فهیمه شهری
خبرنگار شهر آرا محله
صدای آژیر اعزام به عملیات آتشنشانی که بلند میشود تلفنهمراه او هم به صدا در میآید. لباسهای مخصوصش را میپوشد و عازم محل حادثه میشود. از روی لباس و کلاه، کسی متوجه نمیشود او یک زن است. سیطره نگاه مردانه این باور را جا انداخته که آتشنشانی شغلی مردانه است، اما بعد از اتمام عملیات که کلاهش را بالا میبرد تازه مردم متوجه میشوند این یک زن است که با جسارتی درخورتحسین در صحنه حضور یافته است تا بانوان حادثه دیده با فداکاری دستان پرتوان او نجات یابند. در این هنگام است که تحسین شاهدان شروع میشود. دیگر کسی نمیگوید زن را چه به آتشنشانی. آنها دیگر باور دارند نه جنسیت بلکه تلاش، انگیزه، عشق و روحیه فداکارانه است که از انسانها یک ناجی میسازد. پس از پایانکارش وقتی به روال عادی زندگی برمیگردد، چه بسیار افرادی که او را مسخره میکنند و میگویند یک زن چه کاری میتواند در آتشنشانی انجام دهد، اما این حرفها ذرهای در او تأثیر منفی نمیگذارد چراکه میداند اگر حادثهای برای همسران، دختران و خواهران همین افراد روی دهد، آنگاه بیصبرانه آرزوی حضور یک بانوی ناجی را دارند تا عزیزشان که در موقعیت مناسبی نیست از سوی یک نفر همجنس خودش نجات یابد.
درباره مژگان دانشمند صحبت میکنیم. کسی که جزو اولین نیروهای زنی است که وارد عرصه عملیات در آتشنشانی شده است. او متولد ۱۳۶۴ و اکنون ساکن محله دانشجو است. گرچه از کودکی شیطنتهای فراوانی داشته و همراه برادر کوچکترش از دیوار و درخت بالا میرفته، دزد و پلیس بازی میکرده و در حوادث خیالی نقش نیروهای امدادرسان را داشته است، اما هیچ گاه گمان نمیکرد روزی برسد که آتشنشانی حرفهاش شود. حتی در دوران دانشگاه، کارشناسی دبیری ادبیات فارسی را میخواند و پس از دانشآموختگی، در مدارس مشغول تدریس میشود. سال ۹۰ برای مدتی آموزش ایمنی به شهروندان در فرهنگسرا را بر عهده میگیرد و همین رویداد مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. پس از تدریس آموزشهای ایمنی، سال ۱۳۹۱ مسئول آموزشهای آتشنشانی از او میخواهد به عنوان آتشنشان داوطلب با این مجموعه همکاری کند. پیشنهادی که روحیه جسور، حادثهجو و فداکارانه او را قلقلک میدهد و چنان با اشتیاق وارد این عرصه میشود که دیگر کار تدریس در مدارس را رها میکند. ابتدا خانوادهاش کمی نگران بودهاند و از او میخواستند به مشاغل دیگر فکر کند، اما زمانی که دانشمند درباره ویژگیهای حرفه آتشنشانی و علاقهاش به این عرصه، با آنها صحبت میکند، همه رضایت میدهند و از تصمیم او حمایت میکنند. در اولین مرحله، یک دوره ۲۲ ساعته را میگذراند و بیشتر به عنوان نیروی همراه
(نه نیروی عملیاتی) در حوادث حضور مییافته است. سال ۹۳ دورههای ۷۶ ساعته و تکمیلی را میگذراند و در حالیکه تا آن زمان هیچ آتشنشان خانمی اجازه حضور در عملیاتها را نداشته است، از بین ۳۰۰ نفر، جزو ۵۰ بانوی منتخب و از بین این ۵۰ نفر، جزو ۳۰ نفری میشود که برای اولین بار اجازه حضور در عملیاتهای آتشنشانی را به دست میآورند.
ضرورت بهکارگیری بانوان در آتشنشانی
به گفته خودش، در ابتدا، حضور بانوان در عملیاتهای آتشنشانی با مخالفتهای زیادی مواجه بوده، اما به دنبال چند حادثه، خیلی از مخالفان ضرورت حضور بانوان آتشنشان را درک میکنند از جمله این حوادث مربوط به یک استخر زنانه بود که به دلیل نبود نیروی خانم، آقایان آتشنشان وارد استخر میشوند و به امدادرسانی میپردازند. از آن پس، رایزنیها برای بهکارگیری بانوان آتشنشان شروع میشود و تاکنون تلاشهای زیادی برای به رسمیت شناخته شدن این افراد انجام شده است.
