سجاد راستگو | شهرآرانیوز؛ وحشت و هراس حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی همه آسیا و خاورمیانه را فرا گرفته بود. چندین شهر بزرگ بهطور کامل قتلعام و از صفحه روزگار محو شده بودند. مغولها که شمال چین و آسیای میانه و ایران را زیر سم اسبانشان له کرده بودند، پس از مرگ چنگیز نیز حملاتشان را متوقف نکردند، بلکه با سپردن هر منطقه به یکی از فرزندان او، شروع کردند به گسترشدادن فتوحاتشان در شرق و غرب.
همزمان با شروع دور دوم حملات مغولها به ایران به فرماندهی هولاکوخان، نواده چنگیز، در چین برادر بزرگتر هولاکو، قوبلایخان که پس از مرگ برادرش منگوقاآن به حکومت رسیده بود، سلسله یوآن را تأسیس کرد. در دوران حکومت همین خان مغول بود که مارکوپولو از چین دیدن کرده بود.
سیاست مغولان در چین گسترش حکومتشان در جنوب و شرق بود. در شرق حکومت گوریو در کره تنها سرزمین باقیمانده در خاک اصلی آسیا بود. مغولها طی هفت لشکرکشی که مدام با مقاومت کرهایها روبهرو میشد، سرانجام کره را خراجگزار خود کردند، اما انتهای شرقی آسیا به کره ختم نمیشد.
در انتهاییترین نقطه آسیا، سرزمین ساموراییها قرار داشت؛ ژاپن، سرزمینی که از چهار جزیره اصلی و صدها جزیره ریز و درشت دیگر تشکیل شده است. در آن زمان حکومت ژاپن در دست شوگونها (فرماندهان نظامی در ژاپن) بود و امپراتور درعمل قدرتی نداشت. شوگونها به گسترش بوداییگری و اصول سامورایی در ژاپن دست زده بودند. خاندان هوجو بهصورت موروثی عنوان شیکن، معاون شوگون را در اختیار داشتند.
قوبلایخان چندینبار فرستادگانی به ژاپن فرستاد تا آنها را به تسلیم وادارد، اما هوجو توکیمونه، شیکن وقت ژاپن، آنها را نپذیرفت و دست به تدارکات نظامی برای مقابله با مغولان زد. نیروهای مغول همراه با نیروهای کشور اشغالشده گوریو با ناوگانی عظیم حمله اول به ژاپن را شروع کردند.
این حمله نخستین حمله خارجی به ژاپن بود و باعث شد ساموراییها و حاکمانی که سالها میان خود میجنگیدند، متحد شوند تا جلو مغولها را بگیرند. مغولها با تصرف چند جزیره در سر راه در خاک ژاپن پیاده شدند. مغولها از ابزار و ادوات جنگی پیشرفتهتری برخوردار بودند و حتی از بمب و باروتهایی که چینیها تولید میکردند، در این حمله استفاده کردند.
اما در یکی از شبهای جنگ طوفانی شدید کشتیهای نیروهای مهاجم را درهم کوبید و باعث بازگشت نیروهای مغول و عقبنشینی آنها شد. تاکنون نیز دلیل اصلی عقبنشینی نیروهای مغول که برتری کامل عددی و ادواتی داشتند، مشخص نیست.
در این حوادث نیمی از لشکر مغول نتوانستند به کشورشان برگردند. هفت سال بعد دومین حمله مغولها رخ داد و اینبار ژاپنیها آمادهتر بودند و در چند نبرد نیز پیروز شدند، اما باز هم طوفانی شدید ناوگان مغول را درهمکوبید و این حمله نیز شکست خورد. پس از این جنگ طوفان شدیدی که سبب شکست مغولها شده بود، کامیکازه، یعنی باد الهی، نامگرفت؛ نامی که بعدها در جنگجهانی دوم به هواپیماهای انتحاری ژاپن نیز داده شده.
دو شکست مغولها انتهای پیشرویشان در شرق بود و آنها دیگر هرگز به ژاپن حمله نکردند. افسانه شکستناپذیری آنها شکست و شورشها در سرزمینهای زیر سلطه آنها آغاز شد. در ژاپن این اتفاق بزرگ اثرات زیادی داشت؛
بوداییگری رشد بسیاری در ژاپن پیدا کرد و حکومت شوگونها بهعلت ناتوانی در پرداخت پاداش به ساموراییهایی که در جنگ جنگیده بودند و هزینههای سنگین جنگ فروپاشید. همچنین خشونت همیشگی مغولها باعث بدنامی آنها در ژاپن شد. مرگ قوبلایقاآن شروعی بر پایان حکومت خون و شمشیر مغولها بود و آنها خوی تهاجمیشان را کنار گذاشتند و شروع به حلشدن در فرهنگهای محلی کشورهای زیر سلطه خود کردند.