آنچه از روایات دینی ما درباره مشی اجتماعی یک مومن بیان شده است، میتوان در یک جمله خلاصه کرد و آن اینکه وظیفه اجتماعی یک مسلمان و مومن، این است که حال خوب پخش کند و در روزگار مشکلات مختلف، گره گشا و خوش رو باشد.
کسی نمیگوید توی مسلمان درد و گرفتاری نداری، اما فرموده اند که مومن غمش را در دل و برای خودش نگه میدارد و خوش رویی و خنده رویی اش را در صورتش و برای دیگران نمایان میکند و عجیب است روش کار و سنت خداوند حکیم که میگوید: «اگر میخواهی گرهی از کار تو باز شود، باید به اندازه خودت و آنچه میتوانی، دنبال گره گشایی از کار دیگران باشی.» باید به این سنت الهی معتقد باشیم که همیشه نتیجه کارهای خیر و شاد کردن دیگران به خودمان بازمی گردد و یکی از دلایل پریشان خاطر بودنمان، این است که کاری برای زدودن ناراحتی از پریشان خاطران نمیکنیم.
باید دقت کنیم که وقتی از انجام دادن کار برای دیگران و گره گشایی و کار خیر حرف میزنیم، نباید آن چیزی را که نمیتوانیم، تصور کنیم، بلکه در روایات ما آمده است همین که دنبال برطرف کردن نیاز و خواسته و حاجت برادر مومنت باشی، هر گام و حرکت تو عبادت است و همین است آنچه خداوند از تو میمی خواهد، پس دنبال خوب کردن حال دیگران باشیم تا حالمال خوب شود. این دستور دین ماست.
این نسخه اجتماعی طلایی و شفابخش دین ماست و اگر این نسخه را تابه حال عمل نکرده ایم، از امروز نیت کنیم که حتی اگر نمیتوانیم از نظر مالی و اقتصادی کاری برای کسی بکنیم، لااقل لحظهای او را شاد کنیم و کاری کنیم که لحظهای غمش را فراموش کند که فرمود:.
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست
از خداوند بزرگ و مهربان میخواهیم که همه ما را بر این نیتهای زیبا و کارهای خیر و حرکتهای نیکو موفق کند و انعکاس آن را در زندگی ما، آرامش و لبخند خود و خانواده مان قرار بدهد.