به گزارش شهرآرانیوز؛ در بیانیه مشترک علما، اساتید و طلاب حوزههای علمیه شیعه و اهل سنت افغانستان آمده است:
بیانیه مشترک علما، اساتید و طلاب حوزههای علمیه شیعه و اهل سنت در محکومیت اهانت طالبان به دفاتر مراجع عظام تقلید در غزنی
عن رسول الله(ص) اِنَّ لُقْمانَ قالَ لاِبْنِهِ: یا بُنَىَّ عَلَیْکَ بِمَجالِسِ الْعُلَماءِ وَ اسْتَمِعْ کَلامَ الْحُکَماءِ فَاِنَّ اللّه یُحْیِى الْقَلْبَ الْمَیِّتَ بِنورِ الْحِکْمَهِ . لقمان به پسرش گفت: فرزندم ! همواره در مجلس دانشمندان باش و سخنان حکیمان را بشنو، که خداوند، دل مرده را به نور حکمت زنده مىکند. ( معجم الکبیر، ج ۸، ص۱۹۹)
مرجعیت در اندیشه اسلامی از جایگاه رفیع و با عظمت برخوردار است، صیانت و پاسداشت آن، بر اساس نص صریح «العلماء ورثه الأنبیاء» و «الفقهاء امناء الرسل» تجلیل از مقام انبیای عظام، تکریم علم و دین تلقی میگردد. مراجع تقلید شیعه در طول تاریخ پر فراز و نشیب جوامع اسلامی، در دفاع از کیان اسلام، ارزشهای اسلامی، حقوق و منافع مردم مسلمان، پیشرو بوده و با بصیرت، آگاهی و دلسوزی نسبت به حل مشکلات، نقش خویش را مجاهدانه ایفا کرده اند. جایگاه مراجع تقلید در مکتب تشیّع، بلندترین پایگاه معنوی و علمی در سلسله مراتب مقامات عالی دینی است. سرنوشت دین و بعضاً دنیای جامعه شیعه، به دست با کفایت آنان رقم میخورد.
در میان مراجع تقلید کنونی، حضرت آیت الله العظمی فیاض(دام عزه) یکی از شخصیتهای ممتاز جهان اسلام است که طی سالیان گذشته علاوه بر حمایت مدارس و حوزههای علمیهی افغانستان، چندین شفاخانه مجهز برای مناطق محروم کشور ایجاد کرده است و بیش از هزاران خانواده یتیم و بی سرپرست، به صورت مستقیم در کابل و اطراف تحت پوشش بنیاد خیریه آیت الله العظمی فیاض قرار دارد. در طی سال جاری و مشکلات شدید اقتصادی و فقر حاکم بر جامعه بازهم این نهاد دینی در چندین نوبت کمکهای قابل توجهی را به مناطق فقیر نشین کشور اختصاص داده و فقرای شیعه و اهل سنت بارها از این کمکها بهرهمند شدهاند.
حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی(ره) نیز از علمای معروف و شخصیتهای بزرگ کشور افغانستان است که طی سالهای جهاد، علاوه بر مجاهدتهای بیشمار و ایثارگریهای فراوان به تعلیم و تربیت فرزندان وطن، همت گماشت و در طی دو دهه اخیر با نوسازی و احداث چندین مرکز مهم علمی در کابل، هرات، بامیان و مزار شریف و تجهیز و تکمیل کتابخانههای متعدد و احداث مساجد عمومی و حمایت از طلاب، نقش غیر قابل انکار در عرصه جهاد فرهنگی افغانستان داشته است. پس از وی خلف صالح ایشان حضرت آیت الله العظمی فاضلی بهسودی این مسیر با اهمیت را ادامه داده است.
دفاتر مراجع تقلید در تمام کشورهایی که فعال هستند به صورت رضاکارانه بازوی کاری دولت در امر توسعه و رفاه و آبادانی محسوب گردیده و بخش زیادی از بار اقتصادی دولت را متحمل شدهاند. دفاتر مراجع عهدهدار کارهای مشخص و معمولی در کشورها هستند و به همین دلیل هیچ دولتی برای فعالیت آنان، محدودیت ایجاد نکرده و نمی کنند. اما با کمال تأسف نیروهای خودسر طالبان در چند روز گذشته، حریم مقدس دفاتر مرجعیت را در غزنی شکسته و اقدام به تلاشی این دفاتر نموده اند و بدتر از همه اینکه مسوولین این دفاتر را زندانی ساخته و دفاتر مراجع تقلید را تعطیل کردهاند.
