امید حسینینژاد | شهرآرانیوز؛ سال۹۹۷قمری سالی سخت برای مردم مشهد بود. در این سال یعنی دومین سال سلطنت شاهعباس اول، شهر مشهد در محاصره عبدا... خان ازبک قرار گرفت؛ چون ازجانب مردم بهسوی او تیری شلیک شد، غضبناک گردید و دستور به قتل عام مردم مشهد داد، بهطوریکه در روضه منوره حضرترضا (ع) خون جاری شد. در همین زمان، غارتهایی از حرم صورت گرفت و بعضی از کتابهای کتابخانه حرم رضوی توسط ازبکها به یغما رفت، اما این همه ماجرا نبود.
سال بعد، عبدالمؤمنخان ازبک با لشکریانش به مشهد حمله کرد، مردم و بهویژه سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوی که در مشهد بودند به آستانه مبارکه پناهنده شدند. درحالیکه این جمع به دعا و راز و نیاز مشغول بودند، عبدالمؤمنخان و دینمحمدسلطان به اتفاق عدهای از جنجگویان خود وارد صحن شدند و پناهندگان را قتل عام کردند. چنان خشمگین بودند که شعله خشم و غضبشان جز به ریختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمیشد. آنان زائران را از داخل حرم بیرون میکشیدند و با کمال قساوت به شهادت میرسانیدند.
مسئولان وقت حرم بهدلیل اینکه تجربه غارتگری ازبکها در ذهنشان مانده بود، بخشی از نفایس کتابخانه آستان قدس را در جایی پنهان کردند تا از دستبرد ازبکان در امان بماند. اما فقط افرادی که این گنجینههای نفیس را پنهان کردند، از مکان پنهانی آن خبر داشتند و چهبسا که در جریان حمله بعدی ازبکان به شهادت رسیده باشند.
در سال۱۳۴۸ خورشیدی ضمن تعمیر و توسعه حرم رضوی، گنجینهای نفیس از نسخههای خطی درون چند گونی توسط مسئولان وقت آستان قدس رضوی پیدا شد. استاد احمد گلچینمعانی، ادیب و شاعر بزرگ مشهدی که آن زمان موزه قرآن را تأسیس کرده بود، در مقالهای با عنوان «شاهکارهای هنری شگفتانگیزی از قرون پنجم هجری و سرگذشت حیرتآور آن» ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «یکسالونیم بعد ضمن نوسانهایی که بیرون و درون حرم مطهر صورت میگرفت، بالای بام حرم، محلی کشف شد که در آن گونیهایی محتوی جزوات قرآن و اوراق پراکنده بود. پس از تحقیق از معمرین که رئیس اسبق کتابخانه نیز یکی از آنها بود، همینقدر معلوم شد که از سوابق ایام که تاریخ دقیق آن بهدرستی معلوم نیست گونیهای مزبور در قسمت فوقانی قرائتخانه سابق کتابخانه واقع در جنوب ایوان طلای صحن قدیم داخل در کمرپوشی ریخته شده بود و متصدیان وقت در پنجاهسال پیش تصور میکردند گونیهای محتوی ورقپاره قرآنهای خطی است که، چون درستشدنی نبوده به احترام قرآن و برای اینکه زیر دست و پا نریزد، بدینصورت در آن حفره گذاشته شده است.»
تا آن زمان کسی اطلاع نداشت که داخل این گونیها چه درهای نادرهای قرار دارد. استاد گلچینمعانی در ادامه شرحی کوتاه از محتوای آن بیان میکند: «تعداد قرآنهای کشفشده از کامل و نیمه و سبعونیمسبع و سهجزوی و یکجزوی و نیمجزو و حزب آنچه بینالدفتین قرار گرفته بود و چهار جزو بسیار نفیس و کهنسال از تورات و چهار دفتر ادعیه به اضافه دیوان تمیم بنمقبل تحریر سنه سیصدوهشتاد هجری و دیوان عبدا... بن احمد خازن تحریر سنه چهارصدوهشتادویک و کتاب بیسروتهی در پزشکی و بیستوچهار جلد قرآن دیگر که بعدا به دست آمد، روی هم رفته به یک هزار و هفتصدوهشت مجلد بالغ گردید.»
