فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

معرفی و بررسی چند شعر عاشورایی از مرتضی امیری اسفندقه

  • کد خبر: ۱۱۹۲۱۵
  • ۰۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۶
معرفی و بررسی چند شعر عاشورایی از مرتضی امیری اسفندقه
مرتضی امیری اسفندقه، شاعر پرشور و جان آگاه خراسانی، از آن دسته شاعرانی است که در حیطه شعر عاشورایی، آثار ارزنده و ماندگاری از خود به جا نهاده است.

زهرا محدثی خراسانی | شهرآرانیوز - مرتضی امیری اسفندقه، شاعر پرشور و جان آگاه خراسانی، از آن دسته شاعرانی است که در حیطه شعر عاشورایی، آثار ارزنده و ماندگاری از خود به جا نهاده است. می‌توان گفت امیری جزو شاعرانی است که برای بیشتر شخصیت‌های جریان ساز عاشورا شعر سروده است؛ از حضرت امام حسین (ع) گرفته تا حضرت زینب (س)، حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت علی اصغر (ع) و حتی حرّ که در واپسین لحظات عمر خود به امام حسین (ع) و اسلام ایمان آورد.

اشعار امیری درباره واقعه عاشورا و امام حسین (ع) با نوعی توصیف عارفانه و دلنشین شروع می‌شود و خواننده در مسیر شعر و تا پایان شعر را همراهی می‌کند، همان طورکه در این غزل می‌خوانید امیری همچون اغلب اشعار و باور عرفانی غالب بر اندیشه اش بازهم از کاربرد اصطلاحات و باور‌های راستین عرفانی اش در شعر دست بردار نیست و همچنان بر آنان ایمان و یقین دارد:

دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین/ دوباره بر سر هر کوچه گفت وگوی حسین
بیا به دسته ما نوحه‌ی جنون سر کن/ که می‌رویم شبانه به جست وجوی حسین
حسین، وارث کشف و شهودِ غار حراست/ چه‌های و هوی محمّد، چه‌های و هوی حسین
نبسته اند به روی حسین، هرگز آب/ فرات، آب ننوشید از گلوی حسین
فرات، تشنه لب‌های تفته جوشَش بود/ فرات، آب شد از شرم، روبه روی حسین
قتیل قبله همیشه به یاد می‌مانَد/ بیا که مُهر نماز است، خاک کوی حسین
چنین که در دل من، داغ کربلا جاری ست/ شهید می‌شوم از هُرم آرزوی حسین
طلوع می‌کند آخر طلیعۀ موعود/ مسیر قبله عوض می‌شود، به سوی حسین

امیری در غزلی دیگر به واپسین حج امام حسین (ع)، قبل از واقعه عاشورا، اشاره دارد و در این غزل رویداد‌های پرشور این حج را با نگاه و نگرش عارفانه و دلنشین برای خواننده توصیف می‌کند:

با حاجیان ساکن، حجّت تمام کردی/ از کعبه دل بریدی، عزم قیام کردی
گفتی که جدِّ من گفت، این حجّ آخر توست/ اتمام حجّت آنجا، با خاص و عام کردی
یک مشت خون خود را، بر آسمان فشاندی/‌ای آسمان دوباره، شُرب مدام کردی
زمزم به جوش آمد، اصغر به گریه افتاد/ خون گلوی او را، تا استلام کردی
در کعبه حاجیانی، با رمی جَمرَه سرگرم/ در کربلا تو امّا، حج را تمام کردی
احرام بستن تو، آن سال حالتی داشت/ ماه محرّمت را، ذی الحجّه نام کردی
لبّیک بود آن سال، ذکر تشهّد تو/ خواندی نماز صبح و در دل سلام کردی

قبلا نیز اشاره کردیم که امیری برای حرّ بن یزید ریاحی، که در واپسین لحظات عمر خود ایمان آورد، نیز اشعاری سروده است؛ امیری اسفندقه دو غزل معروف در توصیف حر دارد که جزو بهترین اشعار عاشورایی وی محسوب می‌شود.

این دو غزل بر زبان بیشتر شعر دوستان به ویژه آنانی که سر سیر و سلوک با شعر عاشورایی دارند، جاری است و جزو بهترین اشعار عاشورایی معاصر است که در توصیف «حر» سروده شده است:

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد/ خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد
سیاه بود و سیاهی هر آنچه می‌دیدی/ تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد
چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟ / کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد
به دست و پای تو بار چه قفل‌ها که نبود/ حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد
جنون تو را به مرادت رساند ناگهان/ عجب تشرف سبزی! جنون مریدت کرد
نصیب هر کس و ناکس نمی‌شود این بخت/ قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد
نه پیشوند و نه پسوند، حر حری تو/ حسین آمد و آزاد از یزیدت
و در پایان بخش‌هایی از غزل دوم مرتضی امیری اسفندقه در توصیف حر:
عاقبت جان تو در چشمه مهتاب افتاد/ پیچشت داد خدا، در نفست تاب افتاد
نور در کاسه ظلمت‎ زده چشمت ریخت/ خواب از چشم تو‌ای شیفته‌ی خواب، افتاد
کارت از پیله پوسیده به پرواز کشید / عکس پروانه برون از قفس قاب افتاد

گفتگو با  علیرضا نظری خرم، نویسنده کتاب «داستان بریده بریده»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->