پلمب یک رستوران و ۲ فست فود در محدوده هاشمیه مشهد (۱۰فروردین۱۴۰۳) انتقاد یک فعال کارگری به لایحه تغییر قانون تعیین دستمزد کارگران| لایحه بر مبنای اصل سه جانبه گرایی نیست نحوه دریافت گوشت تنظیم بازار مورد نیاز هیئات مذهبی اعلام شد (۱۰ فروردین ۱۴۰۳) کشف و معدوم سازی ۲۹ تن مواد غذایی فاسد در مشهد (۱۰ فروردین ۱۴۰۳) با مشارکت اوقاف زمین نهضت مسکن برای ۲ شهر خراسان رضوی فراهم شد ادامه نگرانی‌ها از وضعیت ذخایر آبی سد‌ها در شروع سال ۱۴۰۳ + جدول کاهش زمان تحویل کارت سوخت از یک ماه به یک هفته لایحه اصلاح قانون کار برای تعیین مزد کارگران به هیات دولت می‌رود (۱۰ فروردین ۱۴۰۳) پیدا شدن گوشت الاغ در یکی از هتل‌های اطراف حرم مطهر رضوی برنامه افزایش ظرفیت تولید روزانه پارس در سال جدید بیش از ۹۰ تن تخم مرغ غیر بهداشتی در شهرستان مشهد کشف و توقیف شد کم فروشی یک نانوایی در مشهد را به پلمب کشاند (۹ فروردین۱۴۰۳) جزئیات افزایش ضریب حقوق کارمندان و بازنشستگان دولت در سال ۱۴۰۳ + جدول ۴۲ واحد گرانفروش و متخلف در مشهد پلمب شدند (۹ فروردین ۱۴۰۲) آغاز حراج‌های خرده‌فروشی اموال تملیکی از ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ حقوق ورودی تلفن همراه بالای ۶۰۰ دلار مشخص شد تعریف ۱۶ پروژه برای تامین آب شرب مشهد در سال جدید | اختصاص بیش از ۴ هزار میلیارد تومان برای این پروژه‌ها مالیات بر ارزش افزوده رسما ۱۰ درصد شد! (۸ فروردین ۱۴۰۳) مصرف بنزین دوباره اوج گرفت (۸ فروردین ۱۴۰۳) اعمال افزایش حقوق بازنشستگان از فروردین + ویدئو ۲ کافی شاپ به دلیل تخلفات صنفی در مشهد پلمب شد (۸ فروردین ۱۴۰۳)  ۲۲ مرکز متخلف در خراسان رضوی پلمب شد  نگرانی طلافروشان از گرایش مردم به خرید طلای مستعمل رشد ۳ درصدی بورس در اولین هفته کاری سال جدید (۸ فروردین ۱۴۰۳) وزیر اقتصاد: دولت با افزایش ۱۰۰ هزار میلیاردی بار مالیاتی بودجه توسط مجلس مخالف است آخرین قیمت گوشی‌های روز در بازار | آیفون ۱۳ حداقل ۴۰ میلیون تومان شد + جدول (۸ فروردین ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!

  • کد خبر: ۱۰۵۸۷۵
  • ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۳۱
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
به مناسبت روز ملی کارآفرینی، درباره مشهدی‌هایی نوشتیم که با جرقه‌ای در ذهن یا شکستی در زندگی، نامشان را ماندگار کردند.

به گزارش شهرآرانیوز، ۱۵ سال پیش با مصوبه ۶۱۱ جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز سوم اردیبهشت، به بهانه سالروز تولد شیخ بهایی، در تقویم کشورمان به‌عنوان «روز ملی کارآفرینی» نام‌گذاری شد. این روز به نام مردمانی مُهر خورده که ارزش خلق می‌کنند؛ مردان و زنانی که رفع مشکلات را در اولویت قرار داده‌اند، بی‌آنکه از مواجهه با سختی‌ها و کمبود‌ها دلسرد شوند. همان نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب نیز با توجه به آن در شعار سال ۱۴۰۱ «تولید، دانش‌بنیان و اشتغال کارآفرین» تلاش کردند همت ما را بر آن قرار دهند.

کارآفرینی آنقدر واژه زیبا و با جایگاه اجتماعی مناسبی است که برخی خیال می‌کنند دستیابی به آن بسیار سخت است و به همین خاطر حتی تصور رسیدن به آن را نیز به ذهنشان راه نمی‌دهند. اما با یک نگاه به داستان زندگی کارآفرینان، خواهیم دید، گاه فاصله افراد با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا حتی یک شکست.

