مقام نظامی سابق در ارتش اسرائیل: در برابر هر اسرائیلی کشته‌شده در ۷ اکتبر، باید ۵۰ فلسطینی کشته شوند هلاکت تروریست‌ها درپی عملیات ارتش عراق در کرکوک + فیلم آمار جدید شهدا و مجروحان غزه اعلام شد (۲۵ مرداد ۱۴۰۴) اردوغان: غزه در آستانه فروپاشی کامل قرار دارد ستاد کل نیرو‌های مسلح، به آمریکا و رژیم صهیونیستی هشدار داد (۲۵ مرداد ۱۴۰۴) زلنسکی: فشار بر روسیه باید تا پایان جنگ ادامه داشته باشد پوتین به کیم جونگ اون نامه نوشت رایزنی دبیران شورای امنیت ملی ایران و ارمنستان رئیس دیوان عالی کشور بر ضرورت صیانت از قضات و کارکنان برای جلوگیری از فساد تاکید کرد مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: آمریکا می‌تواند روسیه را وادار به انجام مذاکره جدی کند امیر سرتیپ صباحی‌فرد از گروه پدافند هوایی فردو قم بازدید کرد (۲۵ مرداد ۱۴۰۴) گفت‌وگوی ترامپ با زلنسکی و دیگر سران اروپایی در آلاسکا پزشکیان به ارمنستان و بلاروس سفر خواهد کرد خوشحالی عضو ناتو از دیدار ترامپ و پوتین رئیس جمهور در افتتاح پالایشگاه NGL ۳۱۰۰ دهلران: سالانه ۷۰۰ میلیون دلار گاز مشعل هدر می رود | از متخصصان دلسوز و بومی استانی استفاده کنیم رئیس جمهور اسبق ایران: آمریکایی‌ها در مقاطع مختلف دنبال بهانه‌ برای حمله به ایران بودند لابی‌ها در صنعت خودرو مانع از اجرای قانون ساماندهی بازار خودرو می‌شوند سهم دهک‌های پایین جامعه از یارانه‌های پنهان، تقریباً هیچ است تسلیت رئیس جمهوری به نخست وزیر پاکستان در پی درگذشت شهروندان این کشور در حادثه سیل بهره‌برداری از طرح جمع‌آوری گازهای همراه میدان‌های جنوب استان ایلام با حضور وزیر نفت شهادت مدیر اوقاف شمال غزه؛ طی ۲۴ ساعت گذشته ۱۷ فلسطینی شهید شدند (۲۵ مرداد ۱۴۰۴) شاهزاده سعودی: عربستان با جنایتکار جنگی مثل نتانیاهو عادی‌سازی نمی‌کند با کوزه خشکیده نمی‌شود آب تعارف کرد! پایان نشست آلاسکا بدون آتش‌بس| راز نامه محرمانه ملانیا ترامپ به پوتین درباره کودکان ربوده شده چه بود؟ استاندار خراسان رضوی: امسال مشهد میزبان ۲ برابر جمعیت زائران اعزامی به اربعین است نماینده ادوار مجلس: باید تا جای ممکن از جنگ، خصومت و درگیری پرهیز کنیم حمله پهپادی رژیم اسرائیل به جنوب لبنان (۲۵ مرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

به احترام ۳ قطره خون

  • کد خبر: ۱۱۰۰۴
  • ۱۶ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۱
به احترام ۳ قطره خون
مسعود سلطانی
آن روز‌ها حال دانشگاه خوش نبود. حال من هم. سال ۱۳۹۰ بعد از یک سال تلاش شبانه‌روزی، خانه‌نشینی و چاقی، پایم به دانشگاه باز شد. تا قبل از ورود به دانشگاه، رؤیا‌های زیادی درباره‌اش داشتم. شاید «آرمان‌شهر» کلمه مناسبی باشد برای آنچه در ذهنم از دانشگاه ساخته بودم.
ما نسلی بودیم که با آرزوی رفتن به دانشگاه و بعد، پول‌دار شدن، بزرگ شده بودیم. من هم از آن روزی که فهمیدم باید بعد از مدرسه به دانشگاه بروم تکلیف را با خودم روشن کردم. دانشگاه فردوسی تبدیل شد به سقف آمال و آرزوهایم. خانه‌مان وکیل‌آباد بود و هر هفته دست‌کم چندبار با نگاهی حسرت بار به سردر دانشگاه و آن تابلوی بزرگ «دانشگاه فردوسی مشهد» که دور میدان آزادی بود و الان دیگر نیست خیره می‌شدم.
