سیدمحمدرضا هاشمی| شهرآرانیوز؛ امروز ۱۵ آگوست است؛ روزی تاریخی برای مردم افغانستان. مردمی که نزدیک به چهاردهه است در زیر آتش جنگ و ناامنی زندگی میکنند و شرایط طول این سالها نهتنها به برقراری امنیت کامل منجر نشده که از حالتی به حالت بدتر تبدیل شده است.
در این میان، اما بیست سال زندگی متفاوت مردم افغانستان باعث شد که همسایه شرقی ایران روزهای شکوفایی و آرامش نسبی را تجربه کند.
نیمه اول دهه هشتاد زمانی که کلاس سوم راهنمایی بودم در پایان سال یک دفترچهای خریده بودم و به بعضی از معلمها میدادم تا برای من یادگاری بنویسند. آقای مصلحی معلم جغرافیای من در آن سال بود. او یکی از تأثیرگذارترین معلمهای من در طول سالهای تحصیل بود. روزهای آخر سال دفترچه را به او دادم تا برایم به یادگار بنویسد؛ آقای مصلحی نوشته بود: «هاشمی عزیزم، افغانستان کشوری کوهستانی است که در دامنه هر کوه یک قوم با افکار و عقاید مخصوص به خودش شکل گرفته است و متأسفانه من آیندهای آرام را برای کشور تو پیشبینی نمیکنم.»
آن روزها تازه حامد کرزی بهعنوان اولین رئیسجمهور رسمی بعد از کنفرانس بن با هزار امید و آرزو در ارگ ریاستجمهوری افغانستان در شهر کابل بر مسند قدرت نشسته بود و نهتنها من بلکه همه افغانستانیهای جهان امیدوار بودند روزهای سیاهی و عزا برود و عید صلح از راه برسد.
اما هرچه گذشت و من بزرگتر شدم، بیشتر به جملات آقای مصلحی پی بردم.
سال قبل در چنین روزی کابل آخرین شهری بود که بهدست طالبان سقوط کرد.
اشرف غنی سوار بر یک هواپیمای اماراتی با مقدار زیادی دلار فرار کرد و عصر ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ عکسهایی از رهبران و سربازان طالبان در پشت میزهای شیک و تمیز ارگ ریاستجمهوری منتشر شد.
شما باید یک افغانستانی باشید تا متوجه عمق فاجعه شوید. حضور طالبان در کابل و در روزهای آینده مستقرشدن آنها در رأس قدرت افغانستان بهمعنای پایان افغانستان نوین (کارشناسان روابط بینالملل به بازه زمانی سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، دوره افغانستان نوین میگویند) بود.
افغانستانی که مردمش در طول این دو دهه دموکراسی را تمرین کردند، آزادی بیان و آزادی عقیده را تجربه کردند، زنان و دختران مثل میلیاردها همجنس خود حق رأی و تحصیل و مشارکت سیاسی و اجتماعی پیدا کردند و آن را تجربه کردند، یکباره کاخ آرزوهایش فروریخت.
کابل در کمتر از ۲۴ ساعت بعد از آخرین شهر بزرگ افغانستان سقوط کرد؛ اتفاقی که کمتر کسی در دنیا آن را پیشبینی کرده بود.
اما این اول ماجرا بود، در این یکسال مردم افغانستان شاهد تکرار تاریخ بودند؛ انگار که گوی را برعکس چرخانده باشند. عدهای از ترس جان شان خانه و زندگی را جمع کردند و مهاجر شدند، عدهای در فرودگاه کابل خیمهشببازی سربازان آمریکایی را تماشا کردند و عدهای دیگر پشت دیوارهای خانه به روزهای خوش گذشته فکر میکردند؛ روزهایی که حتی فکر بازگشت آن غیرممکن بود.
سازمانهای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری که بهراستی نمایندگان خوبی برای کشورهای مؤسس شان هستند، بارها قطعنامه و اعلامیه صادر کردند و درباره مشکلات زنان، دختران و کودکان افغانستان حرف زدند؛ تعطیلی مدرسه برای دختران بیشتر از کلاس ششم را محکوم کردند، به اخراج زنان کارمند از ادارات دولتی انتقاد کردند و از تهدید فقر و گرسنگی میان کودکان افغانستان نوشتند. دقیقا کاری که آمریکا و همپیمانانش در بیست سال حضورشان و خرج میلیاردها دلار پول انجام میدادند.
آمریکا با خروج از افغانستان ثابت کرد که برایش اهمیت ندارد افغانستان ۲۰۲۱ پیامد عملکرد او و همپیمانانش در طول دو دهه حضور در افغانستان است. هواپیماهای غولپیکرش در فرودگاه کابل شهروندان افغانستان را زیر گرفتند و این در واقع نمادی از نگاه آمریکا به مردم دیگر کشورهاست.
در یکسال گذشته مردم افغانستان شاهد تکرار تاریخ بودند؛ تاریخی که انگار فقط قرار است برای آنها تکرار شود. طالبان با دمپایی و لباس رنگارنگ درحالیکه کلاشینکف بر شانه دارند، به خیابانهای کابل، قندهار، مزارشریف، هرات و دیگر شهرهای این کشور بازگشته بودند و مردم که نای زندگی نداشتند، چارهای بهجز سرسپردن به سرنوشتی نداشتند که آمریکا و همپیمانانش برایشان به ارمغان آورده بودند.
حالا درحالیکه یکسال از بازگشت طالبان میگذرد، افغانستان با بحران اقتصادی دستبهگریبان است؛ بسیاری از شهروندان این کشور از کار بیکار شدهاند، بسیاری دیگر ترک وطن کردهاند و هزاران نفر حتی نان برای خوردن ندارند.
زنان و دختران با محدودیتهای شدید برای حضور مؤثر در جامعه روبهرو هستند و دولتمردان سابق این کشور با پولی که در بیست سال گذشته به جیب زدهاند، در کشورهای مختلف مشغول زندگی عادی خود هستند. جامعه بینالملل معتقد است تشکیل دولتی فراگیر تنها راه نجات افغانستان است؛ دولتی که از همه اقوام این کشور نمایندگی کند. در صورتی که این اتفاق بیفتد، جامعه بینالملل حاضر است حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد.
عکس از نیویورک تایمز