گزارش پیش رو نیم نگاهی دارد به داستان زندگی کارآفرینان مشهدی که برخی از صفر شروع کردند برخی سعی کردند با هرآنچه پیش رویشان قرار دارد طرحی نودراندازند و برخی نیز از شکست‌هایشان درس گرفتند و قدم در راهی نو گذاشتند که از قضا برای آن‌ها همان سرمنزل مقصود بود. برخی نیز همان نقطه ضعفشان را تبدیل به نقطه قوتی برای تولید و کارآفرینی کردند. در حقیقت کارآفرین با راه‌اندازی کار‌های بزرگ و کوچک، به اطرافیانش فرصت شاغل بودن و درآمدزایی می‌دهد. با ما همراه شوید تا کارآفرینان موفق مشهدی را بهتر بشناسید.

گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
نقشه‌ای پرورش یافته برای اجرا
برخی از این کارآفرینان با امکاناتی تقریبا صفر شروع کرده‌اند. کسانی که همیشه ذهنشان برای انجام کاری خاص و خلاق نقشه می‌کشیده و سرانجام روز اجرای نقشه‌شان فرا می‌رسد. مثل یک جوان ایرانی که با نیازسنجی در میان مردم منطقه‌ای کم‌برخوردار به این نتیجه رسیده است که می‌تواند گام کوچکی برای رفع مشکلات محله بردارد و اندک سرمایه‌ای که در طول ۲ سال جمع کرده برای این کار گذاشته است.

سید محمد حسینی که پیش از این مجری برنامه‌های کودکانه بوده و فرزندان محله سیدی او را به نام عمو می‌شناسند، حالا طرحی نو در انداخته است. او به خیابان سبحان و محله خلج آمده است تا با کمک مردم محله یک کار و کسب محلی راه بیندازد. کارگاه خیاطی که زنان محله می‌توانند بخشی از روز را در آنجا بگذرانند و کمک خرجی خانواده‌هایشان باشند.

حسینی در ابتدا ۴ چرخ راسته‌دوز و سردوز خریده و این مکان را اجاره کرده است. خودش هم درباره کارش گفته است: «۲ سال است که در ذهنم این ایده را پرورش می‌دهم. مبلغی از کار خودم را پس‌انداز کردم. در ظرف این مدت حدود ۲۰ میلیون تومان جمع شد و این مبلغ را به جای اینکه بخواهم در بانک بگذارم یا کار دیگری بکنم یا ماشینم را بهتر کنم در این کار گذاشتم.»

گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!

مریم عزیزی هم یکی دیگر از همان جوان‌هایی‌است که تصمیم گرفته کار خودش را راه‌اندازی کند. او از ۱۸ سالگی شروع کرده و دوخت یک چادر را سفارش گرفته و تحویل داده است. بعد از آن در مغازه کوچکی با ۸ شاگرد شروع به کار کرده و کارگاهش را راه‌انداخته است. او اعتقاد داشت باید روزبه‌روز در کارش پیشرفت کند. به خاطر همین کارگاهش را بزرگتر کرد و حتی در ایام کرونا که هنوز ماسک در بازار نبود، حدود یک میلیون ماسک تولید کرد و به دست مردم رساند.

گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
لنگه کفش کهنه در بیابان نعمت است!
ضرب‌المثل «لنگه کفش کهنه در بیابان نعمت است» شاید خیلی به موضوع کارآفرینی ربطی نداشته باشد، اما بررسی داستان کارآفرینان موفق ما را به اینجا رساند که بسیاری از آنان از چیز‌های دورریختنی و بدون استفاده توانسته‌اند کالا‌های باارزش و مورد استفاده تولید کنند.

خلاقیت این افراد هم به محیط زیست کمک زیادی کرده و هم به افراد دیگری که می‌توانند از این روش کپی‌برداری کنند. مثل دلوسازی یا سطل‌سازی، شغلی کمتر شناخته‌شده است که در مشهد فقط در چند کارگاه در محدوده شهرک شهید رجایی و شهید باهنر افرادی به آن مشغول هستند. کاری سخت و پرزحمت که هر کسی از پس آن برنمی‌آید. اما خلاصه ماجرا این است که این سطل‌های سیاه لاستیکی از لاستیک‌های مستهلک ماشین‌های سنگین به وجود می‌آیند.