دانشمند در این باره اظهار میکند: ما به عنوان نیروی داوطلب با آتشنشانی در ارتباط هستیم و، چون جزو نیروهای رسمی و دارای بیمه نیستیم، در ایستگاه حضور نداریم. در عملیاتهای پرخطر هم ما را وارد نمیکنند، اما در هفته ۲ روز شیفت داریم به این صورت که در منزل به حالت آماده باش هستیم و اگر حادثهای روی دهد با ما تماس میگیرند تا از منزل به محل حادثه اعزام شویم. البته زودتر از ما، آقایان به محل حادثه میرسند و اقدامات لازم را انجام میدهند. ما هم معمولا با فاصله ۱۰ تا ۱۵ دقیقه خودمان را به محل میرسانیم. در آتشسوزیها به طور معمول وقتی ما میرسیم حریق اطفا شده است و در تخلیه محل، امدادرسانی میکنیم، اما در بعضی حوادث محبوسی، خودکشی و نجات کودکان، بیشتر مواقع بانوان آتشنشان اعزام میشوند. طی ۳ سال اخیر، روز اول نوروز، برای سخنرانی آیتا... خامنهای در حرم رضوی، به طور معمول، هر سال بین ۱۰ تا ۱۵ نفر از بانوان آتشنشان همراه با وسایل خاموشکننده، به حرم رضوی اعزام میشوند. من هم در این ۳ سال افتخار این را داشتهام که در فاصله نزدیکی به ایشان، برای حفظ امنیت حضور داشته باشم.
دانشمند میافزاید: ما در ایام و مناسبتهای دیگری مانند شهادت امام رضا (ع)، عاشورا، عید فطر، قربان، غدیر و مانند آن، در مکانهای ویژه بانوان حرم رضوی مستقر میشویم، اما وقتی برای حفظ امنیت، در مراسم سخنرانی رهبر کشور عزیزمان ایران، توفیق خدمت داریم، شور و حرارت دیگری در دلمان است. شوق دیدار رهبر، یک طرف، لذت اینکه اعتماد به ما شده و چنین مسئولیت بزرگی بر دوشمان نهاده شده است، از سوی دیگر، خاطرهای ماندگار را در ذهن من رقم میزند. در این ایام حتی بانوان زائری که از دیگر شهرها آمدهاند وقتی یک بانوی آتشنشان میبینند میگویند «چقدر مشهد پیشرفت داشته که بانوانش در این عرصهها حضور دارند. کاش در شهر ما هم چنین امکاناتی فراهم بود.»
اغنای حس انسان دوستی
او در ادامه به بیان ویژگیهای یک آتشنشان میپردازد و چابکی و حفظ خونسردی را از مهمترین مسائل بیان میکند.
این بانوی آتشنشان سپس حفظ خونسردی را بزرگترین عامل پیروزی در هر حادثهای میداند و توضیح میدهد: اگر فردی تمام آگاهیها را داشته باشد، اما هنگام وقوع حادثه و حضور در صحنه، خونسرد نباشد، نمیتواند از اطلاعاتش به درستی استفاده کند و مدیریت بحران داشته باشد. درباره چابکی هم نیروهای آتشنشان آموزشها و امتحانات ویژهای را پشت سر میگذرانند؛ باید از محلهای صعبالعبور، در حداقل زمان ممکن عبور کنند، هیچ سد و معبری نباید مانع ادامه مسیر آتشنشان شود. حتی اگر راهی نباشد او باید یک راه بسازد و اینها کارهایی است که بیشتر از جنسیت، به چابکی فرد مربوط میشود طوری که ممکن است خانمی در زمانی کمتر از آقا بتواند مسیر صعبالعبوری را طی کند.
او به همراه دیگر بانوان آتشنشان، در دورههای آموزشی و مانورهایی که گذراندهاند، تا طبقه ۱۷ رفته و توانستهاند رتبههای خوبی کسب کنند. حتی خود دانشمند برای حمل مصدوم با جرثقیل، ۵ طبقه را با جرثقیل طی کرده است.