علما، روحانیت و حوزههای علمی شیعه و اهل سنت، از باب وظیفه و تکلیف توجه ملت شریف افغانستان و حاکمان نظامی کابل را در این شرایط حساس به نکاتی جلب مینماید:
الف) مردم افغانستان در طول تاریخ و خارج از سیاست دولت ها، زندگی مسالمتآمیز و برادرانه داشته اند، مهمتر از همه اینکه بر خلاف شدت تعصبات قومی، تعصبات مذهبی در کشور افغانستان اندک بوده و حتی میتوان گفت وجود نداشته است و چه بسیار خانوادههایی که در آن زن، مرد و فرزندان بر اساس علاقهی خود به مذهبی گرایش داشته و بدون مشکل، زندگی عادی خود را داشته و دارند. اما در این چند ماه اخیر و در سایه حکومت طالبان خواسته یا نخواسته، این میراث بزرگ ملی به حراج گذاشته شده است. تعصبات مذهبی به شدت در حال گسترش است و آزادی های مذهبی به حداقل رسیده است تا آنجا که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ی آمریکا نیز در گزارش سالانه ی خود آورده است که افغانستان با نقض جدی آزادیهای مذهبی رو به رو میباشد و این زنگ خطری برای یک بحران جدی دیگر در افغانستان خواهد بود. مهمترین مشکل کنونی ما این است که این بار بین گفتار و عملکرد طالبان، تفاوت بسیار وجود دارد، شعارها اسلامی و ملی اما عملکردها ضد آن را نشان میدهد و این موضوع تقریبا برای همه ی مردم شریف افغانستان آشکار شده است؛ در ذیل به چند نمونهای عینی رفتارهای متناقض طالبان اشاره میشود:
۱. حمله چند هفته پیش نظامیان طالبان، به دفتر شورای علمای شیعه در کابل و در پیش چشم مردم جهان یک اقدام غیر منطقی و مذهب ستیزانه بود که نیروهای طالبان بدون کدام مجوز رسمی، چماق به دست، وارد جلسه رسمی شورای علمای شیعه شده و با شکستن حریم دفتر علمای شیعه و اعمال ناپسند پاره کردن بنرها و شکستن میز و چوکی ها، نثار فحش و دشنام به این و آن، نهایت تعصب و بداندیشی خود را نسبت به بزرگان و عالمان جامعه ی شیعی افغانستان به نمایش گذاشتند و مقامات عالی رتبه ی طالبان هیچ گونه واکنشی در قبال این قضیه نشان نداده و راضی به نظر می رسند.
۲. زندانی ساختن زن و مرد شمالی به نام های رجب ابراهیمی و گل اندام نقض آشکار دیگری از حقوق و آزادی های مدنی مردم و دامن زدن به تعصبات مذهبی است که بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک و داشتن پنج فرزند، همگی از سوی طالبان در کابل و در حوزه پنج امنیتی زندانی و تا حد مرگ شکنجه شده اند، جرم آنان ازدواج دختر سنی پشتون با مرد شیعی هزاره اعلام شده است و گفته شده است که همه اعضای نه نفری خانواده باید تیرباران شوند زیرا فرزندان خردسال آنان نیز حرام زاده اند و این در حالی است که قبلا ازدواج آن دو نفر، از سوی محکمه حکومت قبلی رسما تایید شده است. این موضوع نشان از بی ظرفیتی و تعصبات شدید مذهبی گروه حاکم در کشور است که وحدت و مدارای اجتماعی مردم افغانستان را نشانه رفته است.
۳. جهان پس از تسلط نظامی طالبان در افغانستان به خوبی شاهد است که مردم محلی غیر پشتون و ساکنان کشور از اندراب، خوست، هرات، پنجشیر، غزنی، دایکندی، شمال و اطراف آن به صورت دسته جمعی، وادار به کوچ اجباری گردیده و مجبور به مهاجرت و ترک خانه و زمینهای شان شده اند و این روند همچنان ادامه دارد. آخرین سریال این حرکت ضد بشری و غاصبانه تجمع پشتونهای کوچی در ولسوالی جیغتوی غزنی و تقسیمات خانه و زمینهای زراعی ساکنان هزاره شیعی این منطقه، میان کوچیهای اهل سنت، با حمایت رسمی طالبان است. چنین اقداماتی نمونه و شاهدی روشن از نقض حقوق و آزادیهای مدنی و فشار قومی گروه حاکم در جهت غصب زمینهای مردم ساکن مناطق غیر پشتون مبنی بر سنت آبایی یعنی سیاست امیرعبدالرحمن خان غاصب است.
