شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز - حمید سبحانی، عکاس مشهدی که در عرصه مستند فعالیت میکند، برنده بخش مجموعه عکس مستند از ششمین دوره نشان عکس سال مطبوعاتی ایران شده است؛ مجموعهای به نام «آخر شاهنامه» که تا به امروز منتشر نشده و قرار است بهزودی بهصورت مجازی رونمایی شود؛ البته سال گذشته یک تکعکس از این مجموعه در اولین دوره جایزه مطبوعاتی سال خراسان که شهرآرا برگزار کرد، رونمایی و دارای رتبه شد.
سبحانی در مجموعه «آخر شاهنامه»، مراحل ساخت مجسمه بزرگ ابوالقاسم فردوسی را ثبت کرده است؛ مجسمهای که قرار بود در دانشگاه فردوسی نصب شود، ولی الان هرکدام از قطعاتش در سمتی از مشهد خاک میخورد. با سبحانی درباره این مجموعه و عکاسی مستند در مشهد صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید.
سبحانی درباره چگونگی شکل گرفتن مجموعه عکس «آخر شاهنامه» که در ششمین دوره نشان عکس مطبوعاتی ایران دارای رتبه شد، توضیح میدهد: سال ۱۳۹۸ اعلام شد که مجسمه بزرگی از ابوالقاسم فردوسی (حدود ۴۰ متر) برای نصب در دانشگاه فردوسی مشهد ساخته میشود. آن زمان من با سازنده اثر صحبت کردم تا از مراحل کار عکس بگیرم؛ چون این مجسمه داشت عنوان بزرگترین مجسمه تاریخ ایران و همچنین یکی از مجسمههای بزرگ جهان و بزرگترین مجسمه مفاخر ادبی جهان را یدک میکشید، ضمن اینکه تضاد قدی میان افرادی که حداکثر قدشان ۱۷۰ تا ۱۹۰ سانتی متر است، درکنار ابعاد بزرگ مجسمه از لحاظ بصری جذاب بود.
به گفته او مراحل ساخت و نصب مجسمه به تنهایی بار دراماتیک و ژونالیستی ندارد، اما چالشهایی که بر سر راه پروژه ایجاد شده است، درام داستان را به وجود آورده است.
برنده بخش مجموعه عکس مستند از ششمین دوره نشان عکس سال مطبوعاتی ایران، درباره این چالشها بیان میکند: این مجسمه قرار بود اردیبهشت سال ۱۳۹۹ هم زمان با روز بزرگداشت فردوسی نصب شود که کرونا در کشور شیوع پیدا کرد و کار تعطیل شد. کم کم زمزمههایی از گوشه وکنار درباره متوقف شدن ساخت مجسمه و شاید نصب نشدن آن به گوش میرسید. اما درنهایت ساخت قطعات مجسمه که قرار بود سه یا چهار ماه طول بکشد، در طول سال ۱۴۰۰ تمام شد، منتها این اثر هیچ وقت به مرحله نصب نرسید.
عکاس شهرمان یادآوری میکند: الان تعدادی از قطعات آن در یک سمت شهر انبار شده و تعدادی دیگر در خود دانشگاه فردوسی، تکه تکه رها شده است. در این بین، خبرهای متفاوتی هم درباره سرنوشت مجسمه اعلام میشود؛ مانند تمایل نشان دادن کشور تاجیکستان برای نصب مجسمه یا رونمایی از آن در گوشه دیگری از مشهد یا حتی کیش؛ اتفاقی که تا امروز رخ نداده است.
به گفته سبحانی، بزرگ بودن پروژه، سختی کار افرادی که اجرای آن را برعهده داشته اند و چالشهای بیرونی کار، منجر به شکل گیری مجموعه عکس «آخر شاهنامه» شده است؛ نامی که از ضرب المثل معروف «شاهنامه آخرش خوش است» گرفته شده است؛ البته اینجا معلوم نیست آخر داستان چه اتفاقی رخ میدهد.
سبحانی بیشتر عکاس مستند شناخته میشود، ولی این بار نامش درکنار جشنواره عکس مطبوعات آمده است. از او درباره ارتباط میان این دو ژانر عکاسی میپرسیم که پاسخ میدهد: عکاس خبری و مستند، ویژگیهای مشترکی دارند؛ هردوی آنها به یک موضوع یا اتفاق یا رویداد اجتماعی در سطح ملی و کشوری استناد میکنند؛ به طور مثال وقتی عکاس خبری از یک سخنرانی و بازدید عکس میگیرد، درحال مستند کردن اتفاق و ارائه سندی از آن است. از آن سمت هم ممکن است یک عکاس مستند سراغ موضوعی مانند کشف رود برود و به آن بپردازد و استناد کند.
درواقع وجه مشترک عکس خبری و مستند، استناد و واقعی بودن اتفاق است. او همچنین بیان میکند: البته این دو ژانر باهم تفاوتهایی نیز دارند؛ عکاس مستند به خصوص در یک مجموعه عکس به سمت تولید یک اتفاق و روایت کردن میرود؛ مانند موضوع بچههای بی شناسنامه. اما عکاس خبری، هدفش اطلاع رسانی سریع موضوع و اتفاق است. درواقع ارزش زمانی برای عکاس خبری بیشتر است. همچنین کارش، بار ژورنالیستی بیشتری از عکاسی مستند دارد. اما درمجموع میتوان گفت این دو ژانر از یک خانواده هستند.
