علی صمدی جوان | شهرآرانیوز؛ پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پایهگذاری نظام جمهوری اسلامی در سرزمینی که سالهای پیدرپی براساس پادشاهی اداره میشد، مهمترین حادثهای است که در تغییر یک حکومت در تاریخ ایران رخ داده است. برهمزدن ساختار سیاسی ایران و رفتن بهسمت خواست و اراده مردم، ازجمله اتفاقاتی است که مانند آن کمتر یافت میشود. دراینبین، نگاه تاریخ به شخصیت رهبر انقلاب اسلامی و تحول شگرفی که در قرن بیستم روی داد، همواره با این سؤال همراه است که اگر امام خمینی (ره) در مسیر این تحولات نقشآفرینی نمیکرد، عاقبت ایران چه میشد؟
دکتر هادی وکیلی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، درباره این سؤال به شهرآرانیوز گفت: ابتدا با مقدمهای برگرفته از فلسفه تاریخ به این پرسش بنگریم که برخی معتقدند اگر رویدادی تاریخی شکل نگیرد، بهطبع ما نیز نمیدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد و در ادامه برخی هم بر این باورند که حوادثی که در تاریخ ثبت میشود، بنا بر سیر حوادث بهوجودآمده، پیشبینیپذیر است و ازاینرو میتوانیم حدس بزنیم چه اتفاقاتی میتواند در بستر تاریخ شکل بگیرد.
وی ادامه داد: ایران دهه بیست تا سال ۱۳۴۱ که امام خمینی (ره) وارد مبارزه رسمی با رژیم پهلوی شد، آبستن حوادثی بود که ساختار سیاسی کشور را از مسیر مشروطه که نظامی قابلقبول بود، دور کرد و به پادشاه قدرتی ورای مشروطه داد و دوباره استبداد پادشاهی را بازگرداند. ایران برخلاف کشورهایی مانند انگلیس یا ژاپن که حدومرزی برای ملکه و امپراتور خود داشتند، هیچ مرزی برای خودکامگی شاه نداشت و همین دلیلی برای دوری مردم از اعتماد به حکومت و مشروطه بهوجود آورد.
وکیلی ادامه داد: اگر در آن برهه و پس از آزمونوخطاهای بسیار، شخصیتی مانند امام خمینی (ره) وارد کارزار نمیشد، مسیر توسعه سیاسی ایران متوقف میشد و شاهد گسترش هرچه بیشتر استبداد میبودیم. درواقع امام خمینی (ره) با درک درست زمانه و وضعیتی که بر ایران حاکم شده بود، از خاکستر مشروطیت، ققنوس جمهوری اسلامی را متولد کرد تا مردم همچنان به حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگ ملی و دینی خود باورمند بمانند.
پژوهشگر تاریخ معاصر ایران سیاستهای فرهنگی عصر پهلوی را یکی از دلایل ورود مستقیم امام خمنی (ره) به مبارزه بیان کرد و یادآور شد: در جایی که شاه باید نماد حکمرانی انسان مسلمان شیعه میبود، به فردی ضددین و سکولار تبدیل شد که مبانی فرهنگ غرب را گسترش داد و با فرهنگ مذهبی ایران به مقابله پرداخت. درواقع فرهنگ عنصری نبود که رهبری انقلاب اسلامی بهآسانی از آن عبور کند.
مخالفت با رژیم پهلوی و مبارزه علیه آن، قطعا به امام خمینی (ره) و جریان مذهبی ایران محدود نیست و جریانها و گروههای گوناگونی برای تغییر فضای سیاسی ایران بسیج شدند. اما منش و راهبرد امام خمینی (ره) بین مردم طرفداران گستردهای یافت.
دکتر هادی وکیلی درباره تفاوتهای مبارزه امام خمینی (ره) گفت: روش ایشان در مقایسه با دیگر جریانها، تفاوت نگاه وی به مؤلفههای قدرت در ایران بود. در شرایطی که سازمان مجاهدین خلق با رویکرد مسلحانه و ایجاد آشوب و ناامنی بهدنبال تغییر بود، امام خمینی (ره) آگاهی جامعه را هدف قرار داد و خواستار آن بود که مؤلفههای قدرت بر مدار اراده مردم باشد. این تفکر میان علما و روشنفکرانی مانند شهیدمطهری و دکتر شریعتی نیز بازتولید شد و تغییر بنیادین، هدف مبارزه بهسبک امام خمینی (ره) بود.
استاد تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: خاستگاه جریانات سیاسی و نظر مردم درباره این جریانات در رویآوردن آنان به سبک مبارزه امام (ره) بیتأثیر نبود. دهه سی و چهل خورشیدی، سه جریان پرنفوذ چپ، ملیگرایان و مذهبیون طرفدارانی داشتند که هریک با افول سیاسی روبهرو شدند.
وکیلی ادامه داد: نماینده مهم جریان چپ، حزب توده بود که با تفکرات ماتریالیستی و الحادی، علنا از طرفدارانش دور شد و وابستگیاش به شوروی، میان مردم استقلالجوی ایران مقبول واقع نشد. جریان ملیگرایی در ایران بهعلت ایدئولوژی رادیکالی حکومت به رواج باستانگرایی از یک سو و شکست دولت ملی دکتر مصدق و سرکوب باورهای مردم از سوی دیگر، سبب شد طرفداران خود را در حاشیه قدرت ببیند و پایگاهی میان مردم نیابد.
این استاد دانشگاه اذعان کرد:، اما طیف سوم که مذهبیون بودند، شرایط متفاوتی داشتند. امام خمینی (ره) بهعنوان پرچمدار این جریان در مبارزه با رژیم، شخصیتی بسیار استقلالگرا و معتقد به ملیت و دیانت داشت و باتوجهبه همان روحیهای که از مردم ایران بیان شد، طبیعی بود که ایشان سکان تغییر بنیادین سیاست ایران را در دست بگیرند و مردم همراهشان باشند.
دکتر وکیلی در ادامه با اشاره به چرایی طولانیشدن زمان مبارزه با رژیم پهلوی، آنهم در وضعیتی که بیشتر مردم آماده تغییر بودند، بیان کرد: این درست است که امام (ره) دارای شخصیتی گیرا و پرنفوذ بود و باتوجهبه شأن مرجعیت شیعه که بر پیشانی ایشان نیز بود، میتوانست خیلی زودتر از بهمن ۱۳۵۷ طومار پادشاهی پهلوی را جمع کند؛ اما ایشان بر این باور بود که تغییر سیاسی حکومت، پاککردن صورتمسئله است و مشکلات را حل نخواهد کرد.
وی ادامه داد: امام هیچگاه نخواست از قدرت مرجعیت دینی و مردمیاش بهشکل اشتباه یا در زمانهای نادرست استفاده کند. اما میدانیم که مردم تا آن اندازه به ایشان ایمان داشتند که در هر راهپیمایی و تظاهرات از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا صبح پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نام و یاد روحالله (ره) لحظهای از معادلات مبارزات ملی و دینی ایران زدوده نشد.
وکیلی در پایان گفت: تفکر امام (ره) در مبارزه این بود که مردم باید تغییر را بخواهند و خودشان در میدان باشند و میبینیم در عین آنکه ایشان سیزده سال تبعید بود، با مدیریت خود همواره در صحنه حضور داشت و همین مدیریت بود که اندیشه سیاسی و سیاستورزی در ایران معاصر را متحول ساخت.