دیگر به کجا میرویای طالب آرام
گردون تپش آباد و زمین زلزله دارد
این بیت میرزا عبدالقادر بیدل گویا زبان حال مردم افغانستان است؛ مردمی که به هر جا میروند و هر کار میکنند، از آشوب گردون و زلزله زمین رهایی ندارند. افغانستان کشوری است کوهستانی با آب وهوای متنوع و طبیعتی جذاب، اما همین طبیعت جذاب وقتی با دانش و فن انسانی مهار نشود، فاجعه میآفریند و سیل، زلزله، رانش زمین و برف و بهمن از عوارض آن است.
شمار زیادی از مردم کشور روستانشین هستند و در این روستاها نشانی از شهرسازی مدرن و ساختمان سازی استاندارد با مصالح مقاوم دیده نمیشود. از این روی، زلزلهای شش ریشتری در آنجا فاجعه میآفریند.
دشواری دوم، کمبود امکانات کمک رسانی و بالاتر از آن، نبودن حکومتی مسئول و توانمند برای رفع عوارض این وقایع است. درحالی که در بخشی از کشور، زلزلهای مهیب آمده است، حکومت قصد لشکرکشی به بخشی دیگر از کشور را دارد و نیروهایش را برای سرکوب و جنگ، به بلخاب فرستاده است.
افغانستان روی گسلهای زلزله واقع شده است و زلزلههای ویرانگر در این کشور سابقه دارند، اما در عین حال گسلهای اجتماعی هم حادثه آفرین است. سالها تبعیض سیستماتیک قومی، مذهبی و زبانی که بیشتر دولتهای افغانستان در دو قرن گذشته بانی آن بوده اند، کشور را بسیار مستعد فعال شدن این گسلهای اجتماعی ساخته است، به گونهای که در زمانههایی نه تنها اقوام گوناگون از هم جدا شده اند، که در برابر هم نیز قرار گرفته اند. این رویارویی قومی را در همین تحرکات نظامی اخیر هم میبینیم که حاکمیت، اقوامی از افغانستان را در برابر هم قرار داده است.
حوادث طبیعی، یاریهای مردمی را میطلبند و این زلزله نیز حس انسان دوستی بسیاری از مردم داخل و خارج از کشور را بیدار کرده است.
در مناطق گوناگون افغانستان، در میان مردمی از اقوام مختلف، فعالیتهای مردمی برای کمک رسانی به زلزله زدگان شکل گرفته است. حتی در میان مردمی که به دلیل همان گسلهای اجتماعی از هم دور شده اند، این همدلی احساس میشود و میتواند تا حدودی رنج روحی حاصل از این زلزله را تسکین دهد. نمیتوان از اینکه زلزلهای آمده و موجب نزدیک شدن بسیاری از دلها شده است، خرسند بود. چون مصیبت، مصیبت است، هرچند در کنار خودش اثرات مثبتی هم در همدلی و رفتارهای انسانی داشته باشد.
دست کم میتوان گفت این تکانی که زمین به خود داده است، میتواند تکانهایی هم در روح آدمها ایجاد کند و همه بدانند آن گاه که رنج و مصیبتی برای گروهی از مردم رخ میدهد، دیگر قوم و زبان و مذهب نمیشناسد. بازتاب این زلزله در خارج از مرزها، به خصوص در کشور ایران هم بسیار بود، هم در میان مهاجران افغانستان و هم در میان مردم ایران. بسیاری از مهاجران برای کمک به زلزله زدگان اعلام آمادگی کردند و نیز مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران در این کار سهیم شدند.
بازخورد این همدلی ها، چه به صورت عملی و چه به صورت ذهنی در داخل افغانستان مثبت بود و این نشان میدهد که مناسبات نیک دو ملت از دیرباز، همچنان وجود دارد، هرچند که انسان خوشتر است اگر روزگاری این همراهیها در شادیهای دو ملت تکرار شود. همین طبیعت جذاب، روزگاری مقصد گردشگری مردم ایران شود و آن گاه مردم ایران با جاذبههای دل فریب افغانستان بیشتر آشنا شوند. امیدواریم که افغانستان حاکمانی مسئول و متعهد داشته باشد که در گام اول به وحدت، هم زیستی و برادری مردم و حکومت بیندیشند و راه ثبات این کشور را هموار کنند.