دانشمند آتشنشانی را نه یک حرفه بلکه نوعی عشق میداند و بیان میکند: بیشتر مردم، آتشنشانی را فقط خاموش کردن حریق میدانند درحالیکه یک آتشنشان فراتر از اطفای حریق، کارهای متعدد دیگری برای نجات جان هم میهنانش انجام میدهد و در این عرصه تمام حس انساندوستانه ما اغنا میشود.
او با اشاره به اینکه لباس حریق بانوان آتشنشان هیچ فرقی با مردان ندارد، میگوید: لباسهای ما، لباسهای افراد قدیمی آتشنشانی است و با وجود اینکه شسته و ضدعفونی شده است، برای خانمها حساسیت پوستی ایجاد میکند، اما به دلیل عشقی که به کار داریم هیچکس به این موضوع توجه نمیکند و با پوشیدن آن احساس خوبی داریم. از طرفی، چون ما به عنوان نیروی رسمی سازمان پذیرفته نشدهایم، هنوز چکمه مخصوص آتشنشانی که نارسای برق است نداریم. کفشهایی هم که در اختیار ما گذاشته شده است، نارسا نیست و تا زمانیکه احتمال برقگرفتگی باشد اجازه حضور در صحنه حادثه را نداریم.
حس زیبای نجات دادن
دانشمند درباره اهمیت حضور در صحنه اظهار میکند: خود من مانند هر خانم دیگری از خون و ارتفاع میترسیدم، ولی بعد از اینکه چند بار در صحنه حاضر شدم و تجربه عملی کسب کردم، اکنون به راحتی با آن کنار میآیم. افزون بر این وقتی پای انگیزههای انسان دوستانه وسط باشد و بدانی با رفتن به ارتفاع و ارائه کردن کمکهای امدادی اولیه میتوانی جان یک نفر را نجات دهی، دیگر مواجه شدن با این مسائل نه تنها برای انسان ترسناک نیست بلکه به کاری لذتبخش تبدیل میشود.
به نظر من اگر بعضی افراد از خون میترسند به این دلیل است که نگران سلامت عزیزشان میشوند و نمیدانند چطور باید به او کمک کنند، اما اگر بدانند با چه کارهایی میتوانند از درد او بکاهند و روند درمانش را بهبود بخشند، به جای ترس و داد و فریاد، اقدامات کمکی را انجام میدهند. این بانوی آتشنشان به عملیاتهایی که تاکنون در آن شرکت کرده است، اشاره میکند و میافزاید: در یکی از استخرهای زنانه، حادثهای روی داده بود که به پخش گاز کلر و گازگرفتگی مادران و کودکان منجر شده بود. خوشبختانه، چون این حادثه در زمانی بود که نیروی آتشنشان داوطلب خانم داشتیم، من و تعدادی دیگر از بانوان، به محل حادثه رفتیم و تمام افراد را نجات دادیم. همچنین بارها پیش میآید که خانمی در حمام یا حتی اتاق خانهاش محبوس میشود. در چنین مواردی وقتی افراد میبینند بانوی آتشنشان به کمک آنها آمده است، احساس آرامش میکنند. موردی بود که خانم در حمام محبوس و دچار گازگرفتگی شده بود، وقتی بالای سرش رفتم، نیمه بیهوش بود، ابتدا گمان میکرد آتشنشان مرد در حال نجات اوست برای همین بسیار معذب بود، اما وقتی به او گفتم من خانم هستم، در همان حال نیمه بیهوش، چنان احساس آرامش و شادمانی کرد که سعی کرد مرا در آغوش بگیرد. وقتی این خانم را نجات دادیم همسر و فرزندانش آنقدر از اینکه یک خانم به خانم محبوس، امدادرسانی کرده بود، خوشحال بودند که دائم از من تشکر میکردند و میگفتند «دعای خیر ما همیشه بدرقه راهتان است. همه مردم به شما نیاز دارند به راهی که انتخاب کردهاید ادامه دهید».
به عقیده دانشمند چنین مواردی اینقدر به او و دیگر بانوان آتشنشان انرژی میدهد که خستگی و مشکلات کارشان را از یاد میبرند و برای حوادث، جانفشانیها و کمکهای بزرگتر آماده میشوند.
