امید حسینینژاد | شهرآرانیوز؛ «آن زمان که ملت ما خط امام (ره) را به عنوان رمز حیات خود یافت و هر لحظه فریاد برآورد که تنها خطی که آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی را در این برهه از زمان ترسیم میکند خط امام (ره) است صهیونیسم بینالمللی بر آن شد تا آنجا که میتواند آگاه و ناآگاه خط بدلی بسازد.»
این سخنان جوانترین نماینده در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی است. هماو که در دوران پرتنش ابتدای انقلاب به دنبال دفاع از اسلام ناب و انقلاب اسلامی و مبارزه با جریانهای انحرافی و التقاطی بود. او با شجاعتی مثالزدنی و نگاهی ریزبینانه سعی داشت جریانهای منحرف از خط اصیل اسلام و انقلاب اسلامی را به مردم بشناساند. برخی به او خرده میگرفتند که تو زود قضاوت میکنی، اما پیشبینیهای بابصیرت او نشان از عمق نگاهش به مبانی اسلام و خط امام (ره) داشت.
شهید دکتر عبدالحمید دیالمه، اولین و یگانه فرزند پسر خانواده در روز چهارم اردیبهشت سال ۱۳۳۳، در دامان خانوادهای متدین که با عشق به اسلام و مکتب اهل بیت (ع) عجین بود، در تهران تولد یافت، و نشانههای بزرگمنشی از همان دوران کودکی در سیمای او نمایان بود. شهید دیالمه از ویژگیهای هوش و ذکاوت خاص و مدیریت و خلاقیت فوقالعاده برخوردار بود که آموزگاران و اطرافیان همواره به این ویژگیها اعتراف میکردند.
پس از گذراندن تحصیلات مدرسه و دریافت دیپلم در سال ۱۳۵۲ بعد از شرکت در امتحان کنکور، برای ادامه تحصیل در رشته داروسازی به دانشگاه مشهد رفت و توانست در این رشته تا کسب مقطع دکترا پیش برود و همزمان به زبانهای انگلیسی، عربی و فرانسوی مسلط شد.
دوران دبستان را زیر دست آموزگاران متعهد مدرسه فرهاد که از مدارس خصوصی آن روزگار به شمار میرفت، و از امکانات ویژه آموزشی و تربیتی برخوردار بود، گذراند. او ضمن تحصیل دروس کلاسیک، به مطالعه کتابهای تاریخ و ادبیات و معارف اسلامی که در کتابخانه دبستان وجود داشت همت گماشت. به همین دلیل، موفقیتهای چشمگیری در مسابقات کتابخوانی مدارس کشور کسب کرد. این مطالعات تأثیر بسزایی در شکوفایی استعدادهای نهفته او گذاشت.
پدر او، دکتر حمید دیالمه، خدمات خویش را در ارتش از سالهای قبل از پیروزی انقلاب آغاز کرد. در زمان طاغوت تعداد زیادی از هموطنان ضمن خدمت در ارتش و در پستهای حساس، قلبشان برای اعتلای کلمه ا... و کمک به محرومان جامعه میتپید، اما دکتر دیالمه از نوادری بود که نماز اول وقت و تلاوت قرآن او در حین خدمت ترک نشد. در سال ۱۳۳۷ هنگامی که مسئولیت بهبود وضعیت آشفته بیمارستان ۵۰۱ ارتش را به عهده گرفت، با تلاشهای شبانهروزی، توانست تعداد تختهای بیمارستان مزبور را از ۱۲۰ تختخواب به ۶۰۰ تختخواب با تجهیزات پزشکی و امکانات فراوان درمانی افزایش دهد. از آنجا که پدر شهید دیالمه تنها به سلامت جسم نمیاندیشید و در کنار آن سلامت روح را نیز در نظر داشت، تصمیم گرفت با کسب اجازه شرعی از مرحوم آیتا... العظمی بروجردی، در کنار بیمارستان مسجدی را برای نمازگزاران بسازد.
عبدالحمید دیالمه مرحله دبستان را با کسب نمرات بالا گذراند و مرحله متوسطه را در دبیرستان هدف شماره یک آغاز کرد. در همین دوران بود که استعدادهای فکری و اعتقادی او برای شناخت اسلام شکوفا گشت، و در کنار فعالیتهای فرهنگی در دبیرستان به بهرهجویی از ادبیات برخی از مدرسان حوزه علمیه قم همچون آیتا... ناصر مکارم شیرازی و آیتا... جعفر سبحانی پرداخت، و سیره و حدیث را نزد آن دو بزرگوار آموخت. همچنین عرفان، فلسفه و منطق را نزد استاد شهید مطهری خواند و با نظرات دکتر شریعتی در زمینههای مختلف آشنا شد و با نقد منطقی نظریات او، نقش مهمی را برای آگاهی نسل جوان بر عهده گرفت.
