فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها
پرونده‌ای به مناسبت سالروز درگذشت دکتر غلامحسین یوسفی

چشمه روشن ادبیات

  • کد خبر: ۱۰۸۳۰
  • ۱۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۶:۰۸
  • ۱
چشمه روشن ادبیات
شادروان دکتر غلامحسین یوسفی (۲ بهمن ۱۳۰۶ - ۱۴ آذر ۱۳۶۹) اگرچه از مفاخر مشهد به شمار می‌آید، نامی ماندگار در میان نام آوران فرهنگ ایران است. کتابخوانان و ادب‌دوستان شاید او را با تصحیح مشهورش از آثار شیخ سعدی و آثاری از این دست بشناسند، اما کم نیست باقیات صالحات به جامانده از این ادیب پرمایه که خدماتش به زبان و ادب فارسی عرصه‌های گوناگونی، از تدریس تا نویسندگی و تصحیح و ترجمه، را درنوردید: شاگردانی که امروز هریک جایگاهی بلند دارند و آثار قلمی‌ای که چونان متونی برجسته موردتوجه اهل فضل اند و کتابخانه شخصی غنی‌ای که به دانشگاه فردوسی مشهد اهدا شد. این پرونده ادای دینی در حد بضاعت است به او و به مناسبت سالروز درگذشتش.

چه زیبا درس می‌داد
محمد جاوید صباغیان* | دکتر یوسفی به معنی متعارفش، شاعر نبود، یعنی شاعری که فقط شاعری کند و دیوان یا دیوان‌های شعر داشته باشد و این آثار چاپ شده باشد، اما به معنی دیگر، دکتر یوسفی شاعر بود و خیلی خوب شعر می‌گفت و شعر ایشان از نمونه‌های بارز شعر سهل و ممتنع روزگار ماست. چیزی که سعدی را از دیگر شاعران بزرگ متمایز می‌کند نیز همین نکته است که شعرهایش سهل و ممتنع بود. خیلی از هنر‌های شاعرانه در شعر مولانا یا حافظ یا عطار نیشابوری و دیگر شاعران بزرگ موج می‌زند، اما سعدی ویژگی‌ای دارد که این‌ها ندارند؛ یعنی شعرش به‌ظاهر آسان می‌نماید، اما وقتی شاعر می‌خواهد مانند آن را بگوید، می‌بیند به‌آسانی نمی‌تواند این کار را بکند. شیوه شاعری استاد یوسفی این‌گونه بود. اگر شعرهایش را تجمیع و چاپ می‌کرد یکی از بهترین دیوان‌ها می‌شد.
مقالات مرحوم دکتر یوسفی غالبا ادبی و کمتر اجتماعی است و سیاسی هم نیست. هر کدام از این مقالات به سهم خود گوشه یا گوشه‌هایی از مسائل ادبی روزگار خود ایشان را که در آن دوره مطرح بوده، نکته‌سنجی و مشکل‌گشایی کرده است و همین الان هم اگر مقالات ایشان چاپ شود و در اختیار اهل ادب و دانشجویان ادبیات فارسی و علاقه‌مندان زبان فارسی باشد، تازگی و طراوت خودش را بعد از گذشت چند دهه دارد. همان زیبایی، طراوت، سادگی و در عین حال تصاویر خیال و هنر زبان که در صورت‌های خلاقانه آثار نویسنده یا شاعر هست، در مقالات دکتر یوسفی نیز دیده می‌شود. در عین حال که نثرش در مقالات علمی، نثر دانشگاهی و علمی است، خصیصه‌های زیبای زبان هنر را به اندازه‌ای که افراط و تفریط نباشد، داراست. آنجایی که لازم است برای استناد کلام خودش بیتی از شاعری بیاورد، بر زیبایی نثرش می‌افزاید. از دهه ۴۰ تا ۶۰ مقالات دکتر یوسفی در تمام مجلات ادبی تراز اول کشور می‌آمد و مثل کاغذ زر، تمام مدیران مسئول و سردبیران مجلات، مقالاتش را می‌بردند و چشم می‌کشیدند برای مقاله‌های ایشان، و افتخاری بود برایشان چاپ این مقالات. مجموعه‌هایی از آن‌ها هم چاپ شده است. یکی «نامه اهل خراسان» است و دیگری «چشمه روشن».
