مهدی حسینی | شهرآرانیوز؛ جدیدترین فیلم با محوریت شخصیت «بتمن» یکی از آثار سینمایی مهم و بحثبرانگیز امسال است و بسیاری از طرفداران کتابهای مصور منتظر بودند ببینند روایت مت ریوز از این قهرمان تاریکی چه سر و شکلی خواهد داشت.
با توجه به تبلیغاتی که از فیلم منتشر شده بود و جنس اقتباسهای اخیر از کتابهای مصور دیسی مثل «جوکر»، انتظار میرفت که با اثری واقعگراتر و در عین حال تلختر از قسمتهای قبلی بتمن روبهرو باشیم.
از این رو بسیاری از طرفداران این شخصیت معتقد بودند رابرت پتینسون که بیش از همه بهعنوان خونآشام خوشسیمای مجموعهفیلمهای «گرگومیش» شناخته شده است، انتخاب مناسبی برای ایفای نقش شوالیه سیاه نیست. اما مجموعه نقدهای مثبت، شکستن رکورد تعداد تماشاگران پس از شیوع کرونا و فروش ۷۵۰ میلیوندلاری در گیشه، نشاندهنده رضایتمندی مخاطبان از این روایت جدید است.
اکنون دو سال از زمانی که بروس وین در قالب شوالیه تاریکی یا همان بتمن فرو رفته و شبانه به مبارزه با تبهکاران میپردازد، گذشته است، اما آمار جرم و جنایت هیچ کاهشی را نشان نمیدهد و به همین دلیل بروس در ادامه مسیرش به شک و تردید افتاده است.
در همین حال قاتلی سریالی شهردار را میکشد و سرنخهایی رمزآلود از خود بهجا میگذارد. دامنه قتلها به بسیاری از چهرههای پرنفوذ شهر میرسد و معماها پیچیدهتر میشوند. قاتل مدعی محوکردن مفسدان واقعی از چهره شهر است و برخی روابط قدرت و فساد را برای بتمن و افسر گوردون نمایان میکند.
تا اینکه در میانه شکوشبهههای بروس، قاتل به رازهای سربهمهر پدرش و خانواده وین وارد میشود و همه دنیای ذهنی بتمن را به هم میریزد.
همانطور که از خلاصه داستان برمیآید، با اثری کارآگاهی شبیه به فیلمهای مشهور دیوید فینچر مانند «هفت» و «زودیاک» طرفیم. یعنی اساس داستان، کارآگاهی و جنایی است و شخصیت بتمن چیزی شبیه به شرلوک هلمز و هرکول پوآرو تصویر شده است. این شاید برای مخاطبانی که فقط با فیلمهای بتمن سروکار داشتهاند، امری غریب و ابداعی از سوی مت ریوز به نظر بیاید، اما درواقع وفادارترین اثر به ماهیت کمیکهای بتمن است.
شرکتهای مارول و دیسی مهمترین انتشارات عرضه کتابهای مصور هستند. «مرد عنکبوتی»، «مردان ایکس»، «هالک»، «ثور»، «مرد آهنی»، «انتقامجویان» و... از مشهورترین شخصیتهای مارول و «سوپرمن»، «بتمن»، «زن شگفتانگیز»، «لیگ عدالت» و «نگهبانان» از مهمترین شخصیتهای کتابهای مصور دیسی بهشمار میروند.
همانطور که از این نامها پیداست، در کمیکهای مارول با آثاری نوجوانانه و ایدئاآلگرا طرفیم که برای ارزشهایی مثل عشق یا مسئولیت اجتماعی میجنگند. اما دنیای کمیکهای دیسی تیره و تارتر است و شخصیتهای مثبت و منفی در آن از یک فلسفه و جهانبینی مشخص پیروی میکنند و انگیزههای والاتری دارند.
مثلا بتمن که در اصل شخصیت بسیار ثروتمندی است و هیچ قدرت ماورایی ندارد، وقتی فساد رخنهکرده در شهری را میبیند که پدرش با خون دل بنا کرده است، تصمیم میگیرد شبانه به مبارزه با تبهکاران بپردازد و گاتهام را از لوث وجود آنها پاک کند.
یا مثلا جوکر معتقد به آنارشیسم است و یک هرجومرج طلب. همه دعوایش با بتمن نیز بر سر این است که اثبات کند بتمن در اشتباه است و آدمها اصلاحپذیر نیستند. یعنی تقابل بتمن و جوکر یک تقابل معنایی است و دو نگاه به زندگی را مقابل هم قرار میدهد.
