دوستان و نزدیکان شهید بهشتی در خاطراتی که نقل کردهاند، ویژگیهایی را برای او برشمردهاند که نشان میدهد چرا ما امروز به گفتن از بهشتی نیاز داریم و چرا با مرام بهشتی فاصله داریم.
بهشتی بهمعنای واقعی، اهل تقوا و پرهیزگاری بود و مراقب بود در گفتار و رفتارش، چیزی خلاف حق نباشد. حب و بغضها و طرفداری یا موضعگیریهایش، او را از مدار حق خارج نمیکرد. او در کارهایش بسیار منظم بود. برای هر کاری زمان لازم را در نظر میگرفت و نه زودتر اقدام به آن کار میکرد و نه دیرتر. نظم و انضباط کاری او بارها دوستانش را شگفتزده کرده بود.
باسواد، اندیشور و صاحبنظر بود و درک دقیقی از مسائل داشت. تحلیلهایش برآمده از آگاهیهای عمیق از مبانی دینی و واقعیتهای اجتماعی بود.
بسیار صبور و خویشتندار بود و طوفان ناملایمات و مشکلات، دریای وجودش را متلاطم نمیکرد.
دنیادیده بود و با وجود تجربه زندگی در غرب، در برابر غرب مدرن خودباخته و شیفته آن نبود. او همواره بر خودباوری و تکیه بر هویت و ظرفیت دینی و ملی تأکید میکرد.
فروتن بود و خود را بالاتر از دیگران نمیدید و شخصیت علمی و جایگاه اجتماعیاش را به رخ دیگران نمیکشید.
گفتگو و تعامل را بر نزاع و تقابل ترجیح میداد و تحمل شنیدن آرای مخالف و دیدگاههای متفاوت را داشت.
خود را میزان حق و باطل نمیدانست و دیگران را بر اساس اعتقادشان به او قضاوت نمیکرد. یک بار یکی از منتقدان سرسختش را در کمال تعجب برخی اطرافیان، برای مسئولیتی پیشنهاد کرده بود.
انحصارطلب و تمامیتخواه نبود و به استفاده از ظرفیت همه نیروهای پای کار انقلاب، اعتقاد داشت. با همه سلایق و تفاوتها در چارچوب ارزشهای اسلام و انقلاب، میتوانست کار کند و از فکر و توان آنها برای پیشبرد اهداف انقلاب و نظام بهره ببرد.
او به کار جمعی و تشکیلاتی معتقد بود و با تکروی و موازیکاری سر سازگاری نداشت و همواره دوستان و اطرافیانش را به کار در کنار هم و استفاده از توان جمع دعوت میکرد. اسلام را دینی اجتماعی و تشکیلاتی میدید و بسیاری از شعائر و احکام اسلامی مانند مسجد و نماز جماعت و حج و جهاد را دلیل بر اولویت کار جمعی بر فردی میدانست.
دغدغه اصلیاش انجام وظایفش بود و خودش را درگیر حرف این و آن نمیکرد. در اوج اتهامزنیهای جریان هوادار بنیصدر، گفته بود نباید از کارهایمان باز بمانیم و مشغول دفاعکردن از خودمان بشویم. مرد عدالت بود و فقر و فساد و تبعیض را در جامعه اسلامی تحمل نمیکرد و با همه وجود، برای ریشهکنساختن ظلم و استضعاف و رواج عدالت و انصاف تلاش میکرد.
در برابر دشمنان دین و ملت، سرسخت و قاطع بود و اجازه نمیداد کاستیهای داخلی، بیگانگان و بدخواهان را به طمع بیندازد و و آنها را به ماهیگیری از آب گلآلود امیدوار سازد. خودش را وقف اسلام و انقلاب اسلامی کرده بود و هرجا که به حضورش نیاز بود، درنگ نمیکرد و خواستههای شخصیاش را برای اسلام و انقلاب کنار میگذاشت. خوب است یک بار دیگر فاصله خود را با مرام بهشتی مرور کنیم و برای کمکردن این فاصله بیشتر تلاش کنیم. آینده انقلاب در گرو مرام بهشتی انقلابیهاست.