۴. خانوادههای وابسته به نیروهای نظامی حکومت پیشین، همه روزه شاهد دستگیری، شکنجه و قتل شوهران و فرزندان خود توسط نیروهای طالبان، به جرم حضور در بدنه نظام جمهوری اسلامی هستند و این عمل ضد انسانی و دینی تا کنون توقف نیافته است. خانوادههای زیادی در این مدت عزیزان شان را از دست دادهاند.
۵. طالبان بر خلاف ادعا و شعارهای شان با سرک کشیدن به زندگی شخصی و شکستن حریم خصوصی ساکنان کشور، فضای عمومی زندگی مسالمت آمیز را به جهنم سوزان، خشم و خشونت تبدیل کرده است. ما هرگز فراموش نمیکنیم که چطور نیروهای طالبان بر خلاف موازین اسلامی و بین المللی، تمام منازل و خانههای شخصی مردم غیر پشتون را در کابل تلاشی کرده و بر فرش و ظرف تلنبار شده در حیاط منزل آنان، عکس یادگاری میگرفتند.
۶. جمع آوری اجباری قیمت گوسفندان گم شده در جریان جنگ اجرستان و مالستان در سال ۱۳۶۹ نمونه ی دیگر از یک ستم آشکار و رفتار خلاف شرع و منطق انسانی است که حکومت محلی طالبان به نمایش گذاشته است. در این اقدام مبلغ ۱۲ میلیون پول به زور و از هر خانه در مالستان جمع آوری شده و تحویل پشتونهای سنی مذهب شده است که ادعا کرده اند گوسفندان شان سه دهه قبل گم شده اند و هنوز در هیچ محکمه ای این ادعا اثبات نشده است. کسانی جور این جرم را کشیدند که حتی در زمان جنگ به دنیا نیامده بودند اما طالبان اینک به زور این غرامت را از آنان جمع آوری نموده اند. جرم عمل شخصی است و طالبان آن را طایفه ای کرده اند. از آن سوی طالبان در جواب ادعا و شکایت مردم مالستان مبنی بر کشته شدن تعدادی از مسافران بیگناه مالستانی در اجرستان در دهه ۹۰، گفته بودند این دعوا تابع مرور زمان و گذشت تاریخی شده است و قابلیت پیگیری را ندارد. اما گرفتن اجباری قیمت گوسفندان از مردم مالستان که سی و یک سال پیش اتفاق افتاده بود هرکز مشمول این قانون نشد! این عمل کجایش ملی گرایی و اسلامی است! مردم به کجای عدالت طالبانی دل ببندند؟ نظام طالبانی تمام قد به خون خواهی گوسفندان ادعایی پشتونها ایستادند اما خون انسان هزاره را مشمول گذشت تاریخی و غیر قابل پیگرد میدانند.
۷. طالبان غزنی از علمای شیعه و سنی خواسته است که حتما در خطبههای نماز جمعه، نام رهبر طالبان را ذکر و از وی به عظمت و نیکی یاد کنند و سیاستهای طالبان را مدح و تمجید کنند در غیر آن صورت برخورد جدی با متخلفان صورت گرفته و اسامی خطیبان متخلف از سوی اداره حج و اوقاف، حذف و نسبت به جایگزینی آنان اقدام میشود. این درحالی است که به لحاظ اعتقادی، خطیبان جمعه منصوب حکومتی نیستند بلکه مردم مناطق آزادانه و به صورت اختیاری، بهترین و فاضل ترین عالم زمانهای خویش را برای آن انتخاب مینمایند. مسجد خانه ای خداست و قرار است مردم در آن سخن حق را بشنوند و با معارف دینی آشنا شوند و خطیبان جمعه ملزم به مداحی حکومت نیستند بلکه ناظر و منتقد اعمال حکومتند تا منافع عمومی مردم تأمین شود. خطیبان جمعه از کدام فضیلت شما مدح کنند؟ کشتار بیگناهان، انتحار و انفجار، تاراج منابع، زورگویی، ستم، قوم پرستی، فقر اقتصادی، عقب ماندگی، محرومیت و انزوای سیاسی، ناامنی، تمجید از رهبر پشت پرده و…. این موارد چگونه قابل قابل مدحند؟ وادار ساختن اجباری خطیبان جمعه به تعریف و تمجید از گروه حاکم و رهبری طالبان، نه شرعی است و نه عقلی بلکه بازی با احساسات دینی بیش از سی میلیون مسلمان افغانستان است.
