آزادی ۱۵۰۰ زندانی خراسان رضوی به مناسبت میلاد پیامبر اسلام (ص) | آغاز پویش «به عشق پیامبر» نماز باران در حرم مطهر رضوی اقامه شد هجرت تاریخی حضرت معصومه(س) به قم و پیام‌های ماندگار آن برای جهان اسلام خراسان رضوی، پیشگام در بهره‌برداری از انرژی خورشیدی و طرح‌های نوین آبیاری با سرمایه وقف رشد فکری و ایجاد نشاط اجتماعی به سبک پیامبر مهربانی | بررسی جلوه‌ها و آثار مشورت در سیره پیامبر ختمی‌مرتبت(ص) تجلیل از واقفان و خیران خراسان رضوی در همایش استانی «یاوران وقف» | وقف ۱۳۰ میلیارد تومانی توسط بانوی مشهدی احیای سنت وقف، راهکار تحقق باقیات‌صالحات و خدمت به جامعه است + فیلم خطبه‌خوانی خادمان حرم فاطمی در آستانه ۲۳ ربیع‌الاول + فیلم هفدهمین دوره آزمون کتبی ترنم وحی برگزار شد درخواست وزارت فرهنگ برای تدوین آیین‌نامه‌ حمایت از آثار منتخب قرآنی مشهد میزبان برگزاری همایش بازخوانی «علامه فرزانه» + جزئیات محله طرق و تنها شهید ترورش | بازخوانی زندگی سید جعفر سعادتخواه پژوهش جدید در مطالعات اندیشه امت واحده اسلامی در آستانه انتشار نخستین نشست تخصصی بنیاد شهید و امور ایثارگران در خصوص شهدای جنگ ۱۲ روزه برگزار شد اعزام سالانه ۱۴ هزار مبلغ از قم در مناسبت‌های تبلیغی افتتاح مرکز امامت در نجف کلام آیت الله بهجت در مورد اهمیت حفظ قرآن اعلام فراخوان کنگره بین‌المللی شعر «نبی رحمت(ص)» اطلاع‌رسانی گسترده خدمات نذورات آستان قدس رضوی براساس نیات با تهیه سند محتوایی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر منافاتی با آزادی ندارد
سرخط خبرها

تربت کربلا، هدیه زائر امام رضا (ع)

  • کد خبر: ۱۱۹۹۱۷
  • ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۹
تربت کربلا، هدیه زائر امام رضا (ع)
الهه رضایی - خادم امام رضا (ع) و فعال فرهنگی

به پایان زمان خدمت رسیده بودم، گرمای داغ مردادماه و صحن زیبای آزادی پایین پا صدای فراخواندن لبیک اذان ظهر به گوش می‎رسید، می‌خواستیم با هم کشیکی‌هایی که وسیله برگشت نداشتند به خانه بازگردیم، اما تصمیم گرفتیم حالا که وقت نماز است، به جماعت بخوانیم و بعد برویم.

در صحن زیبا، به نماز ایستادم، اما پس از اقامه نماز هم دلم به رفتن نبود. راستش مدت‌ها از اینکه دوباره زیارت کربلا قسمتم نشده است کلافه بودم. یادم آمد دفعه آخر ۷ سال پیش که رفته بودم کربلا رو به ضریح به آقا امام حسین (ع) گفتم: «تا آدم کاملی نشدم مرا نطلب...»

بغضم ترکید، من که هیچ وقت آدم نمی‌شوم این چه دعای ناقصی بود...

با خودم گفتم حالا اذن دخول کربلا را باید از امام رئوف گرفت، رفتم دفتر پیداشدگان منتظر رفقا، رو به گنبد طلایی و درخشان با دلی پر از نیاز زیارت کربلا در این ماه محرم، دست هایم رو به آسمان بود. به آقا می‌گفتم صحبت از همه مشکلات و دردهایم بماند پیش خودم، اما زیارت جدتان را دوباره قسمتم کنید.

ناگهان مردی عرب با هیبت و لباسی خاص و با بج سینه زیبای یا حسین (ع) درحالی که دست هایم بالا بود و رو به گنبد دعا می‌کردم، بسته‌ای تربت کربلا کف دستم گذاشت و به زبان عربی گفت: «این خاک داخل ضریح امام حسینه، من خادم حرم امام حسینم، می‌رم کربلا براتون دعا می‌کنم و شما هم در محضر امام رضای رئوف ما را دعا کنید.»

خدای من این آقا کیست... اصلا مگر می‌شود زیر سایه آقا امام رضا (ع) کسی دردی به سینه داشته باشد؟ هیچ چیزی جز اشک نمی‌توانست توصیف حال من در آن لحظات باشد. به سمت پارکینگ حرم یک قدم عقب‌تر از رفقای خادم حرکت می‌کردم و با خودم زمزمه:
«بااین همه مشکل کنار می‌آم، امام رضا من یه کربلا می‌خوام...»

تربت کربلا، هدیه زائر امام رضا (ع)

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->