سال ۱۳۹۰، در روز‌هایی که امیدوارم دیگر دانشگاه تجربه نکند دانشجو شدم. بماند که عمران می‌خواستم و مهندسی آب قبول شدم، اما هرچه بود، دانشگاه فردوسی بود. اولین تصویر ما از دانشگاه شیشه‌های شکسته اتوبوس‌ها و تحصن دانشجویان برای بستن در‌های ورودی شرقی و خیابان باهنر بود تا مانع ورود خودرو‌های شخصی به دانشگاه شوند.
تحریم‌های شدید سال ۹۰، کاهش درآمد‌های نفتی و کاهش بودجه دولت و در نتیجه دانشگاه، باعث شده بود سرویس اتوبوس رایگان داخل دانشگاه پولی شود، از سطح شهر هم گران‌تر! وعده‌های غذایی سلف هم کوچک شده بود. فضای دانشگاه از نظر سیاسی، بعد از انتخابات ریاست جمهوری، تیره و تار بود و این اولین اعتراض صنفی بعد از حوادث دهه ۸۰ بود. آن روز‌ها برنامه‌های سیاسی داخل دانشگاه به سخنرانی چهره‌هایی خلاصه می‌شد که بعد‌ها اسم خودشان را گذاشتند جریان دلواپس و دیگران به آن‌ها گفتند کاسب!
فضای عمومی دانشگاه هم تغییراتی شگرف پیدا کرده بود. گهگاه ماشینی که پیش‌تر به منظور پخش کردن مارش نظامی در جبهه جنگ و پادگان طراحی شده بود، در خیابان‌های دانشگاه دور می‌زد و آهنگ‌های انقلابی پخش می‌کرد. مسیر ورود دانشجویان از درب شمالی تا جایی که باید سوار اتوبوس شوند با تابلو‌هایی که در فیلم‌های جنگی مانندش را دیده بودم تزیین شده بود، تابلو‌هایی که روی آن‌ها نوشته شده بود «لبخند بزن دانشجو!»، تابلو‌هایی که برای روحیه دادن به دانشجو‌ها نصب می‌شدند. تشکل‌های دانشجویی یک‌در‌میان تعطیل بودند و عرصه در اختیار سازمان‌های دانشجویی بود که از بیرون دانشگاه هدایت می‌شدند.
۸ سال از آن روز‌ها گذشته است و من روز‌هایی را پشت سر گذاشتم که ذهنیتم را درباره دانشگاه دگرگون کرد، روز‌هایی که تصاویر آن مملو از هیجان و تلاش برای آرمان‌هایی است که اکنون در ذهنم کم‌رنگ‌تر شده است. آن زمان تلاشم برای شکستن چیزی بود که می‌گفتند تک‌صدایی است. می‌خواستم یا -بهتر بگویم- می‌خواستیم کشورمان و جهانمان را دوباره بسازیم، اما امروز از آن همه هیاهو فقط روزنامه‌نگاری برایم باقی مانده است. دانشگاه برای ما یک زندگی بود که از آن هویت می‌گرفتیم. ما جریان پیش‌گام دانشجویی بودیم که گفته بودند مؤذن جامعه است تا نماز امت قضا نشود. دانشگاه آخرین سنگر آزادی و مبدأ تحولات جامعه بود و ...، اما حالا ۸ سال گذشته است. امروز دانشجویان دهه ۸۰ روی همان صندلی‌ها می‌نشینند، ولی هنوز نسل قدیم دانشجویان هستند که چندی پیش در ماجرای اعتراضات کارگری و بنزینی به زندان رفتند. اکنون حال دانشگاه و دانشجویان خیلی تغییر کرده است.
امیدوارم دانشگاه همیشه آخرین سنگر آزادی بماند و سهم هیچ دانشجویی سلول نباشد. ۶۶ سال از آن روز که ۳ آذر اهورایی (احمد قندچی، مصطفی بزرگ‌نیا و مهدی شریعت‌رضوی) در دانشکده فنی تهران به شهادت رسیدند گذشته است، اما «این ۳ قطره خون بر چهره دانشگاه ما همچنان تازه و گرم است». امیدوارم دانشجویان ایران‌زمین به احترام ۳ آذر اهورایی، همیشه به نقد قدرت، مطالبه‌گری، آرمان‌خواهی و استکبارستیزی بپردازند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->