دکتر یوسفی ترجمه‌هایی هم داشته که در مجلات مختلف چاپ شده است. کسی که می‌خواهد متنی را ترجمه کند، باید هم به زبان مبدأ و هم به زبان مقصد تسلط داشته باشد. داشتن ذوق ادبی هم خیلی مهم است که طوری متن را برگرداند که هم از مسائل گفته‌شده در مقاله زبان اصلی چیزی فدا نشود و هم بوی ترجمه به مشام خواننده نرسد؛ یعنی بتواند برای مخاطب ایرانی، روح زبان فارسی را حفظ کند. این موارد در آثار ترجمه دکتر یوسفی به‌خوبی دیده می‌شود.
مورد دیگری که مایلم به آن اشاره کنم، شیوه تدریس دکتر یوسفی است که پس از گذشت حدود نیم قرن که از دوران شاگردی من در محضر ایشان گذشته است، هنوز به‌نیکی از آن یاد می‌کنم. هنوز که هنوز است، طعم شیرین تدریس دکتر یوسفی در ذائقه ادبی من باقی مانده است. چه زیبا درس می‌داد. چه حساب‌شده درس می‌داد. بخشی از این شیوه قابل به دست آوردن است و بخشی دیگر قابل تقلید نیست. تن صدای ایشان بسیار خوب و دلپذیر بود و این قابل تقلید نیست. کسانی که شاگرد دکتر یوسفی بودند نیز خوب خواندن را از ایشان یاد گرفته بودند.
دیگر ویژگی دکتر یوسفی در کسوت استادی، نظم بسیار زیادشان بود و من به نظم ایشان غبطه می‌خورم. نشد در چند سالی که در خدمتشان بودیم، اگر ساعت ۸ با ایشان کلاس داشتیم، ساعت ۸:۱ یا ۷:۵۵ سر کلاس بیایند. سر ساعت ۸ سر کلاس بودند. در پاسخ دادن به سؤالات دانشجویان هم همین‌طور منظم بودند. نه زیاده‌گویی داشتند نه کم‌گویی.
*استاد بازنشسته دانشگاه فردوسی مشهد و از شاگردان دکتر غلامحسین یوسفی

صاحبِ تصحیحاتِ تمام‌عیار
داوود پورمظفری* | در کارنامه علمیِ مرحوم دکتر یوسفی، ۸ اثر به عنوان آثار تصحیح‌شده قابل احصاست. از میان این ۸ مورد، ۷ مورد کاملا به نظارت و به قلم ایشان از ابتدا تا انتها به انجام رسیده است. آن اثر دیگر که من چندان به آن نخواهم پرداخت مجموعه غزلیات سعدی است. چنان‌که می‌دانیم، دکتر یوسفی قصد داشت کلیات سعدی را چاپ انتقادی کند و این کار را تا حد زیادی با بوستان و گلستان انجام داده بود، اما کار روی غزلیات سعدی مصادف شد با دوران بیماری ایشان و متأسفانه ایشان زمانی که درگذشت این مورد به پایان نرسیده بود. به همین دلیل کار ناتمام ایشان را ۲ تن دیگر ادامه دادند و فکر می‌کنم هنگامی که می‌خواهیم درباره تصحیحات دکتر یوسفی قضاوت کنیم، می‌توانیم مورد غزل‌های سعدی را که کاری ناتمام بوده و دیگران آن را به پایان رسانده‌اند و حداقل سلیقه‌ها و توانایی علمی ۳ نفر در آن لحاظ شده است کنار بگذاریم و درباره آثار دیگر ایشان صحبت کنیم.