۸. علما، روحانیون شیعه و سنی و مراجع تقلید به تبعیت از آموزههای دینی و اسلامی، به امر آموزش زنان و دختران جامعه، اهتمام ویژه نشان داده اند و مدام در جهت رشد و پیشرفت زنان مسلمان و اهمیت حضور اجتماعی بانوان تأکید کرده اند، متأسفانه اکنون قریب به ده ماه است که دختران و زنان عفیف و متدین افغانستان از رفتن به مکاتب و مدارس منع شده است و این موضوع نگرانی های جدی مردم مسلمان افغانستان و خانواده ها را در پی داشته است. منع و حصر زنان به عنوان نیمی از پیکره ی اجتماع، آسیبهای جدی بر آینده، رشد و بالندگی کشور افغانستان خواهد داشت. ایجاد هرگونه محدودیت بر این بخش حداکثری جامعه را خلاف آموزههای دینی و دور از منطق عقلانی اسلام و نص صریح قرآن میدانیم و ادامهی این سیاست غلط ضد دینی را به نفع جامعه و کشور افغانستان ندانسته و به شدت محکوم میکنیم.
۹. ۹۹ فیصد مردم افغانستان مسلمانند و زن و مرد خود را تابع دستورات قرآن و شریعت میدانند، در این میان، زنان مسلمان افغانستان، مقیدتر از همهی کشورهای اسلامی، باورمند به ارزشهای دینی و از جمله به حجاب و عفافند و در این کشور مسلمان، مسأله ای به نام بیحجابی وجود ندارد، اما نظام طالبانی با اجباری ساختن پوشش مورد علاقهای خود و تحمیل آن، بر زنان محجبهی مسلمان افغانستان، یک دستور سلیقهای و خلاف شریعت است. تفسیر سلیقهای از دین و شریعت که به نام “بدعت دینی” یاد می شود، از آسیبهای جدی دینداری قلمداد میگردد. طالبان با تحمیل حجاب به جای نهادینه سازی حجاب، زنان و دختران مسلمان را نسبت به حجاب و آموزههای دینی بدبین و بی باور ساخته و می سازد؛ نمونه عینی آن تظاهرات نفی حجاب اجباری در کابل و جاهای دیگر بود.
۱۰. طالبان حکومت تک قومی در افغانستان کثیر الملیتی تشکیل داده اند و تاکنون هیج مسلمان غیر پشتون نتوانسته اند از فیلتر محدود و معیارهای تنگ نظرانه قومی آنان به درون سیستم حکومت وارد شود و این در حالی است که آنان همیشه از ملی گرایی و اسلامیت سخن میگویند. این رفتار چگونه ملی و اسلامی قلمداد می شود؟ طالبان حتی بر خلاف شعارهای همیشگی شان، مهرههای سوخته و بدنام حکومت پیشین را در این روزها به عنوان شخصیت های ملی به کابل برگردانیده و از آنان استقبال می کنند. آنان جز اینکه پشتون هستند هرکدام دارای پروندههای سنگین خیانت، دزدی، اختلاسهای میلیاردی و حتی قتل و کشتار مردم افغانستان هستند و مردم از تک تک آنها شکایت دارند تا در یک دادگاه عادلانه محاکمه و مجازات شوند.
۱۱. عبدالله سرحدی والی بامیان بر اساس شواهد و مدارک غیر قابل انکار و تایید سازمان های بین المللی، در بامیان مشغول غارت میراث فرهنگی و قاچاق عتیقه و سرمایههای تاریخی کشور به پاکستان است اما چون پشتون و طالب است هیچ عیبی باکی نیست و وی چون قدیسی در بامیان خدایی میکند.