از همین جهت آثار دیسی ذاتا وجهی تاریکتر و بزرگسالانهتر نسبت به آثار مارول دارند و نمیشود به تلخبودن فیلم جدید بتمن خرده گرفت. تجربه آثار پیشین دیسی و تلاش برای پرکردن فیلم از شوخی و اکشن در گیشه با شکست روبهرو شده است و سال ۲۰۱۹ جوکر و حالا بتمن با ضرباهنگ کند، دنیای تیره و تار، اکشن کمتر و موفقیت در گیشه، نشان دادهاند که مخاطب این ماهیت را درک کرده و اتفاقا این واقعگرایی برای دنیای امروز مناسبتر است.
اگر پیش از این یکی از فیلمهای بتمن را دیده باشید، حتما میدانید که وقتی بروس وین بچه بود، والدینش در مقابل چشمانش کشته شدند. در همه فیلمهایی که تاکنون از شخصیت بتمن دیدهایم، به گونهای برخورد شده که گویی بروس وین از ماجرای قتل والدینش عبور کرده و حالا یک شخصیت قوی و مستقل است که در راه هدف راستینش میجنگد.
حال آنکه در اقتباس مت ریوز از بتمن با یک بروس وین آسیبدیده روبهروییم که به همهچیز حتی راهی که انتخاب کرده، شک دارد و در تلاش است تا خودش را پیدا کند؛ بنابراین بیش از پیش بهعنوان یک شخصیت میتوان با او همذاتپنداری کرد.
مت ریوز پیش از این با فیلمهای «مزرعه شبدر»، «آدم درست را راه بده» و دو فیلم از سهگانه «سیاره میمونها» نشان داده بود که از نبوغی فوقالعاده در تصویر و نزدیککردن مخاطب به شخصیتها برخوردار است. وسواس عجیب او در چینش صحنهها، نور، صداگذاری و استفاده بهموقع از سکوت در تکتک نماهای فیلم آشکار است.
این مهم وقتی بیشتر به چشم میآید که به یاد داشته باشیم این فیلم در دوران کرونا ساخته شده و در بسیاری از صحنهها مت ریوز از راه دور شخصیتها را کارگردانی میکرده است.
در این فیلم مت ریوز یکی از نویسندههای فیلمنامه هم هست و نشان میدهد درک درستی از زمانهاش دارد. او بتمن را در ژانر نوآر که محصول سالهای پس از جنگجهانی و فضای یأس و مرگ و ناامیدی حاصل از آن بود، ساخته است. او وضع امروز جهان را به آن سالها شبیه دانسته و عامدانه ژانر نوآر را برای اثرش انتخاب کرده است.
به این ترتیب میزان شوخیها حداقلی و همان اندک طنازیها هم درباره مرگ است. بروس وین کمترین دیالوگ ممکن را دارد و تنها باری که کلمه بتمن را میشنویم، جایی است که به افسر گوردون میگوید به نظرم داستان بتمن دارد به آخر میرسد.
بروس وین شخصیت بتمن را با این قصد به وجود آورد که ترس در دل تبهکاران بیندازد و به آنها میگفت من چهره انتقام هستم؛ بنابراین وقتی بتمن در انتهای فیلم این جمله را از یکی از تبهکاران میشنود، حسابی جا میخورد و مهمترین درس را میگیرد که هرچند ترس بهصورت مقطعی میتواند عامل بازدارنده باشد، اما چیزی که جامعه را میسازد و از تبهکاری بازمیدارد، امید به آیندهای بهتر است، وگرنه در زمانهای که همه سران جامعه فاسد باشند و امیدی به آینده بهتر نباشد، هیچ ترسی مانع مردم از قانونشکنی نخواهد شد.
«بتمن» مانند «جوکر» اثری است که بیشترین جذابیت را برای کسانی دارد که با دنیای کمیکهای بتمن و فیلمهای قبلی آشنایی کامل دارند؛ بنابراین اگر هیچ شناختی از این جهان ندارید، بتمن ۲۰۲۲ گزینه مناسبی برای آغاز آشنایی نیست.
از نظر استانداردهای تولید؛ یعنی فضاسازی، گروه بازیگران، کارگردانی، گریم و... بهجرئت میتوان گفت با بهترین بتمن تاریخ سینما روبهرو هستیم، اما از نظر داستانی ممکن است فیلم برای بسیاری از مخاطبان کند و کسلکننده باشد؛ بهخصوص در پرده دوم که بیشتر به روابط بین بروس وین و سلینا کایل (زن گربهای) میپردازد. ریدلر، قاتل سریالی بتمن، احتمالا بعد از جوکر با بازی هیث لجر بهترین نقش منفی مجموعهفیلمهای اقتباسی از کتابهای مصور است.