زبانهای عربی، انگلیسی را به طور کامل و تا حدودی زبان فرانسوی را نیز آموخت. نگرش دینی و جهانبینی دیالمه از همان مرحله با دیدگاه بسیاری از جوانان و دوستان همسنوسال خود متفاوت بود. چون پدر و مادر شهید دیالمه از مبارزان فرهیخه آن دوره کشور بودند، شرایط خانوادگی اقتضا کرد که پس از پایان مرحله دبیرستان، در یکی از مراکز علمی و دانشگاههای معتبر خارج از کشور ادامه تحصیل دهد. بهویژه به این علت که او دانشآموز ممتاز و مبتکری به شمار میآمد که از هوش و مهارت ویژهای برخوردار بود. اما شرایط طوری پیش رفت که در سال ۱۳۵۲ با انتخاب رشته پزشکی دانشگاه مشهد، سرنوشت او به شیوه شایستهتری رقم خورد.
آغاز تحصیل در دانشگاه مشهد نقطه عطفی در آغاز تحول در حیات فکری عبدالحمید دیالمه بود و میتوان محیط جدید زندگی را آغاز هجرت به سوی ادای تکلیف دانست. در واقع همت بلندی که شهید داشت از او شخصیتی ساخته بود که به ادای تکالیف دینی و ملی بیش از هر چیز دیگر میاندیشید. چون یک سال از ورود او به دانشگاه نگذشته بود که ضمن آشنایی با دانشجویان انقلابی و روحانیون متعهد مشهد، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی دامنهداری را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد که به علت شناخته شدن از سوی عوامل ساواک از ادامه تحصیل در رشته پزشکی محروم شد به گونهای که او را مجبور به تغییر رشته از پزشکی به داروسازی کردند.
این شهید والا مقام که به اهدافی بزرگتر میاندیشید، همچون کوهی استوار در مقابل تهدیدهای ساواک مقاومت کرد، و به ادای تکالیف الهی ادامه داد. از سال ۱۳۵۲ تا اواخر سال ۱۳۵۶ که با گسترش فضای خفقان و شدت یافتن اقدامات سرکوبگرلنه رژیم منحوس پهلوی همراه بود، شهید دیالمه حرکت جهادی خود را در دو بعد فرهنگی و سیاسی استمرار بخشید و در همان چند سال برای اولین بار در دانشگاه مشهد کتابخانه اسلامی تأسیس کرد تا با این وسیله دانشجویان دلسوز و انقلابی را شناسایی و جذب انجمن اسلامی کند.
دیری نپایید که با تشکیل تیمهای چندنفره دانشجویی به نشر اندیشه شیعی و هدایت مبارزه با رژیم ستمشاهی اقدام کرد. او با مدیریت جلسات بحث و گفت و شنود دینی با همکاری روحانیت مشهد از جمله شهید هاشمینژاد و دیگران، توانست خط فکری موجود در سطح دانشگاه را پر کند، چون محیط فکری دانشگاه در آن زمان از جریانات چپی و بیتفاوت یا گروههایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از آستین سازمان منافقین بیرون آمدند خالی نبود.
با این وصف، خط صحیح اسلامی به دور از افراط و تفریطها از سوی اندیشمندان نامدار آن روزگار همچون دکتر علی شریعتی، فخرالدین حجازی و شهید عبدالحمید دیالمه در جمع، همزمان با اوجگیری انقلاب شکوهمند اسلامی، تشکیلات فکری و مبارزاتی شهید دیالمه که برای شکلگیری آن سالها زحمت کشیده بود به نام «مجمع احیای تفکرات شیعی» در تهران اعلام موجودیت رسمی کرد و با این اقدام جوانان متعهدی که منتظر بروز چنین نهادی در میان آن همه تبلیغات زهرآگین دشمنان اسلام بودند به استقبال آن شتافتند. شهید دیالمه بر این اعتقاد بود که باید در زمینههای فکری و عقیدتی مردم به شکل عمیقتری کار شود، تا انقلاب اسلامی در سالهای بعد قدرت تداوم داشته باشد.