گرفتن اولین مار
او همچنین از روزی میگوید که در ساختمانی در حال امدادرسانی بودهاند، اما از ساختمان کنار، صدای جیغ و فریاد میآید و متوجه میشوند، مردم مار دیدهاند. دانشمند برای اولین بار در این حادثه به گرفتن مار اقدام میکند. او در کلاسها، به صورت تئوری با انواع مارها، سموم آنها و نحوه گرفتنشان آشنا شده بود و اینجا برای اولین بار، به طور عملی، مار را با موفقیت میگیرد.
وقتی پای شیطنتهای کودکان هم وسط باشد، بانوان آتشنشان، به خوبی و چه بسا، بهتر از مردان میتوانند کار امداد و نجات را انجام دهند به عنوان مثال بسیاری مواقع پیش میآید که کودکی سرش یا انگشتش را در جایی فرو میبرد و گیر میکند یا انگشتری در دستش میکند که دیگر در نمیآید، در چنین مواردی، بانوان آتشنشان در محل حاضر میشوند و با آرامشی که به کودک میدهند و دقت و ظرافتی که در کارشان است، کودک را نجات میدهند. در بعضی مواردِ اقدام به خودکشی نیز، بر حسب جنسیت و روحیه فردی که اقدام به خودکشی کرده، بانوان آتشنشان میتوانند ناجی باشند و فردی را از مرگ حتمی نجات دهند و به خانوادهاش بازگردانند.
دانشمند که بارها از سوی خانواده، همسایگان و اقوامش برای امدادرسانی فراخوانده شده است، میگوید: جدا از کار داوطلبانهای که برای شهروندان انجام میدهم، همین که میبینم میتوانم به اطرافیانم کمک کنم، بسیار لذتبخش است. در محل ما اگر کسی در آسانسور یا اتاق محبوس شود اول با من تماس میگیرند تا به کمکشان بروم. همچنین در بیرون شهرها وقتی مار، عقرب و ... میبینند من را صدا میزنند. این کمک کردن به عزیزان و اعضای خانواده چنان لذتی دارد که باعث شده است همیشه مصممتر از قبل، دوست داشته باشم راهم را ادامه دهم.
دانشمند در سخنانش بارها تأکید میکند و از شهروندان میخواهد آموزشهای اولیه ایمنی را فراگیرند تا در مواقع لزوم بتوانند به خودشان و خانوادهشان یاری رسانند. او در این راستا توضیح میدهد: وقتی مردم در منزل کپسول اطفای حریق نداشته یا با طرز استفاده از آن آشنا نباشند، اگر آتشسوزی روی دهد، در حدود ۴ دقیقه آتش همه جا را فرا میگیرد، اما اگر کپسول داشته و با اطفای اولیه حریق آشنا باشند در همان لحظات اولیه میتوانند آن را خاموش کنند و جان و مال خودشان و خانوادهشان را نجات دهند. همچنین در مواردی مثل محبوسی در آسانسور، وقتی افراد اصول اولیه را نمیدانند اینقدر دچار استرس میشوند که خیلی زود احساس خفگی میکنند. مواردی داریم افراد اینقدر دچار استرس میشوند که وقتی با آتشنشانی تماس میگیرند آدرس منزلشان را نمیتوانند بگویند. این در حالی است که اگر به اصول اولیه امدادرسانی آشنا باشند، میتوانند در موقع بروز حادثه، تا رسیدن نیروهای امداد، به خودشان و اطرافیانشان کمک کنند.
لزوم یادگیری آموزشهای ایمنی
این بانوی آتشنشان به ذکر خاطرهای در این باره میپردازد و بیان میکند: من و تعدادی دیگر از بانوان آتشنشان، بر حسب علاقه، در ایامی مانند شهادت امام رضا (ع) به صورت داوطلبانه در سولهها، مدارس و مکانهای تجمع بانوان حضور پیدا میکنیم تا در مواقع لزوم بتوانیم امدادرسانی کنیم. امسال در سالن شهید بهشتی بودم که دیدم همه جمعیت سالن، در مکانی تجمع کردهاند، چون هیچکس کمک نمیخواست ابتدا گمان کردم نذری میدهند بعد متوجه شدم خانمی با بیماری صرع غش کرده است و از ۵۰۰ نفر جمعیت سالن، حدود ۳۵۰ نفر دور او جمع شدند و کارهایی مانند پاشیدن آب بر صورتش و امثال آن را انجام میدهند. درحالیکه حدود یک ربع از غش کردن این فرد گذشته بود، حتی یک نفر از این جمعیت، به اورژانس زنگ نزده و اعلام کمک نکرده بود.
