توجه به زبان فارسی و اهمیت درست نویسی و پاسداری از زبان فارسی، موضوعی است که همچنان نباید از آن غفلت کرد. این روزها بد نوشتن و حتی در رسانههای دیداری و تصویری بدگفتن، آن چنان رواج پیدا کرده است که کم کم درست نوشتن و درست گفتن، کاری دشوار به نظر میرسد و گویا برای درست نوشتن باید زجر بیشتری تحمل کرد. این بد نوشتن هم در رسانهها و فضای مجازی دیده میشود و هم در نوشتههای روزمره و کتاب ها.
کافی است به اطلاعیه ها، بیانیه ها، آگهیها و نامها و در سطح وسیعتر به مطبوعات نظری بیفکنیم و ببینیم، چقدر بدنوشتن طبیعی شده است. این آفت در نامههای اداری هم وجود دارد و گاهی همین ادبیات به حوزۀ رسانهها و نوشتههای رسمی کشیده شده است.
بارها این نکته را یادآوری کرده ام که نوشتن چهارخط نامه ـ اگر بخواهیم درست و به رسم معیار بنویسیم ـ شاید چهار ساعت وقت من را بگیرد. این اغراق طنزآلود به این دلیل است که نامه نگاریهای اداری ما چنان مغشوش و غلط است که بسیاری از کلمات و اصطلاحات آن را نه نویسنده میفهمد و نه گیرندۀ نامه. این اتفاق این روزها فراگیرتر شده و فضای مجازی نیز بیشتر به آن دامن زده است.
به نظر میرسد که برای پرهیز از شلخته نویسی به آموزش نیاز داریم. اگرچه دربارۀ چگونگی و شیوۀ درست نویسی هم وحدت رویهای وجود ندارد. آنها که رویکرد زبان شناسانه دارند، هر تغییر و تحول درست و غلطی را به حساب پویایی زبان میگذارند و آنها که به جنبههای ادبی زبان تعلق خاطر دارند، همچنان انتقاد میکنند.
معمولاً این جور نظرخواهیها در حد مباحث رسانهای باقی میماند و نتیجهای درخور به دنبال ندارد، اما جدا از درست و غلط بودن، رواج شلخته نویسی و بدنویسی را نمیتوان انکار کرد و همۀ دلسوزان حوزۀ ویرایش آن را پذیرفته اند.
دلایلی وجود دارد که این بدنویسی را در مطبوعات، نشریات، کتاب و شبکههای مجازی رواج داده است؛ از جملۀ این دلایل میتوان به جدی نگرفتن موضوع زبان و ضرورت پاسداری از زبان فارسی، به عنوان میراث هویتی یاد کرد. به ویژه رسانهها که مرجع زبانی برای جامعه محسوب میشوند، باید به موضوع درست نویسی حساسیت بیشتری نشان دهند. این حساسیتها باید به مجموعۀ فعالان رسانهای گوشزد شود.
از طرف دیگر، به نظر میرسد که فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم باید به این موضوع حساس باشد و با رصد رسانهها ـ دست کم رسانههای مشهور و رسمی ـ هرازگاهی تذکر بدهد و نکتههایی را به آنها یادآوری کند.
ضمن اینکه فرهنگستان زبان و ادب فارسی که «دستورخط» مشخصی را تدوین و تصویب قانونی کرده است، باید عمل به آن را برای رسانهها و مراکز انتشاراتی ـ دست کم دولتی ـ الزام آور کند.
بنابراین، شاید بهترین راهکار این است که همه به شیوه نامۀ فرهنگستان که در حوزه آیین نگارش است مراجعه کنند و آن را الگو قرار دهند. پراکندگی سلیقه ها، آسیب بیشتری به رسم خط و شیوۀ نگارش میزند.
باید بپذیریم که فرهنگستان ـ با همه انتقادهایی که ممکن است به آن داشته باشیم ـ مرجع رسمی در این باره است و راه را برای یک نواختی و یک دستی در نوشتهها هموار میکند.
خوشبختانه رهبرمعظم انقلاب هم بارها به این موضوع توجه داشته و تذکراتی داده است. این موضوع را در نوشتههای بعدی دنبال خواهم کرد.