکه آب، کوچهای وجود داشته به نام «کوچه ضابطیان ها» که تقریبا همه فک وفامیل آنجا جمع بودند.
گفته بود دوست دارد در یکی از سفرهایش گم شود، چون این گم شدن کلی قصه میدهد دستش. از آشنایی با آدمها و چیزهای غریبه کیف میکند. از ناشناختهها کیفور میشود. جنس منصور ضابطیانِ «رادیو هفت» طبیعتا با ضابطیانِ سفرنامه هایش متفاوت است؛ اما یک چیزهایی را موقع صحبت کردن و گفت وگوکردن با او میشود خیلی خوب فهمید. اینکه ضابطیان دوست دارد برنامههای آرامی بسازد. حاشیه نرود و سرش توی کار خودش باشد و از سروصدای اضافی بکاهد.
او همان چیزی را دوست دارد که همه به آن میگویند «حال خوب کن». برنامههایی پر از نوستالژی با موسیقیهایی آرام و تأکید کردن بر گفتگو با آدمها و دقیق دیدن و شنیدن حرف هایشان. سفرنامه هایش هم پر از این آرامش و در عین حال ماجراجویی هاست. پر از جزئیاتی که انگار ساعتها نشسته و آدمهای دور و برش را کاویده است.