به گزارش شهرآرانیوز؛ در حال حاضر، بحثی در محافل مطرح است مبنی بر این که آیا طالبان میتواند گروه «داعش خراسان» را با موفقیت مهار کند و این که داعش خراسان ممکن است چه نوع تهدیدی را متوجه غرب کند. این بحث عمدتا یک بحث سیاسی بوده است، بدون توجه به این که عملکرد داعش خراسان یا طالبان چه بوده است.
آیا باید طالبان را تشویق کرد یا حتی به آن انگیزه داد تا توجه خود را معطوف به مبارزه با داعش خراسان کند؟
آیا با فرض این که داعش خراسان هنوز تهدیدی برای منافع غرب و ایالات متحده به شمار میرود، این بهترین راه و شاید تنها راه برای مقابله با خطر این گروه است؟
یک دیدگاه رایجتر این است که طالبان قادر به مقابله با داعش خراسان نبوده و حتی به طور پیوسته اراضی خود را به این گروه واگذار میکند. برخی هم به ارتباط بین بخشهایی از طالبان (به خصوص شبکه حقانی) با داعش خراسان اشاره میکنند.
شواهد اندکی که معمولا برای اثبات این دیدگاهها مطرح میشوند، در واقع آمار و ارقامی هستند که نشان از افزایش تعداد حملات داعش خراسان تا فصل زمستان دارند. اما باید توجه داشت که این آمارها گمراه کننده هستند، چون عمدتا مربوط به تعداد حملات میشوند. هر چند فضای افغانستان به اندازهای باز و آشکار است که تقریبا میتوان همه حملات ادعایی را تأیید کرد، اما صرف تعداد حملات، حتی اگر به لحاظ فنی صحیح باشند، چیز زیادی را نشان نمیدهند.
از زمان حمله ۲ نوامبر ۲۰۲۱ داعش خراسان به بیمارستان نظامی کابل، تاکنون، این گروه حمله تروریستی مهم دیگری انجام نداده و تأثیر عملیاتهای آن در کابل تقریبا قابل چشم پوشی بوده است.
همچنین از ۱۵ آگوست به بعد، داعش خراسان نتوانسته است رهبران و مقامات ارشد طالبان را هدف قرار دهد.
برجستهترین مقام طالبان که در این مدت کشته شده است «حمدالله مخلص» بوده که وی نیز در جریان عملیات ضد تروریستی ۲ نوامبر جان باخت و در واقع قربانی حملات از پیش طراحی شده داعش خراسان نبوده است. این وضعیت در تضاد با عملیات قتلهای هدفمند طالبان در کابل در سالهای گذشته است؛ عملیاتهایی که در هدف قرار دادن مقامات ارشد و رده میانی به شدت موفق بودند.
از اوایل ماه نوامبر، داعش خراسان صرفا دست به یک سری حملات بزن و در رو کوچک علیه گشتیهای طالبان زده و چند مورد ترور هدفمند بر ضد افراد رده پایین (از جمله مقامات دولت سابق) و حامیان طالبان انجام داده است.
حتی اگر به ادعاهای خود داعش خراسان استناد کنیم، باز هم باید گفت که تقریبا همه این حملات تلفات اندکی به طالبان وارد کردهاند؛ طالبان غالبا در این باره اظهار نظر نمیکنند، اما داعش خراسان (مثل سایر شاخههای داعش) تمایل دارند ادعاهای خود را بزرگنمایی کنند؛ لذا تصویر کلی حکایت از آن دارد که بزرگترین دستاورد داعش خراسان، افزایش حملات بر ضد اهداف بسیار نرم در چند شهری بوده که این گروه قبلا در آنجا عملیات نظامی نداشته است. این شهرها عبارتند از قندهار، چاریکار و قندوز.
هدف اصلی از انجام این حملات، در کنار عملیاتهای انجام شده در کابل و جلال آباد، احتمالا این بوده است که طالبان را برای مدتی سر در گم کرده و ضمن این که آنها را مجبور کنند تا بخش عمده منابع انسانی خود را به تأمین امنیت شهرها اختصاص دهند، ادعای امارت اسلامی درباره کنترل کامل کشور را نیز بیاعتبار کنند. این طرح در ابتدا جواب داد، اما موج حملات به سرعت فروکش کرد، شاید به این دلیل که کانونهای داعش خراسان در این مناطق عملیاتی جدید به شدت آسیبپذیر بودند و طالبان ظاهرا بخش عمدهای از آنها را نابود کرده است.