لاستیک‌هایی که تا پیش از آن فکر می‌کردیم که پس از مستهلک‌شدن دیگر به کاری نمی‌آیند و در ضایعات شهر گم می‌شوند. اما آن‌ها دانه‌ای ۳۰ هزار تومان فروخته می‌شوند و بعد یک جا تبدیل به خورجین می‌شوند، جایی دیگر تشت آب گوسفندها، یک جا کفش، طناب، انواع واشر و.... رضا که حالا حدودا ۴۶ ساله است، می‌گوید او و برادرش اولین نفراتی هستند که این شغل را از افغانستان به ایران آورده و در مشهد اولین کارگاه سطل‌سازی را در مشهد راه انداخته‌اند.

او و محمدحسین که فقط دو سال از او کوچک‌تر است در افغانستان چم و خم این‌کار را با شاگردی‌کردن در سطل‌سازی‌های متعدد آنجا فرامی‌گیرند و سال ۷۴ همراه با خانواده به ایران مهاجرت می‌کنند. آن‌ها ابتدا با رمضان پدرشان در زمین‌های کشاورزی اطراف مشهد مشغول کار و کشاورزی می‌شوند و پس از مدتی هم بنایی، اما سرانجام شغلی که به عنوان حرفه اصلی انتخاب می‌کنند سطل‌سازی است. همین هم باعث راه‌اندازی کارگاهی در منطقه شده و چند نفر دیگر را هم مشغول به کار کرده است.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
خانم ایمانی ۳۸ ساله مورد دیگری است که یاد گرفته از وسایل دورریختنی چیز‌های با ارزشی درست کند. جاسوئیچی را با پوست گردو و صدف‌های کوچک تزیین می‌کند. گل و گیاه و انار خشک شده را به همراه تکه‌های کاغذ رنگی در کنار هم قرار می‌دهد. او باور دارد که می‌شود از کمترین امکانات بیشترین استفاده را کرد.

کارآفرین ما زمین می‌خورد، ولی شکست نمی‌خورد! چند ماه در رنج می‌ماند، اما دوباره از لاکش خارج می‌شود و به بازار می‌رود. این بار همان رنج را دستمایه کارش می‌کند تا دوباره از این سوراخ گزیده نشود. او اعتقاد دارد کارآفرینی و صنایع دستی زنجیره‌ای است که اگر یک حلقه حرکت کند، سراسر زنجیر به حرکت درمی‌آید و برای افراد زیادی کار ایجاد می‌شود. او از سرکتی تبلیغاتی که در آن مشغول به کار بوده استعفا ی‌دهد و مانند دیگر کارآفرینان برای ساخت این تزئینات، کارگاهی راه انداخته و زنان زیادی را شاغل کرده است.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
گلبهار حیاتی نیز از تکه‌های بی‌ارزش پارچه، ارزش افزوده‌ای تولید می‌کند که به واسطه آن برای کشورمان افتخارآفرینی کرده است. ۲۰ سالی می‌شود که در حرفه نقاشی فعالیت می‌کند و ۱۰ سال است که به صورت تخصصی در حوزه کلاژ و قطاعی پارچه مشغول است.

از دور که به تابلو‌های حیاتی نگاهی بیندازید، خیال می‌کنید نقاشی است، اما به صورتی کار شده است تا سه‌بعدی به نظر بیاید. در صورتی که این‌طور نیست و این تابلو‌ها همه رنگ و لعاب و برجستگی خود را از تکه پارچه‌هایی می‌گیرند که دور جعبه شیرینی یا دسته‌گل پیچیده می‌شود و پارچه‌هایی که از دوخت لباس، اضافه می‌آید که دیگر کاربردی ندارند. او بانوی برگزیده خراسان رضوی در حوزه کارآفرینی در سال ۹۴ است. حیاتی با راه‌اندازی آموزشگاهی توانسته است تا کنون ۵۰ نفر را در این حوزه آموزش داده و شاغل کند.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
چی فکر می‌کردیم و چی شد!
کارآفرینی همیشه با برنامه ریزی شروع نمی‌شود، چون اصولا اتفاقات مختلف در زندگی بدون برنامه ریزی پیش می‌آیند و خلاق بودن در این اتفاقات می‌تواند به کارآفرینی منجر شود.

مثل صفدر هاشمی، مهاجر افغانستانی تا سال ۹۱ در تهران آشپزی می‌کرد، اما به دلیل حادثه‌ای که در آشپزخانه برایش اتفاق افتاد قطع نخاع و پس از آن راهی مشهد شد و امروز سر از کارگاه انگشترسازی درآورده است. او انگشترسازی را انتخاب کرده، چون کارش با دست است و برای او که پاهایش مشکل دارد، کار مناسبی است. حالا او در این کار ماهر شده و به دیگر معلولانی که نیاز دارند، انگشترسازی آموزش می‌دهد.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
حسین غفوریان یکی دیگر از همان افرادی است که بر حسب یک اتفاق به کارآفرینی رسیده است. او که ابتدا در کارگاه قطعات خودرویی فعالیت داشته است، با تعطیل شدن این کارگاه، خودش به همراه برادرانش کارگاهی جدا راه‌اندازی می‌کنند و بعد از بررسی‌های فراوان به این نتیجه می‌رسند که کارگاه تولیدات سازه‌های فضایی راه بیندازند.

