درست به یاد ندارم، ماجرا برمی گردد به سی وچند سال پیش؛ روز اولی که برای گذراندن دورۀ کارشناسی ادبیات فارسی وارد دانشکدۀ ادبیات مشهد شدم؛ در سه راه ادبیات. گذر از یک دورۀ دبیرستانی به دورۀ دانشگاهی که در ذهنم محیطی سرشار از علم و دانش و پژوهش تصویر شده بود.
چندان دقیق به یاد ندارم که اولین کلاسم با زنده یاد دکتر رزمجو بود یا دکتر رکنی؛ ولی احتمال بیشتر میدهم که استاد فرزانه؛ جناب دکتر محمدمهدی رکنی بودند که چراغ دانش را در آن کلاس شمارۀ ۷ روشن کردند.
به قیاس تصور و تصویری که از دانشگاه داشتم و اینکه دانشگاه محیطی کاملاً متفاوت از دبیرستان است و باید خیلی خودم را به دانش و دانستن و مطالعه مجهز کنم، استادان را هم با هیبتی بزرگتر از دبیران تصور میکردم که به اعتبار دانش بیشتر، کوهی از علم را به دوش میکشند و هیئت و هیبت بیشتری دارند.
وقتی استاد رکنی وارد کلاس شدند، برخلاف آن تصور و تصویر ذهنی، با استادی روبه رو شدم که جثۀ ظریفی داشت، تند و سریع حرکت میکرد و صدایی داشت به همان نسبت ظریف و خاکستری و آن لحظه تصویرهای ذهنی ام شکسته شد.
گویا واقعیت چیز دیگری است. استاد رکنی که بی گمان در روزگار ما رکن دانشکدۀ ادبیات بودند، در همان اولین کلاس دانشگاه، فرضیاتم را فرو ریخت و به من فهماند که گاه واقعیتها در خلاف آمد عادت و آنچه میپنداریم اتفاق میافتد؛ این بار دانشی مردی بزرگ در هیئتی کوچک با صدایی خاکستری قرار است دریچههای دانش را به روی من باز کند.
دکتر رکنی عزیز در همان جلسۀ اول تکلیف دانشجویان را با واژۀ «ادب» و «ادبیات» روشن کرد. نکتۀ نغز و ظریفی گفتند که هنوز مرا به اولین روز ورودم به دانشگاه پیوند میزند. ایشان پرسیدند که «ادبیات یعنی چه و مفرد آن چیست؟». پاسخها بیشتر این بود که «ادبیات» جمع «ادب» است. استاد ـ که در عربی دانی هم زبانزد بودند و هستندـ دانشجویان تازه وارد را به اشتباهشان گوشزد کردند که «ادبیات» جمع «ادبیه» است.
به واژه و مفهوم «ادب» انگشت گذاشتند و گفتند که «ادب» یعنی «رعایت حد هر چیز» و من در آغازین روز کلاس دانشگاه، درسی را گرفتم از استاد بزرگ، رکنی عزیز که همیشه برای زندگی من سرمشق شد.
ایشان اولین درس و آخرین درس را به ما دادند که در زندگی حد هر چیز را رعایت کنیم و در این باب تا پایان آن جلسه سخن گفتند و به اعتبار اینکه در علوم قرآنی هم استاد بودند و هستند، با استنادات قرآنی و عربی، برای ما نیک «ادب» را توضیح دادند؛ و درس دیگری که گرفتم این بود که استاد به درستی به ما نشان دادند که وقتی درختی بار دانش بگیرد، فروتن و متواضعتر میشود؛ نخلی پرثمر که حتی دست کوتاه ما بدان میرسید و بهرهها بردیم. بزرگ باد نامشان.