در فاصله بین ماههای ژانویه تا فوریه، سرعت عملیاتهای داعش خراسان به شکل چشم گیری کاهش پیدا کرد. وقفه در انجام حملات تروریستی بزرگ همچنان ادامه یافت و تعداد حملات بزن و در رو افزایش پیدا کرد. هر چند معمولا در فصل زمستان تعداد عملیاتها در افغانستان کاهش پیدا میکند، اما این مسئله معمولا نه عملیاتهای چریکی شهری را تحت تأثیر قرار میدهد و نه عملیات در مناطق گرمسیر شرق افغانستان را که غالبا محل تجمع نیروهای داعش خراسان هستند. به طور خاص، کاهش روند عملیاتی داعش خراسان در داخل و اطراف جلالآباد، تا حدودی موید این ادعای طالبان است که اقدامات ضد تروریستی این گروه در این منطقه موفقیت آمیز بوده است.
البته همیشه این امکان وجود دارد که دادههای کمّی را به شکلهای دیگری نیز تفسیر کرد. مثلا اینکه آیا داعش خراسان هم اکنون در حال آماده سازی نیروهای خود برای فصل نبرد آتی است؟ هر چیزی ممکن است، اما همان طور که قبلا نیز گفته شد، راهبرد این گروه در فصل پاییز آشکارا مبتنی بر این اصل بود که حمله بهترین دفاع است: گیج کردن طالبان، به شکلی که نتواند نیروهای خود را روی مقرهای داعش در شرق افغانستان متمرکز کند.
این توجیه منطقی به نظر میرسد، چون هر بار طالبان که توانسته است بخش قابل توجهی از یگانهای نخبه خود را بر ضد داعش خراسان بسیج کند، پیروز شده است.
در گذشته، جامعه سلفیهای شرق افغانستان تنها پایگاه اجتماعی حمایتی برای داعش خراسان بودند. اما طبق تحقیقات نگارنده، اغلب علمای سلفی تصمیم گرفتهاند تا به نوعی با امارت اسلامی به توافق برسند، چون معتقد هستند که مسیر مقاومت مسلحانه سلفیها بر ضد طالبان (که هنوز آنها را یک عنصر غیردوست به حساب میآروند، به خصوص در مورد طالبان صوفی و دیوبندی) به جایی نمیرسد. یکی از آنها اخیرا در یک گفتگوی بحث برانگیز با یک محقق محلی عنوان کرد که از نظر وی، حمایت سلفیها از داعش خراسان در برابر طالبان، مثل سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، هیچ شانسی برای موفقیت ندارد.
در گذشته، منابع داعش خراسان، طالبان جنوب و شبکه حقانی، همگی وجود همکاری بین داعش خراسان و حقانیها را تأیید کردهاند. اما حالا به نظر میرسد که دوران اوج این رابطه به سر آمده باشد. هر چند این رابطه ظاهرا به طور کامل قطع نشده است، اما حقانیها که حالا مسئول تأمین امنیت کابل هستند قطعا علاقهای ندارند تا حملات داعش خراسان را در این منطقه تسهیل کنند.
گرچه طالبان در بیانیههای رسمی خود، از توانایی کامل این گروه برای مهار و حتی در هم کوبیدن داعش خراسان خبر میدهند، اما فرماندهان رده میانی در گفتگوهای شخصی خود با محققان محلی، درباره توانایی داعش خراسان برای جذب اعضای ناراضی طالبان ابراز نگرانی میکنند. در ماههای اخیر، شاهد جدا شدن تعداد کمی از نیروهای ناراضی طالبان بودهایم: در شرق، در شمال غرب و در جنوب.
به غیر از یک مورد که شامل جدا شدن یک گروه ۷۰ نفری نسبتا بزرگ در شرق افغانستان بوده است، سایر موارد شامل تیمهای کوچک عموما ۵ تا ۱۰ نفره بوده است. با توجه به اینکه اعضای جدا شده از طالبان در مناطق جنوب و شمال غرب، دسترسی به لجستیک داعش خراسان ندارند لذا نمیتوانند در این مرحله کار زیادی علیه طالبان انجام دهند؛ در بیشتر موارد، کار آنها صرفا محدود به بالا بردن پرچم بوده است. با توجه به سلفی بودن بخش عمده ماهیت داعش خراسان و با توجه به این حقیقت که تعداد معدودی نیروی سلفی در بین طالبان باقی ماندهاند، این مسئله توانایی داعش خراسان را برای جذب اعضای طالبان در شرق محدود میکند؛ جایی که با توجه به مجاورت آن با پایگاههای لجستیک داعش خراسان، موقعیت بسیار بهتری را برای استفاده این گروه ایجاد میکند.
