به گزارش شهرآرانیوز؛ پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نقطه عطف حوادث قرن گذشته شمسی در ایران به حساب میآید و وقایعی که در پی این حادثه مهم در تاریخ خود شاهد هستیم، نشان از اهمیت و بزرگی این رویداد ملی است. سیاستهای استکبار جهانی در پی سقوط رژیم پهلوی، موذیانهتر شد و میرفت تا نظام نوپای ایران را به انحراف بکشاند. استیصال دولت موقت در حل بحرانها و کارشکنیهای متعدد واشنگتن در ایران، دانشجویان پیرو خط امام را بر آن داشت تا با خلق انقلاب دوم، ریشه مشکلات را بخشکانند و با تسخیر لانه جاسوسی، آمریکا در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام گذارد.
گروگانگیری جاسوسان و کارکنان سفارت آمریکا در تهران، واشنگتن را بر آن داشت تا با توسل به زور و انجام عملیات نظامی، افراد خود در ایران را نجات دهد و ضمنا، برتری نظامی خود را به رخ انقلاب جوان بکشاند. غافل از آنکه مسیر تاریخ از پیش نگاشته شده بود.
ادامه ماجرای گروگانگیری و شکست طرحهای آمریکا برای آزادسازی جاسوسان خود موجب اختلاف نظر در دستگاه دیپلماسی آمریکا و بحران درخصوص چگونگی برخورد با انقلاب اسلامی شد و در این میان شورای امنیت ملی آمریکا به سرپرستی برژینسکی طرفدار اقدامات قاطع نظامی علیه انقلاب اسلامی بود.
از این رو دولت «جیمی کارتر» رییس جمهوری وقت آمریکا همه تلاش خود را برای آزادی کارکنان سفارت خود به کار بست و سرانجام گروه ۱۳۲ نفره از نیروهای ویژه ارتش این کشور با عنوان «دلتا فورس» برای حمله به ایران و آزادی گروگانها تشکیل شد تا هم عملیات آزادسازی انجام و هم به ایرانیها ضربهای وارد شود.
براساس اسناد موجود ۶ فروند هواپیمای نظامی سی - ۱۳۰ و هشت فروند بالگرد نظامی مجهز آمریکا در عملیات موسوم به «پنجه عقاب» شب پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۵ آوریل ۱۹۸۰ میلادی) از نقاط کور راداری وارد ایران شدند، اما همان ابتدا یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری شهر راور کرمان دچار نقص فنی و مجبور به فرود شد. سرنشینان آن به بالگرد دیگری منتقل شدند و پس از طی مسافتی و با توجه به وقوع توفان شن، دستگاه هیدرولیک این بالگرد نیز از کار افتاد، اما توانست خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز برساند.
۶ فروند هواپیمای سی - ۱۳۰ و ۶ فروند بالگرد در محل مورد نظر واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود آمدند تا از این مکان بیابانی عملیات خود را آغاز کنند، اما در حال سوختگیری بالگردها برای اجرای مرحله بعدی عملیات، یکی دیگر از آنها دچار نقص فنی شد و با از کار افتادن آن، همه برنامههای آمریکاییها به هم ریخت، زیرا با محاسباتی که انجام داده بودند، برای انجام مرحله بعدی عملیات حداقل به ۶ بالگرد نیاز داشتند.
این اتفاقات به ناو نیمیتز و از آنجا به کاخ سفید گزارش شد. کارتر دستور توقف عملیات و عقبنشینی را صادر کرد، اما نظامیان آمریکایی در توفان شن گرفتار شده بودند. هواپیماها و بالگردها در حال برخاستن از زمین دچار مشکل شدند و یک هواپیما و یک فروند بالگرد با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند.
نیروی مهاجم در خیالش عقابی بود که هیچ شکارچی یارای شکارش را نداشت غافل از اینکه صحرای طبس دامگاهی شد و شنها با اراده الهی سربازان و گلولههایی شدند که یکی از شکستهای مفتضحانه را برای نظامیان آمریکایی رقم زدند.
هشت تن از آمریکاییها در این حادثه کشته شدند و بقیه نیروها با هواپیماهای باقیمانده در اوج پریشانی از خاک ایران فرار کردند؛ نیروهایی که طبق خلاصه طرح واحد عملیاتی سرهنگ «چارلز آلوین بکویث» قرار بود پس از طبس با تجمع در فرودگاه «پشت بادام» و با ۶ فروند بالگرد عازم نقاط کوهستانی اطراف تهران شوند و روز بعد با اتوبوسهایی که از پیش برای آنان آماده کرده بودند در ورزشگاه مجاور سفارت مستقر و سپس در یک یورش برق آسا وارد سفارت شوند و با رهایی جاسوسان و به گروگان گرفتن عدهای از دانشجویان ایرانی با همان بالگردها به محل اولیه خود بازگشته و با هواپیماها به پایگاه اصلی خود برگردند.
واقعه بزرگ پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ که از آن به عنوان امداد الهی یاد میشود، آن قدر مهم و سرنوشتساز بود که حتی مشهورترین چهرههای سیاسی را در آمریکا وادار به پذیرفتن شکست کرد.
برای نمونه «زبیگنیف برژینسکی» مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر احساس ناامیدی ملی در آمریکا را از پیامدهای مهم شکست این کشور در طبس دانست و گفت: «ماجرای مفتضح ایران، یکی از سه عامل مهم شکست کارتر بود و این ماجرا، احساس ناامیدی ملی را برانگیخت».
«ویلیام سولیوان» سفیر سابق آمریکا در تهران نیز از این واقعه با عنوان دوران تحقیر ملی آمریکا یاد کرد و گفت: «روش سست و بیقید حکومت کارتر و اقدامات نامعقول او، به گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا انجامید و دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز شد».
«همیلتون جردن» معاون رییس جمهوری وقت آمریکا در کتاب خود به نام «بحران» در این زمینه نوشت: تصمیم به انجام یک عملیات نجات قدرتمندانه در قلب ایران زمانی از سوی «جیمی کارتر» اتخاذ شد که همه تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی تا آن زمان بینتیجه مانده بود.
واقعه طبس به باور صاحبنظران و شخصیتهای مختلف دارای ابعاد گوناگون است که به عنوان یک واقعه تاریخی ماندگار نزد جهانیان باید از ابعاد مختلف بهویژه جنبه معنوی آن بررسی شود.
امام خمینی (ره) پس از این واقعه فرمودند: «نباید بیدار شوند آنهایی که به معنویات توجه ندارند و به این غیب ایمان نیاوردند، (چه کسی) این هلیکوپترهای آقای کارتر را که میخواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مامور خدا بودند، باد مامور خداست»
ایشان گفتند: «تجربه کنند باز لیکن ما نباید مغرور شویم، من به ملت ایران عرض میکنم مغرور نشوید، تمام قدرت، قدرت خداست و باید به او اتکال کنید.»
ایالات متحده آمریکا با این شکست نه تنها برتری نظامی خود را خدشه دار کرد، بلکه در ادامه تمامی سیاستهای خصمانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران را کورکورانه و انتقام جویانه دنبال نمود. با شکست جیمی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۸۰ ایالات متحده آمریکا و تنها چند ساعت پس از استقرار دونالد ریگان در کاخ سفید، جاسوسان آمریکایی نیز آزاد و راهی کشورشان شدند.