از میان ۷ اثری که درباره‌شان صحبت خواهم کرد، ۲ شیوه برای تصحیح انتقادی اتخاذ شده است. یکی تصحیح قیاسی یا تصحیحی است که بر اساس نسخه منحصربه‌فرد صورت می‌گیرد. مرحوم دکتر یوسفی برای نخستین بار کتاب «التصفیه فی احوال المتصوفه» را که در زمینه میراث تصوف است، با تکیه بر یک نسخه خطی که از این کتاب وجود داشته تصحیح کرده است. در تصحیح قیاسی، مصحح راهی جز اتکا به نسخه‌ای که در اختیار دارد و اجتهاد خودش ندارد. نسخه‌های دیگر در دسترسش نیست. از این جهت، چنین تصحیح‌هایی دشوار هستند. کاری که دکتر یوسفی با چنین تصحیح‌هایی انجام می‌دهد این است که هنگام برخورد با ابهام، اشکال یا موضوعی که برای او در متن جای تأمل دارد، سعی می‌کند آن ابهام یا اشکال را به کمک بخش‌های دیگر همان متن بشناسد و برطرف کند و گاه به مجموعه دیگر آثار آن نویسنده متوسل می‌شود و به آن‌ها مراجعه می‌کند. کار دیگری که با شیوه قیاسی انجام شده تصحیح «مُلَخَّصُ‌الغات» است که با همکاری مرحوم دکتر محمد دبیرسیاقی به انجام رسیده است. در این اثر که نوعا واژه‌نامه است، کوشش کرده‌اند برای برطرف کردن اشکالاتی که در نسخه خطی با آن روبه‌رو می‌شدند به فرهنگ‌های مختلف مراجعه کنند و در جایی که واژگان آن متن از سبک یا ژانر یا گفتمان خاصی بوده است، به امهات متون آن سبک یا ژانر مراجعه کنند. مثلا برای دریافت صورت یا ضبط صحیح برخی از لغات، به تفاسیر قرآن، برخی از متون علمی و فرهنگ‌های فارسی و عربی مراجعه کرده‌اند. در واقع می‌خواهم این تعبیر را به کار ببرم که دکتر یوسفی هنگامی که به تصحیح قیاسی دست می‌زده، از آنجا که فقط یک نسخه در اختیار داشته، ابتدا سعی می‌کرده است به بخش‌های مختلف همان متن و بعد به مجموعه آثار همان نویسنده مراجعه کند تا ضبط صحیح و اطمینان‌بخشی را به دست بیاورد. او تا جایی که متون هم‌تراز وجود داشته و می‌توانسته از آن‌ها استفاده کند، به آن‌ها مراجعه می‌کرده است.
اما دومین روشی که دکتر یوسفی در تصحیح آثار به کار می‌برده است شیوه‌ای از تصحیح است که گاه آن را شیوه بینابین خوانده‌اند. شیوه بینابین آمیخته‌ای از ۲ روش تصحیح بر پایه نسخه اساس و تصحیح التقاطی است و دکتر یوسفی از آن در تصحیح «قابوس‌نامه»، «ترجمه تقویم الصحه»، «لطائف‌الحکمه» و همچنین «بوستان» و «گلستان» سعدی استفاده کرده است. در این شیوه معمولا نسخه‌هایی وجود دارند که قابل اعتماد هستند و یکی بر دیگری برتری صددرصدی ندارد؛ بنابراین از نسخه‌های مختلف استفاده می‌شود. اجتهاد و دقت علمی او در اینجا بسیار اهمیت پیدا می‌کند. درباره اهمیت این روش باید نکته‌ای را بیان کنم و تفاوت روش مرحوم علامه قزوینی و دکتر یوسفی را گوشزد کنم. دکتر زرین‌کوب می‌گوید که علامه قزوینی آن‌قدر در تصحیح و مقابله متون وسواس عجیبی داشت که حتی برای کوچک‌ترین چیزی که می‌خواست در حاشیه‌ها یا متن بنویسد به حافظه‌اش اعتماد نمی‌کرد و دنبال قدیمی‌ترین یا معتبرترین سند مکتوب می‌گشت تا از روی آن بنویسد. این را در نظر بگیرید در مقابل روشی از تصحیح که مصحح دید انتقادی و اجتهاد خودش را می‌خواهد در کار دخیل کند؛ یعنی لزوما برای او قدیمی‌ترین نسخه ملاک اصلی تحقیق قرار نمی‌گیرد و پژوهش در کنار نسخه اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند. در تصحیح بینابین خطر بسیار وجود دارد. اگر مصحح به اندازه کافی آهسته‌کار و دقیق نباشد و دست به پژوهش‌های دقیق نزند، ممکن است کار او در نظر اهل فن هیچ اعتبار و ارزشی پیدا نکند. اما به شرط دخالت دادن اجتهاد علمی و دقت بسیار و بریدن از اتکای بی‌حد و حصر به قدیمی‌ترین نسخه، می‌توان پژوهش بسیار ارزشمندی انجام داد و موفقیت دکتر یوسفی در تصحیح «قابوس‌نامه»، «بوستان» و «گلستان» نشان می‌دهد او در این شیوه بسیار دشوار توفیق بسیاری به دست آورده است، به طوری که این چاپ‌ها هنوز هم بهترین چاپ‌های کتاب‌های مدنظر هستند. البته ممکن است ایراد‌هایی به آن‌ها وارد باشد، اما کسی تا کنون درباره اینکه واقعا نیاز باشد تصحیح جدیدی از این آثار صورت بگیرد چیزی نگفته و تلاشی نکرده است.