جالب اینجاست در همان سالها بخشی از این نفایس توسط چراغچی حرم به سرقت رفته و به برخی کتابخانهها فروخته شده است. مرحوم گلچینمعانی ۶جلد از این نفایس را به کتابخانه بازگردانده و سارق را یافته و او توسط مراجع قانونی به سزای اعمالش رسیده است. گلچین در شرح این ماجرا مینویسد: «وقتی که یکجلد از آنها را مجلس شورای ملی به بهای خیلی کمی (سیصدهزار ریال) ابتیاع کرد، بنده کنجکاو شدم تا فروشنده و واسطه معامله را بشناسم و، چون این هر دو معلوم شد با گفتوگوی بسیار، فروشنده را وادار به اقرار کردم و همینکه دانسته شد از چه کسی خریده است، دیگر کار تمام بود؛ بنابراین ششجلد از قرآنهای مسروقه را خود بنده جمعآوری کردم و بقیه را که در تهران و لندن و کالیفرنیا پراکنده شده و از دسترسم خارج بود، با کمک کارآگاهان به دست آوردیم؛ و سارق و کسانی که دانسته قرآن مسروقه از وی خریده بودند در دادگاه جنائی استان محاکمه شدند و به شش ماه تا سه سال زندان محکوم شدند.»
همانطورکه در ابتدای این نوشته از اهتمام مسئولان وقت آستان قدس در دوره صفوی برای محفوظماندن میراث ماندگار این کتابخانه نوشتم، در دوره معاصر نیز این اقدام صورت گرفته بود. در جنگ جهانی دوم و زمان اشغال ایران، آقای عبدالعلی اوکتایی، رئیس کتابخانه، با کمک یکی از همکاران طرف اعتماد خود، شبی پیشاز ورود قوای بیگانه به مشهد، نفایس مخطوطات آستان قدس را به داخل معبری از بیوتات انتقال داده و مدخل آن را تیغه کرده بود و تازمانیکه بیگانگان خاک خراسان را ترک نکردند و محیط امنی بهوجود نیامد، آن گنج از نهانخانه خارج نشد و هیچکس به جز آندو نفر از این راز آگاهی نداشت.
در میان این گنجینه نفیس، قرآنی کهن قرار داشت که پس از بررسی متخصصان وقت نسخهشناسی آستان قدس مشخص شد که در سال ۳۲۷ قمری توسط فردی به نام «کشواد بن املاس» در اصفهان کتابت شده است. گویا کشواد بن املاس از شاعران مداح اهل بیت بوده، زیرا ابن شهرآشوب در کتاب «معالم العلماء» در طبقهبندی شاعران، نام او را در گروه نخست شاعران ضبط کرده است.
این قرآن نفیس، سومین نسخه تاریخدار جهان، پس از قرآن کتابخانه چستربیتی و موزه قاهره مصر، کهنترین قرآن تاریخدار کتابتشده روی کاغذ و قدیمیترین قرآن تاریخدار موجود در ایران است. این مصحف نفیس تنها قرآن سده چهارم قمری است که محل کتابت، محل وقف، و نام واقفش ثبت شده است.
ظاهرا طی بازسازی حرم امامرضا (ع) در سالهای بعد، پارهای دیگر از این قرآن کشف شد که یادداشت آغازش گواهی میدهد این نسخه را شخصی به نام مسلم بنحسین حسوله از طرف کشواد بناملاس بر حرم امام رضا (ع) وقف کرده است. این مسلم بیشک یکی از اعضای خاندان مشهور حسوله است؛ خاندانی که در سده چهارم و پنجم برای آل بویه دبیری میکردند و مشهورترینشان ابوالعلاء محمد بنعلی حسوله معروف به صفیالحضرتین، وزیر شیعه آل بویه، غزنویان و سلجوقیان بود.
یادداشت وقف این نسخه روی برگ نخست آن چنین است: «وقفه کشواد بناملاس على مشهد مولای الامام علیبنموسیالرضا علیه سلاما... مسلم بنالحسین بن حسوله المشهدی بطوس لایبع علیه و لا هبه او لایستخرج المشهد تقبل ا... و کتبه بیمینه.»