سیدحسن نصرا... سرچشمه جریان مقاومت قطره‌های اشک و گریه‌های آسمان من هم شمعی روشن می‌کنم بیعت با شهیدان مقاومت، شهید سید حسن نصرالله و شهید سید هاشم صفی الدین امضای بیانیه تکریم جبهه مقاومت توسط صدها نفر از علمای اهل سنت کاربردی‌شدن قرآن در زندگی، یک ضرورت فرهنگی است گسترش سبک زندگی قرآنی با اجرای طرح «زندگی با آیه‌ها» اعزام اردوهای راهیان نور در سال جاری ۳۰ درصد افزایش یافت اهتزاز پرچم «نَصرُ مِنَ الله و فَتح قَریب» در جوار گنبد بارگاه منور رضوی (۵ اسفند ۱۴۰۳) شاهده؛ تازه‌ترین اثر حسن روح‌الامین برای شهید نصرالله + عکس تأکید حجت‌الاسلام قرائتی بر لزوم احیای زکات در سراسر کشور طرح «زندگی با آیه‌ها» با هدف تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن اجرا می‌شود پخش زنده مراسم تشییع پیکر شهید نصرالله از شبکه قرآن آزمون مرحله استانی رقابت علمی طلاب خواهر، چهارشنبه (۸ اسفند ۱۴۰۳) برگزار می‌شود بیمار در چه صورتی می‌تواند روزه نگیرد؟ | فتوای آیت الله خامنه‌ای درباره روزه بیماران چگونه می‌توان جریان فقهی جدید ایجاد کرد؟ تصمیمات لازم برای ارائه خدمات بهتر به زائران عتبات گرفته می‌شود رونمایی از مجموعه آثار فقه بورس و اوراق بهادار مراسم گرامیداشت شهید سیدحسن نصرالله فردا (۵ اسفند ۱۴۰۳) در سراسر کشور برگزار می‌شود آخرین مهلت ارائه مقالات به دبیرخانه چهارمین همایش بین‌المللی اربعین اعلام شد + جزئیات
سرخط خبرها

تربت کربلا، هدیه زائر امام رضا (ع)

  • کد خبر: ۱۱۹۹۱۷
  • ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۹
تربت کربلا، هدیه زائر امام رضا (ع)
الهه رضایی - خادم امام رضا (ع) و فعال فرهنگی

به پایان زمان خدمت رسیده بودم، گرمای داغ مردادماه و صحن زیبای آزادی پایین پا صدای فراخواندن لبیک اذان ظهر به گوش می‎رسید، می‌خواستیم با هم کشیکی‌هایی که وسیله برگشت نداشتند به خانه بازگردیم، اما تصمیم گرفتیم حالا که وقت نماز است، به جماعت بخوانیم و بعد برویم.

در صحن زیبا، به نماز ایستادم، اما پس از اقامه نماز هم دلم به رفتن نبود. راستش مدت‌ها از اینکه دوباره زیارت کربلا قسمتم نشده است کلافه بودم. یادم آمد دفعه آخر ۷ سال پیش که رفته بودم کربلا رو به ضریح به آقا امام حسین (ع) گفتم: «تا آدم کاملی نشدم مرا نطلب...»

بغضم ترکید، من که هیچ وقت آدم نمی‌شوم این چه دعای ناقصی بود...

با خودم گفتم حالا اذن دخول کربلا را باید از امام رئوف گرفت، رفتم دفتر پیداشدگان منتظر رفقا، رو به گنبد طلایی و درخشان با دلی پر از نیاز زیارت کربلا در این ماه محرم، دست هایم رو به آسمان بود. به آقا می‌گفتم صحبت از همه مشکلات و دردهایم بماند پیش خودم، اما زیارت جدتان را دوباره قسمتم کنید.

ناگهان مردی عرب با هیبت و لباسی خاص و با بج سینه زیبای یا حسین (ع) درحالی که دست هایم بالا بود و رو به گنبد دعا می‌کردم، بسته‌ای تربت کربلا کف دستم گذاشت و به زبان عربی گفت: «این خاک داخل ضریح امام حسینه، من خادم حرم امام حسینم، می‌رم کربلا براتون دعا می‌کنم و شما هم در محضر امام رضای رئوف ما را دعا کنید.»

خدای من این آقا کیست... اصلا مگر می‌شود زیر سایه آقا امام رضا (ع) کسی دردی به سینه داشته باشد؟ هیچ چیزی جز اشک نمی‌توانست توصیف حال من در آن لحظات باشد. به سمت پارکینگ حرم یک قدم عقب‌تر از رفقای خادم حرکت می‌کردم و با خودم زمزمه:
«بااین همه مشکل کنار می‌آم، امام رضا من یه کربلا می‌خوام...»

تربت کربلا، هدیه زائر امام رضا (ع)

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->