دکتر یوسفی علاوه بر نسخه‌های فارسی موجود از متنی که می‌خواسته است تصحیح کند، از تمام ترجمه‌هایی که برای او قابل‌استفاده بوده در زبان‌های عربی، انگلیسی، فرانسوی و حتی آلمانی استفاده کرده است. در واقع او از مجموعه آنچه سعدی‌پژوهان درباره بوستان یا گلستان گفته‌اند استفاده کرده و تصحیح درخشان خودش را از این ۲ کتاب به دست داده است.
او ۲ دسته متن را تصحیح کرده است: متن‌هایی که برای نخستین بار تصحیح کرده مانند «لطائف‌الحکمه»، «صوفی‌نامه»، «ملخص‌الغات» و «ترجمه تقویم‌الصحه»، و متونی که پیش‌تر چاپ‌هایی از آن موجود بوده است، مثل «قابوس‌نامه»، «بوستان» و «گلستان». روش علمی و دقت دکتر یوسفی و رعایت موازین تصحیح انتقادی موجب شده است محققان بعدی دیگر نیازی به تصحیح دوباره این متون احساس نکنند، گرچه اشکال‌هایی در این چاپ‌ها وجود داشته است و محققان ارجمند با نوشتن مقالات علمی آن‌ها را نشان داده‌اند.
*عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز

استاد کار‌های جان‌فرسا
جواد مرتضایی* | استاد یوسفی در باب دقت در انجام کار‌های علمی‌شان مَثَل هستند. ایشان در حوزه‌های مختلف کار‌های علمی متفاوتی انجام داده‌اند، به‌خصوص درباره سعدی، ۳ اثر و کار بزرگ را به انجام رسانده‌اند، یعنی تصحیح گلستان، بوستان و غزل‌های سعدی. به سراغ سعدی با آن شخصیت ادبی بزرگ و سترگ و با آن فصاحت و بلاغت بی‌نظیرش رفتن و از سعدی نوشتن و آثار سعدی را تصحیح کردن کار هر کسی نیست و بسیار دشوار است.
کسانی که تصحیح بوستان و گلستان ایشان را دیده و با تصحیح‌های دیگر مقایسه کرده‌اند، متفق‌القول هستند که بسیار بسیار کار منقح و ویراسته و پیراسته‌ای است؛ یعنی می‌شود گفت هیچ نکته‌ای را ناگفته نگذاشته‌اند. ایشان همچنین مقدمه بسیار مبسوط و عالمانه‌ای درباره گلستان و بوستان سعدی دارند و مقاله‌های زیادی در باب این شاعر بزرگ نوشته‌اند.
گلستان و بوستان تصحیح مرحوم استاد یوسفی واقعا مَثَل و نمونه دقت علمی است؛ یعنی در دقت‌ها و امانت‌ها و رعایت اصول علمی در تصحیح، ما را به یاد علامه محمد قزوینی
می‌اندازد. البته پیش از ایشان کسانی مانند مرحوم محمد خزائلی و مرحوم محمدعلی فروغی هم گلستان و بوستان را تصحیح کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد تصحیح مرحوم یوسفی در بین تصحیح‌های موجود بی‌نظیر است و هیچ‌یک با آن قابل مقایسه نیست. البته شاید در تصحیح ایشان از غزلیات سعدی مقداری شتاب‌زدگی دیده شود و این در ذکر و ثبت نسخه‌بدل‌ها و ترجیح ضبط دیده می‌شود که به اعتقاد من، از این نظر، ارزش علمی کار مقداری پایین‌تر از ارزش تصحیح ایشان از بوستان و گلستان است. احتمالا علت این امر مصادف شدن انجام کار با دوران بیماری استاد باشد. فراهم آوردن نسخ خطی معتبر از نقاط مختلف جهان در آن زمان کار بسیار دشواری بود و دقت در تصحیح، تصحیحات ایشان از آثار سعدی را از دیگر نمونه‌ها متمایز می‌کند. حتی مصححان بزرگ ما گاهی از ذکر و ضبط برخی نسخه‌بدل‌ها غافل مانده‌اند. دقت و وسواس او باعث شد کار جان‌فرسایی که انجام می‌دهد سال‌ها طول بکشد، اما در نهایت به‌خوبی از عهده آن برآمد. تعلیقاتشان هم شگفت‌انگیز است، چون هم زبان فرانسوی و هم مقداری زبان انگلیسی می‌دانستند و از منابع و مآخذی که به زبان فرانسه یا انگلیسی نوشته شده بود نیز غافل نبوده‌اند؛ و دیگر پیراستگی کار. تصحیحات ایشان تقریبا کتاب‌هایی بدون غلط است. در کار عظیم تصحیح بوستان و گلستان، اینکه شما به‌ندرت غلط چاپی ببینی یا حتی نبینی، نشان‌دهنده دقت مصحح است. استاد یوسفی پیش از فرستادن کتاب به چاپخانه چندین بار آن را نگاه می‌کرده و می‌خوانده است. این همه تلاش حاصلش به یادگار ماندن تصحیحاتی منقح از بوستان و گلستان سعدی برای ماست.
*دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

قفسه‌هایی که حاملِ حرمتِ دانش و بینش اند
چند کلمه درباره «کتابخانه اهدایی خانواده شادروان دکتر غلامحسین یوسفی»
علی باقریان - اواخر شهریورماه ۱۳۸۷، وقتی‌که من اولین‌بار در مقام دانشجوی زبان و ادبیات فارسی به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه «فردوسی» قدم گذاشتم، نخستین چیزی که توجهم را به خودش جلب کرد «کتابخانه اهدایی خانواده شادروان دکتر غلامحسین یوسفی» بود که در طبقه دوم دانشکده، نزدیک گروه زبان و ادبیات فارسی و کلاس‌های ویژه دانشجویان آن، قرار داشت. دکتر یوسفی را خوب می‌شناختم، خاصه بدین‌دلیل که خانه پدری‌ام هشت سالی در یکی از خیابان‌های «قاسم‌آباد» بود که به نام این استاد ادبیات است. تالار بزرگ آن کتابخانه که اتاقکی کوچک برای استقرار کتابدار و تجهیزات لازم هم داشت مشتمل بود بر چندهزار جلد کتاب و میزی بزرگ که ۲۰-۳۰ صندلی بر گرد آن قرار داشتند. اما آنچه نظر مرا به آن مکان جلب کرد نشست‌هایی بود که در آن برگزار می‌شد و بیشتر به متن‌خوانی اختصاص داشت. در آن نشست‌ها، هر روز هفته یکی‌دو تن از استادان ادبیات به خواندن متونی نظیر «شاهنامه» و «تاریخ بیهقی» می‌پرداختند و هر کسی هم می‌توانست حضور یابد. من هم، بلافاصله پس از حضورم در دانشگاه، با شوق و ذوق بسیار در آن نشست‌ها شرکت کردم و به‌تدریج یکی از حضار ثابت در آن‌ها شدم. مدتی که گذشت، کتاب‌ها و مجلات نفیس کتابخانه که برخی‌شان را جز در آنجا به‌سختی می‌شد یافت نیز مشغولم داشتند. اصل و اساس کتابخانه از کتاب‌های دکتر یوسفی فراهم آمده بود که همسر او پس از درگذشت شوهرش آن‌ها را به دانشکده ادبیات اهدا کرده بود. شرح ماجرا را دکتر محمدجعفر یاحقی در «ارج‌نامه غلامحسین یوسفی» آورده است: «یوسفی مردانه همه داروندارش را در زندگی به همسر و فرزندش بخشیده و به او اختیار تام داده بود تا هرجور مصلحت می‌داند درباره آن اقدام کند. مهم‌ترین دارایی‌اش کتابخانه‌ای بی‌بها بود که به یک عمر فراهم آمده بود و همه می‌دانستند که تا کجا به آن دل‌بسته بود. همسر نیکونهادش می‌دانست که با این کتابخانه چه کند تا روح شوهر پاک‌نهادش به آرامشی ابدی برسد؛ این بود که بی هیچ تردیدی همان کاری را کرد که اگر خود او بود می‌کرد: اهدای همه کتاب‌های دکتر یوسفی به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی و به‌طور اختصاصی گروه زبان و ادبیات فارسی؛ این همان کاری بود که باید می‌شد. همسر یوسفی کتابخانه وی را با همه امکانات و وسایل، یعنی قفسه‌های مرغوبی که بوی همسر می‌داد و حامل حرمتی بود که یوسفی برای دانش و بینش