در شرایطی که همه از چین وارد می‌کنند، او رقیب چینی‌هاست. حتی به خود چین هم صادرات می‌کند و البته به ۱۲ کشور آسیایی و اروپایی دیگر. بچه محله امام هادی (ع)، متولد مرداد ۵۸ است و قریب به دو دهه است که در صنعت مشغول به کار است.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
محسن غلامی یکی دیگر از افرادی است که در ۱۸ سالگی با روی دیگری از زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود و همین اتفاق زمینه‌ساز همه موفقیت‌های او می‌شود. طوری که از او راکب موتور کراس و راننده خودرو می‌سازد و اکنون مدیر فروش مجموعه اکوتک (مرکز اشتغال و کارآفرینی معلولان) است و طراحی قسمتی از محصولات را هم بر عهده دارد.

او بر اثر تصادف در ۱۸ سالگی سه تا از عصب‌های دست راستش را ازدست داد و با روی دیگری از زندگی مواجه شد. با این حال محسن حالا هنرمند، ورزشکار و کارآفرین و پدر دو فرزند و ساکن محله شهید آوینی است و حالا دغدغه زندگی و اشتغال دیگر معلولان را دارد.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!

آفرینش در تخصص!
اما در این میان هستند کسانی که به صورت خاص و خیلی عجیب کارآفرین شدند! مثل دو کودکی که توانستند گوشت مصرفی خانواده‌شان را تامین کنند. امیرعلی صداقت و محمدجواد رضوی که ساکن محله چهاربرج و دانش‌آموز کلاس چهارم هستند، وظیفه پرورش حیوانات را برعهده دارند.

پدربزرگشان وقتی از علاقه این دو نوه‌اش به حیوانات آگاه می‌شود، بخشی از حیاط خانه‌اش را به آن‌ها اختصاص می‌دهد تا برای خودشان هر حیوانی را که دوست دارند بخرند و پرورش دهند. این دو ۴ سالی است که گوشت قرمز و گوشت سفید خانواده خود را تأمین می‌کنند!
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
دختر١٩ساله‌ای را تصور کنید که از دوران کودکی بیماری آسم دارد و هر بویی او را آزاد می‌دهد. این دختر با پشتکار و علاقه‌ای که دارد کارگاه کوچک عطرسازی در آشپزخانه خانه‌اش راه می‌اندازد و حالا عطر‌هایی تولید می‌کند که دیگر برای بیماران آسمی و... آزار دهنده نیست.

مونس حالا ۷ مدل عطر دست‌ساز دارد که پس از آزمون و خطا‌ها و عصاره‌گیری از صد‌ها مدل گل و گیاه به آن‌ها رسیده است. یکی ازعطر‌ها ترکیب پرتقال و میخک است، یکی ترکیب نسکافه و رز و... برای هر کدام هم اسمی انتخاب کرده است. او حالا در ماه حداقل ۳۰، ۴۰ تا سفارش دارد.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
اینجا تو را شاغل می‌کند
گاهی حضور در برخی مکان‌ها ما را به سمت و سوی جالبی می‌برد. مثل سیما، نوجوان هنرستانی محله پایین خیابان که با شرکت در یک جشنواره غذا، توانست ادویه‌ها و غذا‌های مخصوص محل تولد مادرش یعنی آبادان را معرفی کند و بعد از آن سفارش غذا بگیرد. کاری که باعث شد او بتواند در ایام کرونا برای خانواده‌اش کمک خرج باشد.
گاه فاصله ما با کارآفرینی تنها یک جرقه است یا یک شکست!
مسجد طفلان مسلم در منطقه ۶ هم یکی از آن جا‌هایی است که توانسته افرادی از محله شهید معقول را شاغل کند. فعالان این مسجد در اقدامی جالب، فروشگاهی را با عنوان فروشگاه مسجد محله در دو قدمی خود مسجد افتتاح کردند و دو نفر از جوانان ساکن محله هم در آنجا مشغول به کار شدند.

کار در این فروشگاه هم به این شکل است که خانواده‌های این محل با هر هنری که دارند تولیدات دستی مورد نیاز محله را به فروشگاه تحویل می‌دهند و اعضای این محل هم از این فروشگاه خرید می‌کنند.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->