مالیات ارزش افزوده، مالیات غیرمستقیمی است که مصرفکننده (خریدار) آن را همراه با بهای خرید کالا یا خدمات میپردازد و دریافتکننده (فروشنده) موظف است مقدار مالیات دریافتی را به خزانه دولت واریز کند.
از آنجا که خود فروشنده نیز ضمن خرید اولیه چنین مالیاتی را میپردازد، ولی مصرفکننده محسوب نمیشود، این حق را دارد که کل مالیاتهای ارزش افزوده پرداختی خود را از کل مالیات ارزش افزوده دریافتی کسر کند و مابهالتفاوت را به دولت بپردازد. دولت مصارف ویژهای را برای این مالیات در نظر گرفته است. این مالیات از مهمترین درآمدهای استانداریها، شهرداریها و دولت محسوب میشود و معمولا به خزانه دولت وارد میشود و از آنجا طبق قانون و معمولا بنا به نسبت جمعیت بین استانها و شهرها پخش میشود. مالیات بر ارزش افزوده به تمامی خدمات و کالاهایی تعلق میگیرد که در برابر پول در داخل کشور دادوستد میشوند، مگر آنکه در قانون برای آن شرایط ویژه، ازجمله تخفیفهایی در نظر گرفته باشند. البته گفتنی است که اهمیت این نوع مالیات فقط به تأمین منابع درآمدی دولت محدود نیست، بلکه از آنجا که اساسا این مالیات بر پایه مصرف اخذ و وصول میشود، میتواند تأثیر خوبی بر اصلاح الگوی مصرف نیز داشته باشد. تأثیر و ویژگیهای این نوع مالیات به شرط اجرای درست، عبارتاند از: تأمین منابع مالی برای دولتها به علت درآمدزایی بالا که از مهمترین اهداف دولت است، کمک به داشتن یک نظام جامع اطلاعات مالیاتی در کشور، ثبات نسبی مالیات از طریق کاهش وقفههای وصول، جلوگیری از فرار مالیاتی، امکان تشخیص دقیقتر مالیات بر درآمد، اقتصادی بودن هزینه وصول و ایجاد تغییرات در الگوی مصرف. امروز که اقتصاد کشور تحتتأثیر تحریمهای بینالمللی، رکود تورمی و سایر عوامل قرار دارد، جا دارد تا دولت و کارگزاران با سیاستگذاری مناسب به تقویت آن همت گمارند. درباره موارد مصرف مالیات دریافتشده از ارزش افزوده، میتوان گفت که بهعنوان منبعی برای تأمین درآمد دولت در حوزههای مختلف همچون تولید و اشتغالزایی و آموزش همگانی، انجام اقدامات عمرانی نظیر جادهسازی و سدسازی و بازسازی آنها، ساخت و توسعه نیروگاهها و شبکه آبی در مناطق محروم و... استفاده میشود.
مالیات بر ارزش افزوده در ایران ۹ درصد است که یکدرصد آن به سلامت و درمان، ۳ درصد به شهرداریها و ۵ درصد آن هم بهعنوان مالیات در نظر گرفته شده است. مالیات بر ارزش افزوده روش و تفکری است که چندین دهه از تجربه مثبت آن در سایر کشورها گذشته و بیشتر صاحبنظران به آن معتقدند. این مالیات در بسیاری از کشورها ضمن تأمین بیشتر عدالت اجتماعی، نسبت به سایر مالیاتها و بدون از بین بردن انگیزههای سرمایهگذاری و تولید، بهعنوان درآمد جدیدی در راستای افزایش درآمدهای دولت به کار برده شده است. شفافسازی مبادلات اقتصادی به دلیل ردیابی معاملات در زنجیرههای واردات، تولید و صادرات، اخذ مالیات بیشتر از مصرفکنندگان کالاها و خدمات لوکس و غیرضروری، افزایش مستقیم و غیرمستقیم میزان درآمدهای مالیاتی از کل درآمدهای جاری دولت و جلوگیری از اخذ مالیات مضاعف از محصول نهایی از اساسیترین محاسنی است که میتوان برای نظام مالیات ارزش افزوده بیان کرد. بهطور کلی میتوان گفت نقش مالیات بر ارزش افزوده در ارتقای نظام اقتصادی کشور عبارت است از: رفع نارساییهای مالیات سنتی، ایجاد منبع درآمد برای پاسخگویی به هزینههای روزافزون دولت، ایجاد نظام مالیاتی متناسب با عملکرد پیمانهای منطقهای، ایجاد تحول در ساختار مالیاتی به دلیل ناهماهنگی با روند توسعه اقتصادی. یکی از مشکلات اجرای غلط قانون مالیات بر ارزش افزوده این است که پرداخت این مالیات نباید بر دوش تولید باشد چرا که سرمایههای بخش تولید اندک است و پرداخت مالیات ارزش افزوده و جمعآوری و پرداخت دوباره آن به دولت از سوی تولیدکنندگان باری است که به افزایش هزینه بخش تولید تحمیل میشود. این در حالی است که بخش صنعت و معدن رشد اقتصادی منفی دارد و در این شرایط افزایش مالیات تولید در کشور با مشکلات بیشتری مواجه میشود. اگر به تولیدکنندگان تسهیلاتی پرداخت نمیشود، آنها انتظار دارند دستکم مالیات عملکرد با مالیات ارزش افزوده یکی شود تا به تولید با قیمت مناسبتری قادر باشند و در نهایت با این روش میتوان از تولید ملی حمایت کرد.