قائل بود، به گروه زبان و ادبیات فارسی اهدا کرد تا نام بلند همسرش، چنان‌که خود او می‌خواست، سببی باشد برای ادامه راهش.» پس از افتتاح کتابخانه در سال ۱۳۸۱، مسئولان امر و در رأس ایشان خود دکتر یاحقی برخی از کتاب‌های کتابخانه احمد گلچین معانی، پژوهشگر برجسته تاریخ ادبیات و به‌قول دکتر یوسفی «سخن‌آفرینی معانی‌تراش»، را که به‌تازگی درگذشته بود نیز به آن افزوده بودند و بدین‌ترتیب مجموعه‌ای کم‌نظیر از کتاب‌ها و مجلات فراهم آمده بود که محل مراجعه استادان و دانشجویان ادبیات و نیز دیگررشته‌ها بود. البته کتاب‌های دکتر یوسفی را با برچسبی سبز و کتاب‌های گلچین معانی را با برچسبی زرد که بر عطفشان چسبانده بودند از یکدیگر متمایز کرده بودند. خلاصه، آن کتابخانه فضای دنج دلپذیری بود که هیچ دلت نمی‌آمد از آن بیرون بروی. من هم اوقات بسیاری را در آنجا می‌گذراندم، تا اینکه از پیشامد روزگار، تقریبا چهار سال بعد که من تازه در مقطع کارشناسی‌ارشد پذیرفته شده بودم، یک سال پس از آنکه ازدواج کرده بودم و سخت دنبال کار می‌گشتم، درست در روز تولد ۲۲ سالگی‌ام، دکتر یاحقی که مسئولیت کتابخانه را برعهده داشت، پس از وساطت برخی دوستان، مرا به کتابداری آنجا برگزید و من طفیلی خوان نعمت دکتر یوسفی شدم.

دکتر غلامحسین یوسفی در حدیث دیگران
أشمُّ رائحةَ یوسُفی و کَیفَ شَمیم*
باقریان| من، از سال ۹۱ تا سال ۹۳، تقریبا دو سالی کتابدار کتابخانه دکتر یوسفی و مشغول رتق‌وفتق امور مربوط به آن بودم. یکی از اموری که دکتر یاحقی به من سپرده بود اسکن برخی مدارک و اسناد موجود در کتابخانه بود که اهمیتی بسزا داشتند. اما مهم‌ترینِ آن اسناد تقدیم‌نامه‌هایی مندرج در آغاز تعدادی از کتاب‌های دکتر یوسفی بود. آن تقدیم‌نامه‌ها غالبا به‌خط مؤلفان یا مصححان یا مترجمان آن کتاب‌ها بود که اثر خویش را به محضر دکتر پیشکش کرده بودند. درآن‌بین، دست‌خط افراد سرشناس بسیاری را می‌شد دید که از‌آن‌جمله‌اند سیدجلال‌الدین آشتیانی، داریوش آشوری، شمس آل‌احمد، پرویز اتابکی.
مهدی اخــوان‌ثالث، محمــدعلی اســلامی ندوشن، ایــرج افــــشار، احمــــد اقتداری، سیــدکریم امیری فیروزکوهی، شــیرین بیانی، تقی بینش، فریدون توللی.
یدا... جــــلالی پنــدری، محــمدرضا جلــالی نائینی، عزیزا... جــــوینی، اســــماعیل حــاکمی والا، محمد حبیب‌اللهی، محمدرضا حکیمی، سیدحسین خدیوجم، خلیل خطیب‌رهبر، رضا دانشور، محمد دبیرسیاقی، علی دهباشی، احمدعلی رجایی بخارایی، غلامعلی رعدی آذرخشی، محمدمهدی رکنی یزدی، حمید زرین‌کوب، عبدالحسین زرین‌کوب، محمدرضا شفیعی کدکنی، علی‌اکبر شهابی، جواد شیخ‌الاسلامی، رامپور صدر نبوی.