علاوه بر این، طالبان نگرانیهای دیگری را نیز مطرح میکند. یکی از این نگرانیها، احتمال استفاده ابزاری سرویس امنیتی پاکستان از داعش خراسان به منظور فشار آوردن به امارت اسلامی است، به خصوص با توجه به رابطه ضعیف فعلی بین کابل و اسلامآباد. زمینههایی برای این نگرانی وجود دارد. در حالی که منابع داعش خراسان در گفتگو با محققان محلی عنوان میکنند که ادعاهای طالبان درباره حمایت مستقیم سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی. اس. آی) از داعش خراسان صرفا یک ادعای تبلیغاتی است، اما در حال حاضر، مسیرهای تدارکی داعش خراسان به سمت پاکستان بازگشایی شده است (این مسیرها ماه آگوست قطع شده بود).
این مسیرها توانایی داعش خراسان را برای حفظ مقرهای خود در شرق، در جریان حملات طالبان، بهبود خواهد بخشید. با این حال، تشدید خشونتهای داعش خراسان در پاکستان حکایت از آن دارد که رابطه بین پاکستان و داعش شکوفا نخواهد شد. نگرانی دیگر طالبان این است که بازیگران دولتی و غیر دولتی در کشورهای خلیج (فارس) که به دلایل مختلف [غالبا رقابت ژئوپلتیکی بین کشورهای خلیج (فارس) و همچنین بین این کشورها و ایران]، با امارت دشمنی دارند، ممکن است تأمین مالی داعش خراسان را از سر گرفته یا آن را افزایش دهند و بدین ترتیب این گروه را قادر به تقویت دوباره صفوف خود کنند.
گفتگوی محققان محلی با منابع داعشی حکایت از آن دارد که این افراد نگران حملات طالبان به مقرهای این گروه در شرق هستند؛ مقرهایی که داعش خراسان برای امور لجستیکی و آموزشی و همچنین حفظ ظاهر کنترل و فرماندهی خود بر نیروهای خود به آنها نیاز دارد. انجام حملات رعدآسا از سوی طالبان (مشابه آنچه پاییز ۲۰۱۹ علیه داعش خراسان در ننگرهار انجام داد) در درههای دور افتاده کنر و نورستان که محل استقرار پایگاههای داعش هستند امکانپذیر نمیباشد. اما طالبان میتواند یک جنگ فرسایشی را به داعش خراسان تحمیل کند که خارج از طاقت این گروه خواهد بود.
دفاع از این مقرها در برابر حمله نیروهای طالبان به راحتی میتواند روزانه دهها نفر تلفات به داعش وارد کند. پاییز سال گذشته، در کنر، داعش خراسان ترجیح داد به جای دفاع از مقرهای خود در برابر طالبان، اغلب این پایگاهها را رها کند. با این حال، منابع داعش خراسان امید دارند که اوضاع تغییر کرده و (همان طور که طالبان نگران است) با سرازیر شدن پول بیشتر به سمت داعش خراسان، این گروه بتواند عملیاتهای خود را در افغانستان گسترش دهد. آنها همچنین امیدوار هستند که اقدامات کُند طالبان برای مقابله تدریجی با مسئله جهادیون خارجی در افغانستان، تعداد بیشتری از این جهادیون را وارد صفوف داعش خراسان کند: طی شش ماه گذشته، دهها اویغور و تعداد کمتری از جهادیون تاجیکستانی و ازبکستانی به داعش خراسان ملحق شدهاند.
شاید افزایش نگرانیهای طالبان درباره اوضاع امنیتی شمال (جایی که گروههای قومی اقلیت در حال تشدید اقدامات خود به منظور راه اندازی یک شورش هستند) بتواند بهترین فرصت برای بازیابی داعش خراسان باشد. طبق توییتهای رئیس ستاد ارتش طالبان، این گروه در هفتههای اخیر، حدود ۱۰۰۰۰ نفر از نیروهای خود را به شمال اعزام کرده و به گفته منابع محلی، حدود ۲۰۰۰ نفر نیز در مناطق مرکزی مستقر شدهاند که این وضعیت مواضع طالبان را در نقاط دیگر تضعیف خواهد کرد. طالبان پیش از این با رها کردن بخشهای عمدهای از حومه کنر بدون حفاظت، به داعش خراسان اجازه داده بود تا بار دیگر کنترل تعداد زیادی از روستاها را به دست گیرد.
گذر زمان نشان خواهد داد که آیا طالبان میتواند از این روندهای بالقوه مثبت (از منظر داعش) به نفع خود بهره برداری کند و اینکه آیا این روندها میتوانند چالش جدی را برای امارت به وجود آورند یا خیر. در حال حاضر، تهدیدی که داعش قادر به ایجاد آن میباشد نسبتا اندک است؛ و حتی اگر داعشیها بتوانند عملکرد خود را در آینده بهبود بخشند، طالبان احتمالا قادر خواهد بود برای مقابله با هر چالش مهمی، از حمایت نظامی غیر مستقیم شماری از قدرتهای منطقهای برخوردار شود.
منبع: موسسه مطالعات راهبردی شرق