او اذهان نسل جوان را، چون زمین بایری میدانست که بیم آن میرفت بذر افکار التقاطی و انحرافی در آن کاشته شود و ثمرات خطرناکی را در پیش رو داشته باشد، چون خطر نفاق و التقاط را بهخوبی درک کرده بود و با امکانات محدودی که داشت نقشی شگرف در تطهیر سیمای فرهنگ اسلامی از غربزدگی و شرقزدگی ایفا کرد فریادهای دردمندانه، ارائه طرحهای تکاندهنده برای بیداری و هدایت مردم، به نوعی بسیج فکری و روحی در جامعه دانشگاهی بخشی از فعالیتهای شهید دیالمه در مراحل پیش و پس از انقلاب به شمار میرفت.
در آستانه برگزاری اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۹، ۵ تن از علمای تراز اول استان خراسان دکتر دیالمه را به عنوان کاندیدای خود به مردم معرفی کردند، و او با رأی قاطع مردم آن استان وارد سنگر مجلس شد و به تهران آمد تا به تکلیف خود ادامه دهد. آغاز دوره نمایندگی مجلس همزمان با ریاست جمهوری بنیصدر نقطه عطف دیگری در حیات شهید عبدالحمید دیالمه بود که ابعاد دیگری از شخصیت او را نمایان ساخت.
او اولین کسی بود که قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، افکار بنیصدر را مطالعه و نقادی کرده و نقاط ضعف و بینش التقاطی او را یافته بود، و افکار او را مخالف ولایت فقیه میدانست؛ لذا با ریاست جمهوری او مخالفت کرد و اعلام کرد: «ریاست جمهوری بنیصدر برای اسلام و جامعه اسلامی ایران یک فاجعه است.» او برای اینکه این مخالفت در شعار و اندیشه خلاصه نشود، همراه جمعی از دوستان مجمع احیای تفکرات شیعی به عنوان اعتراض در محل روزنامه انقلاب اسلامی متحصن شد.
شهید دیالمه از سال ۱۳۵۶ جریان انحرافی منافقین و سیر جریانات التقاطی را شناخته بود. او در همان سال با انتشار اعلامیههایی در دانشگاه مشهد به افراد مبارز درباره خطر نفاق و التقاط هشدار داده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اندیشههای التقاطی منافقین را کالبدشکافی کرد و در دهها سخنرانی به نام «تبیین جهانبینی» به نقد و بررسی کتاب ایدئولوژیک سازمان منافقین پرداخت و ریشههای انحراف را بر اساس مبانی دین آشکار ساخت. او شجاعانه اعلام کرد که ایدئولوژی سازمان جز افکار مارکسیستی مزینشده به آیات قرآن چیزی بیش نیست.
افراد بسیاری در آن روزگار اینگونه حرکتهای شهید دیالمه را شتابزده میدانستند، اما این مبانی التقاطی برای او آشکار شده بود و اشخاص و گروهها را با محک ارزشها و عقاید دینی میسنجید؛ بنابراین به هیچ وجه و با هیچکس بر سر اصول و ارزشهای اسلامی معامله نمیکرد. نکته قابل توجه این است که مبارزات دیالمه با گروهکهای فرقان، منافقین، فدائیان خلق، حزب توده، حزب خلق مسلمان و سایر گروههای انحرافی آن روز حتی مخالفت با بنیصدر ریشه اعتقادی داشت.
فرصت کوتاه نمایندگى او دورهاى پرتحرک بود. سخنرانیهایش در مجلس، مهدیه و بعضى از مساجد تهران، بسیارى از خطوط انحرافى احزاب، گروهها و روزنامهها را افشا کرد. پیشبینىهاى شهید قبل و بعد از شهادتش عموما به واقعیت تبدیل شد. حتى در یکى از سخنرانیهایش، که احتمال دارد آخرین سخنرانى آن شهید باشد (در سوگ شهید چمران)، عوامل اصلى که بعدها سبب جناحبندى نیروهاى انقلابى و یاران انقلاب و باعث تقویت عناصرى شدند که امروزه علنا ولایت فقیه، قانون اساسى، شوراى عالى امنیت ملى، دولت و سایر نهادهاى نظام را زیر سؤال مىبرند، با دلایل و شواهد کافى معرفى کرد و گفت: «متأسفانه در جلوگیرى از رشد و تقویت و روى کار آمدن سردمداران این طرز تفکر، جز دادن یک رأی منفى، امروز کارى از من ساخته نیست و این را فقط به شما مردم هشدار مىدهم.»
سرانجام عبدالحمید در ۷ تیر ۱۳۶۰خورشیدی در حادثه تروریستی انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید و در حرم حضرت معصومه (س) دفن شد.