ذبیح‌ا... صفا، سیدمحمد طاهری شهاب، علی فاضل سلیمانی، محمد قهرمان، جعفر مؤید شیرازی، جلال متینی، سیدعلیرضا مجتهدزاده، میرهاشم محدث، سیدمحمدتقی مدرس رضوی، عبدالحسین مشکوه‌الدینی، مصطفی مقربی، مجتبی مینوی، عبدا... نورانی، محمد واعظ‌زاده خراسانی، رکن‌الدین همایون‌فرخ، محمدجعفر یاحقی، امیرحسن یزدگردی، اقبال یغمایی.
باری، من در مدت حضورم در کتابخانه دکتر یوسفی بخشی از آن تقدیم‌نامه‌ها را اسکن کردم؛ پس از من هم دوستان دیگری این کار را ادامه دادند تا اینکه به سرانجام رسید. حال، محض نمونه، متن چندتایی از آن تقدیم‌نامه‌ها را اینجا می‌آورم. از صفاتی که نویسندگان آن‌ها درباب دکتر یوسفی به‌کار بسته‌اند به‌خوبی می‌توان به جایگاه رفیع او پی برد:
۱- «نفثه‌المصدور»: به محضر دوست دانشمند مفضال، استاد دکتر غلامحسین یوسفی، پیشکش شد، بدین امید که به‌لطف قبول پذیرفته آید. ارادتمند صمیم، ا. ح. یزدگردی. ۱۶ شهریورماه ۱۳۴۵.
۲- «از این اوستا»: به من بوَز که من‌ای باد طوس یعقوبم/ اشم رائحه یوسفی و کیف شمیم .... سایه دستی به‌یادگار ازبرای دوست فاضل ارجمند، جناب دکتر غلامحسین یوسفی طوسی. مهدی اخوان‌ثالث (م. امید). ۱۸/۴/۴۷.
۳- «احیاء علوم الدین»: تقدیم به استاد دانا و دردآشنا، دکتر غلامحسین یوسفی، که گفتار و کردارش پیوسته برایم سرمشق بوده. جم. تهران. ۱۴/۵/۱۳۵۳.
۴- «شگرف»: به گرانمایه دوست سخنور و سخن‌سنج و برادر دانشمند و هنرمندم، دکتر غلامحسین یوسفی، به‌رسم یادگار تقدیم گردید. فریدون توللی. شیراز. ۱۳ آبان ۱۳۵۴.
۵- «شناختی تازه از سعدی»: حضرت استاد غلامحسین یوسفی به‌کرامت خویش و عزت هنر سعدی قبول فرمایند. با سپاس از عنایت ارجمند آن استاد محترم در تصحیح کلیات سخن‌آفرین شیرازی. فروردین ۶۳. مؤید شیرازی.
۶- «اسرارالتوحید»: به محضر مبارک استاد بزرگوارم، جناب آقای دکتر غلامحسین یوسفی، تقدیم شد. «اهدی لمجلسک الرفیع و انما/ اهدی له ما نلت من نعمائه// کالبحر یمطره السحاب و ما له/ من علیه لانه من مائه». محمدرضا شفیعی کدکنی. ۳۰/۷/۶۶.
۷- «بشنو از نی»: تقدیم به استاد ارجمند و بزرگوار، حضرت دکتر یوسفی، با امید به سلامت و صحت وجود نازک و گرامی آن حضرت که آرزو دارم «آزرده گزند» نباشند. تهران. با احترام. احمد اقتداری. تهران. ۲۱/۵/۱۳۶۹.
۸- «انس‌التائبین»: با اخلاص فراوان و درود و سپاس بی‌پایان تقدیم می‌شود به بانو دکتر یوسفی، سرکار علیه نیکو خانم وفادار و مهربان، و برادر برابر با جان، یار شفیق درست‌پیمان، استاد دکتر غلامحسین جان، عالم پرهیزگار، دانشور نامدار و محقق عالی‌مقدار، و عزیزان روشنی‌بخش دل و جان و سروش رحمت یزدان، روشنک جان و سروش جان -ادام ا... عزهم و صحتهم التامه. ارادتمندان، سوری و علی فاضل. به‌تاریخ شنبه، بیست‌وششم آبان‌ماه یک‌هزاروسیصدوشصت‌ونه خورشیدی مطابق با هفدهم نوامبر ۱۹۹۰ میلادی. تهران.
* مصراعی ا‌ست از شهریار بدین معنا که «بوی یوسفم را می‌شنوم، و چه بوی خوشی!»
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۸
0
0
گوتوسر همتون من معنی شعرو میخوام
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->