جهانگیر الماسی: آدمکشان رژیم صهیونیستی شایسته نفرین الهی هستند واکنش محسن چاوشی به حمله رژیم صهیونیستی: لگد کردی، لگد می‌شی بیانیه هنرمندان درباره حمله رژیم صهیونی به ایران بیانیهٔ جمعی از هنرمندان تئاتر مشهد در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی توقف اکران فیلم‌های کمدی تا اطلاع ثانوی (۲۳ خرداد ۱۴۰۴) وزیر فرهنگ: جنایت رژیم صهیونیستی بی‌پاسخ نخواهد ماند تمامی اجرا‌های صحنه‌ای تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهد بود (۲۳ خرداد ۱۴۰۴) واکنش شاعران به جنایت اخیر رژیم صهیونیستی در خاک ایران واکنش هنرمندان به حمله تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به خاک ایران اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه برای خنثی‌سازی جنگ روانی نقش‌آفرینی کنند ابراهیم حاتمی‌کیا: اینک وقت دفاع از این حریم قدسی است چهارمين جشنواره رسانه‌ای بین‌المللی امام رضا(ع) برگزیدگان خود را شناخت درخشش خبرنگاران شهرآرا در چهارمین جشنواره رسانه‌ای بین‌المللی امام رضا(ع) ۷۳ برگزیده در چهارمین جشنواره رسانه‌ای بین‌المللی امام رضا(ع) اهدای اولین نشان سپاس موزه سینما به بیژن محتشم، چهره‌پرداز پیشکسوت ناصر علیخواه، نویسنده و پژوهشگر، در ۸۶سالگی درگذشت سردار اشعری: ۲۳ کتاب از وضعیت تخریب و مهندسی رزمی استان‌های خراسان منتشر شده است مقاومت از فرهنگ غدیر الهام گرفته است
سرخط خبرها

شاهنامه فردوسی، احساس ملی مردم افغانستان

  • کد خبر: ۱۰۸۴۳۶
  • ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۶
شاهنامه فردوسی، احساس ملی مردم افغانستان
محمدکاظم کاظمی - شاعر و نویسنده افغانستانی

 کودکی و نوجوانی ما با شاهنامه عجین شده بود؛ نه‌تنها من، بلکه بسیاری از کسانی که هر یک به‌نوعی با این کتاب سروکار داشتند. از دیرباز در افغانستان محافل شاهنامه‌خوانی و حمله‌خوانی برقرار بوده است؛ شاهنامه فردوسی و حمله حیدری، ۲ اثر حماسی که یکی تأمین‌کننده احساس ملی مردم بوده است و دیگری برآورنده احساس مذهبی. اما برای من شاهنامه تنها در این سنت‌ها خلاصه نمی‌شد و ربط محکمی پیدا می‌کرد به کتاب‌ها و مجلاتی که از ایران می‌آوردیم. ایران از دیرباز تأمین‌کننده بخش مهمی از نیاز‌های افغانستان در عرصه کتاب بوده است و اکنون نیز بخش مهمی از کتاب‌های کتاب‌فروشی‌ها و کتاب‌خانه‌های افغانستان چاپ ایران است. ما در آنجا در دهه ۵۰ با مجله‌های «پیک» (سلف مجلات رشد) بسیار انس داشتیم و بعداً مجله «دختران و پسران» که از مجلات اقماری مؤسسه اطلاعات بود. هم در مجلات «پیک» داستان‌های شاهنامه بسیار منتشر می‌شد و من با داستان ضحاک در آنجا آشنا شدم و هم در مجله «دختران و پسران» باری در یک دوره طولانی، داستان زندگی رستم از تولد تا مرگ به‌صورت نثر، به‌قلم احمد احرار منتشر می‌شد که سخت جذاب بود و من هنوز عبارت‌های آن رابه‌خاطر دارم.

از این‌ها که بگذریم، به‌سبب ارتباط میان افغانستان و کشور‌های اقماری اتحاد جماهیر شوروی در دهه‌های ۵۰ و ۶۰، فیلم‌های سینمایی خوبی از داستان‌های شاهنامه که محصول کشور تاجیکستان (و شاید روسیه) بود، در تلویزیون افغانستان پخش می‌شد. دریغ که این اتفاق را ندیده‌ام که در ایران افتاده باشد و فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی مستقل و مطرحی از داستان‌های شاهنامه ساخته شده باشد.

گاهی با خود اندیشیده‌ام که با این همه داستان‌های بسیاری که به نظم و نثر از متون کهن خوانده‌ام، به‌راستی چه چیزی در شاهنامه هست که هیچ چیزی نتوانسته است برایم جای آن را بگیرد؟ فکر می‌کنم چیزی که در شاهنامه هست این است که مبنای آن «زندگی و انسان‌ها» یند، در حالی که مبنای بسیاری از آن داستان‌ها امور خارق‌العاده و موجودات فراانسانی‌اند. به‌واقع شاهنامه این مزیت بزرگ را دارد که هم از سویی وقایع خارق‌العاده دارد و هم از سویی این وقایع در ماهیت انسانی خویش با شخصیت‌های انسان‌هایی واقعی گره خورده‌اند. حفظ این پیوند و حرکت بر سر این مرز، بسیار دشوار است. من در شعر هم دیده‌ام که معمولاً شعری خوب از کار درمی‌آید که شاعر در آن در مسیر باریک میان حقیقت و مجاز حرکت کرده باشد، به‌طوری که سخنش هم رنگ مجاز و تمثیل شاعرانه داشته باشد و هم بر حقیقت بیرونی قابل انطباق باشد. به‌نوعی دیگر، شاهنامه هم چنین است و هم از این روی، ما ضمن اینکه از پهلوانی‌ها و وقایع خارق‌العاده شگفت‌زده می‌شویم، از جنبه انسانی این داستان‌ها نیز بهره می‌گیریم؛ بهره‌هایی که گاه با هم‌ذات‌پنداری با آن‌ها همراه است.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->