مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری مبنی بر جابهجایی پادگان لشکر ۷۷ به خارج از مشهد تازه آغاز یک حرکت رو به جلو برای استفاده بهینه از ظرفیتهای بی شمار این شهر است؛ ظرفیتهایی که تاکنون یا در سایه بیتفاوتیها مغفول مانده یا بر سر راهشان چالهها و چاههایی انسانی وجود داشته است که همیشه در «بالقوه ماندن» درجا زدهاند.
بازشدن راه مردم در یکی از منازعات پیچیده بیندستگاهی مانند ماجرای پادگان لشکر ۷۷، گواه این موضوع است که میتوان با همافزایی فراسازمانی، راههای بنبست دیگری را هم در این شهر گشود.
همت بلند مسئولان کشوری و محلی حالا یک خان سخت را در حوزه ترافیک شهری در مشهد با سلامت به منزل رسانده است و اگر بخواهیم زیستپذیری ترافیکی این شهر را در افق بیستساله آینده تضمین کنیم، باید خانهای دیگری را هم از سر بگذرانیم. شهر سهونیممیلیوننفری مشهد چند نقطه کانونی و بزرگمقیاس دارد که زمین ۱۹۹ هکتاری لشکر ۷۷ یکی از آنها و البته تنها قطعه کلان تعیینتکلیفشده تاکنون است.
اما این نکته هم نباید فراموش شود که بازگشایی دیوار زمینهای بزرگ مقیاسی مانند زمین لشکر ۷۷، فقط به معنای گشایش یک راه جدید برای تسهیل در تردد خودروهای آلاینده و کاهش چند دقیقهای برخی مسافتها نیست. زمینهای بکری مانند زمین ارتش که سالها در دل هسته مرکزی شهر مشهد جا خوش کرده اند، به میراثی معنوی میمانند که تاکنون از خطر مدرن شدن بیحدومرز در امان مانده اند.
پادگان لشکر ۷۷ با آن سولههای خاطرهانگیز و آن راههای تودرتوی سبزش که در خاطره بسیاری از سربازان این کشور نقشی سبز دارد، شاید گمشده سالهای نهچنداندور معماری شهری مشهد و بافتی باشد که مدتها به فراموشی سپرده شده است. این میراث ناملموس را در عین توسعه ترافیکی شهر باید حفظ کرد که البته خبر ایجاد فضای سبز ۱۰۰ هکتاری در این محدوده، بارقههای امیدی را در دل دلسوزان این حوزه روشن میسازد.