من که متوجه موضوع شدم، بیمار را به هوای آزاد منتقل کردم و با اورژانس تماس گرفتم. چنین مواردی نشان میدهد چقدر اطلاعات عمومی مردم ما در مواجهه با بحران کم است. فردی که غش کرده است در درجه اول باید به هوای آزاد منتقل شود، اما در این حادثه بیش از ۳۰۰ نفر دور بیمار تجمع کرده بودند و با این رفتارشان ممکن بود حال او را بدتر کنند.
به عقیده او وقتی افراد اصول اولیه امدادرسانی را فراگیرند در مواقع لزوم میتوانند به خودشان و اطرافیانشان کمک کنند حتی در حوادثی مانند سیل و زلزله که راهها بسته میشود و تا رسیدن نیروهای امدادی مدتی زمان صرف میشود، افرادی که این آموزشها را فراگرفته باشند میتوانند نقش مؤثری در نجات اطرافیان داشته باشند. به عنوان مثال وقتی فردی زیر آوار گیر کرده باشد اگر اطرافیان بدانند چطور راه هوادهی به او را باز نگه دارند میتوانند تا رسیدن نیروهای امدادی او را زنده نگه دارند. همچنین برای افرادی که دچار شکستگی یا آسیب در ناحیه سر، قلب، کمر، ریه و ... میشوند، یک رفتار اشتباه میتواند به قطع نخاع، مصدومیت دائمی یا حتی مرگ فرد منجر شود، اما برعکس، اگر یک فرد آگاه در محل حضور داشته باشد میتواند فرد حادثه دیده را از مرگ حتمی نجات دهد.
دانشمند تأکید میکند: بیشترین حوادث و بدترین خطرها مربوط به کسانی است که کمترین آگاهی را دارند بنابراین هرچه افراد اطلاعات اولیه خودشان را بالاتر ببرند میتوانند از وقوع حوادث پیشگیری کنند و در صورت روی دادن حادثه، با کمترین آسیب آن را پشت سر بگذارند.
در آرزوی شهادت
او به عنوان یک آتشنشان داوطلب، از حوادث این حرفه هراسی ندارد چرا که به گفته خودش، آتشنشانان تمام آموزشهای لازم را دیدهاند و میدانند در هر حادثهای چطور آن را مدیریت کنند.
به گفته او، حتی وقتی در عملیاتی جان آتشنشان در معرض خطر است، او خودش این را میداند و آگاهانه ریسک ماندن در محل حادثه را میپذیرد تا کمکی به هممیهنانش کرده باشد.
او که عشق به آتشنشانی در بین تمام کلمات و هیجاناتش موج میزند، آرزو دارد روزی برسد که اهمیت و ضرورت وجود بانوان آتشنشان برای همگان آشکار شود و او و دیگر بانوان این عرصه، به عنوان نیروی رسمی سازمان آتشنشانی پذیرفته شوند تا بتوانند نقشهای مؤثرتری ایفا کنند. دانشمند چنان این عقیدهاش را باور دارد که حتی از مرگ در این راه هراسی ندارد و آرزو دارد روزی برسد که عنوان اولین بانوی شهید آتشنشان به او تعلق گیرد.
او میگوید: گرچه سازمان هنوز ما را به عنوان نیروی رسمی نپذیرفته است، اما همین آگاهی و تواناییهایی که کسب کردیم چنان مسئولیتی بر گردنمان میاندازد و روحیه نجات انسانها آنقدر در وجودمان رخنه کرده است که هرجا باشیم و بتوانیم به فردی کمک کنیم، این کار را با دل و جان انجام میدهیم، اما اگر به عنوان نیروی رسمی پذیرفته شویم، فراتر از خودمان، حس آرامش را برای حادثه دیدگان به ارمغان میآورد چراکه بر حسب عرف اجتماعی و اعتقادات مذهبی که مردم ما دارند بسیاری از افراد دوست ندارند در هنگام وقوع حادثه برای یک خانم، آقایان به او امدادرسانی کنند. حتی مواردی داشتیم همسر خانمی که در آتش بود، اجازه نمیداد نیروهای آتشنشان مرد او را از آتش نجات دهند و میگفت حاضرم همسرم بمیرد، اما نیروی مرد او را نجات ندهد.