به گفته این هنرمند، یک عکاس خبری لزوما نمیتواند عکاس مستند خوبی هم باشد و برعکس، اما اتفاقی شدنی است که به تمایلات درونی و استعدادهای فردی برمی گردد.
سبحانی که پیش از این با تک عکسی از مجموعه عکس «آخر شاهنامه» در اولین دوره جایزه مطبوعاتی سال خراسان حضور پیدا کرده و دارای رتبه شده است، نظرش را درباره گرفتن تک عکس یا مجموعه عکس در عکاسی مستند چنین بیان میکند: من ارزش گذاری نمیکنم، ولی این دو تفاوتهایی باهم دارند. دنیای امروز، اصل عکاسی مستند را برمبنای داستان و روایت میگذارد. حتی در آوردهای بزرگ جهان، زیبایی شناسی عکاسی -بعد از داستان و روایت- در اولویت دوم قرار میگیرد.
شکل گیری روایت و قصه هم در مجموعه عکس، خیلی بهتر و بیشتر رخ میدهد؛ چون شما باید یک سلسله عکس داشته باشید تا بتوانید روایت را مثل هر پلان و سکانس فیلم نقل کنید؛ اتفاقی که در تک عکس کمتر رخ میدهد. اما ممکن است یک تک عکس هم بار دراماتیک زیادی داشته و بسیار تأثیرگذار باشد؛ مانند عکسی که محسن بخشنده از پرچم بادزده روی صورت سرباز گرفته است، از این رو نمیتوان بین تک عکس و مجموعه عکس مستند ارزش گذاری کرد.
او با تاکید بر ضرورت قصه گو بودن آثار مستند میگوید: من به دو دلیل بر این موضوع تاکید میکنم؛ اول اینکه رویکرد جهانی نه به تایید من بلکه به تایید بسیاری از استادان و پیشکسوتان به سمت قصه گویی رفته است. دوم اینکه من خودم دستی در نوشتن دارم، از این رو اهمیت قصه گویی برایم بیشتر و پررنگتر است.
از سبحانی درباره اهمیت دادن به قصه گویی در عکاسی مستند مشهد میپرسیم که پاسخ میدهد: من به طورکلی عکاسان مشهد را اهل تک عکس میدانم، ولی این رویکرد از حدود دو یا سه سال گذشته، کمی بهتر شده و تغییر کرده است؛ البته مشهد هنوز با وضعیت مطلوب روایت در عکاسی فاصله دارد.
عکاس مشهدی یادآوری میکند: آموزش و حضور افراد موثر و صاحب نظر یکه میتوانند در این زمینه کمک کننده باشد. اما متاسفانه ما افراد کمی در مشهد داریم که بتوانند تجربیات خود را در این حوزه انتقال دهند.
سبحانی در پایان صحبت هایش، درباره چالشهای عکاسی مستند در مشهد میگوید: استقبال نکردن نسل جدید از این موضوع، محدودیتهایی که گاه سازمانها ایجاد میکنند و دغدغههای مالی، باعث میشود کمتر شاهد عکاسی مستند در مشهد باشیم. او بر ضرورت تعریف مشوقها نیز تاکید و بیان میکند: اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، جشنوارهای با نام «جشنواره ملی عکس» در مشهد برگزار میشد که بسیار به پویایی شهر کمک کرده بود. میتوان گفت عکسها و کتابهای چاپ شده در این رویداد به نوعی تاریخ مشهد محسوب میشوند، اما الان چنین رویدادی برگزار نمیشود، درحالی که این گونه رویدادها میتوانند بسیار به رشد عکاسی کمک کنند.
این هنرمند ادامه میدهد: عکاسی مستند، سخت و زمان بر است، ضمن اینکه پول زیادی هم برای عکاس ندارد. از آن طرف یک عکاسی سهل الوصولتر به دلیل حضور شبکههای اجتماعی، باب شده است که مخاطب عام بیشتری دارد، پول بیشتری برای عکاس به همراه دارد و سختیهای آن نیز کمتر است، از این رو شاید بسیاری به سمت عکاسی مستند نیایند. بخشی از این اتفاق هم به امثال ما و استادان کار برمی گردد که باید کمی بیشتر برای جذب جوانان سرمایه گذاری کنیم. او ابراز امیدواری میکند که رویدادی مانند جشنواره ملی عکس مشهد، برگزار و تکرار شود تا فضای عکاسی شهر بار دیگر به پویایی برسد.
سبحانی همچنین به محدودیتهای به وجودآمده برای گرفتن عکس در فضاهای عمومی اشاره میکند و میگوید: چندسال پیش به راحتی میشد در پارک ملت عکس گرفت، اما الان با مجوز هم به سختی میتوان در این فضا عکاسی کرد. امیدوارم این مشکل رفع شود؛ چون با کم شدن محدودیت ها، بی شک اتفاقات بهتری برای عکاسی رخ میدهد.