ب) در ادامه نمونههایی عینی رفتارهای متعصبانه ای که ذکر شد، ورود خودسرانه و بدون مجوز سربازان طالبان به دفاتر مراجع تقلید در غزنی علاوه بر اینکه مصداق کامل هتک حرمت و شکستن حریم خصوصی بیوت مرجعیت است، نقض آشکار حقوق مذهبی شیعیان افغانستان است. مسلمانان نسبت به یکدیگر وظایف و تکالیفی دارند، یکی از مهمترین آنها، حفظ حرمت و کرامت مسلمانان دیگر و حتی غیر مسلمانانی است که در جامعه اسلامی زندگی میکنند؛ بنابراین هیچ مسلمان یا دولتی، حق بیاحترامی و هتک حرمت نسبت به مراجع تقلید، رهبر و یا دیگر مسلمانان را ندارند. ورود نظامیان تحت امر امارت اسلامی به دفاتر مراجع تقلید غزنی، مصداق کامل نادیده انگاری این وظیفهی مهم دینی و ملی به شمار میرود.
ج)احترام به بزرگان و دانایان در همهی جوامع بشری، حتی در میان اقوام بدوی، وجود داشته است و این به مقتضای عقل و ادب آدمی است. رهبران مذهبی، فقهاء، علما و مراجع تقلید به عنوان دانایان و بزرگان جامعه اسلامی جایگاه رفیعی در بین امت اسلامی دارند، سیره عقلای عالم برای حفظ نظام یک جامعه و ایجاد آرامش همگانی، تأکید بر لزوم و حفظ احترام و حرمت متقابل بین تمامی اعضاءآن جامعه میباشد. و متأسفانه نظام امارت بر این سیره عقلایی نیز خط بطلان کشیده است، حریم مراجع تقلید شیعیان را شکسته و بدویتر از جوامع بدوی ماقبل تاریخ، عمل کردهاند.
د) مهمترین نقش مرجعیت و رهبران مذهبی، تبیین مبانی اسلام است و آنان با حداکثر توان، سعی در استنباط و استخراج احکام اسلامی و هدایت انسانها دارند. چگونه و با چه دلیلی میتوان به مقام و موقعیت آنان خدشه وارد ساخت و دفاتر مردمی آنان را مورد تعرض قرار داد؟ هیچ دلیلی وجود ندارد و هیچ مسلمان و دولتی حق چنین کاری را ندارد و هیچ کشوری چنین اقدام هتاکانه را علیه بیوت و دفاتر مراجع تقلید انجام ندادهاند حتی حزب بعث عراق در زمان صدام و در اوج اختناق و دشمنی با رهبران مذهبی، دفاتر مراجع را مصوون از تعرض میدانست و در ایران در زمان سلطنت شاهنشاهی نیز دستگاه سلطنت با اینکه مراجع را دشمن شماره یک خود می دانستند اما هیج گاه به دفاتر مراجع دینی و مذهبی اهانت نکرده و حرمت این دفاتر را نگه میداشتند. اینکه درشهر اولیا – غزنی، مجموعه سربازانی بدون مجوز، دست به چنین اقداماتی پست و اهانت آمیز میزنند و دست اندازی به حریم بالاترین پاسداران دین و مذاهب اسلامی مینمایند، بسیار سئوال برانگیز و قابل توجه است. اینکه پشت صحنهای این دسیسهها کیست؟ چرا مقامات عالیرتبه طالبان در قبال این جنایتها ساکتند؟ و دهها سئوال بیجواب دیگر!
ه) مقامات حکومتی بدانند که دولتها رفتنی اند، طالبان قبلا نیز آمده بودند و رفتند و باز هم آمدند و دولتهایی دیگری هم بودند و رفتند اما مردم با هم برادر افغانستان، هرگز اقدامات خصومتآمیز شما را در جهت ایجاد شقاق قومی و مذهبی از یاد نخواهند برد. علما و اساتید حوزهها و مدارس دینی شیعه و سنی، اقدامات تحریک آمیز و هتاکی نیروهای خودسر طالبان و سکوت ننگین مقامات عالی رتبه ی این گروه را در قبال هتک حرمت به دفاتر مراجع در غزنی محکوم نموده و آن را خلاف مصالح علیای کشور میدانند. ما در پی این حادثه نفاق آلود و متعصبانه سکوت نخواهیم کرد و عاملان این جنایت ننگین را نخواهیم بخشید. حاصل حکومت طالبان در این مدت جز رنج، عذاب، فقر و گرسنگی، نا امنی و ستم، افزایش نفاق بین اقوام و نفاق مذهبی، اهانت به بزرگان دینی، چیزی دیگری نبوده است.
والسلام علی من اتبع الهدی
منبع: شفقنا