اول- از همین امروز، پنج روز دیگر تا شروع رقابتهای لیگ دسته اول جام آزادگان بیشتر نمانده و قرار است به نمایندگی از استان خراسان رضوی تیم تازه تأسیس امید وحدت به جای شهرخودرو منحل شده در این مسابقات شرکت کند. تیمی که در دقیقه نود بسته شده و این در فضای فوتبال ایران و حتی فوتبال خراسان چیز عجیبی نیست، اما آن قدر علامت سؤال درباره آن وجود دارد که هیچ کس را دل خوش نکرده است. اتفاق خوب اکنون فقط این است که امتیاز نماینده خراسان رضوی در لیگ دسته یک به مثابه سالی که سیاه جامگان از لیگ برتر سقوط کرد، به فنا نرفته؛ اما اینکه چه بر سر آن خواهد آمد و حتی فراتر از این بقای نماینده جدید استانمان تداوم خواهد داشت یا نه، مسئلهای مهم است که خوش بینی زیادی به آن وجود ندارد.
دوم- امید وحدت رسما از دو روز پیش کارش را شروع کرده، آن هم با نفراتی که خیلی هایشان را نمیشناسیم. سوای محسن بنگر که سرمربی این تیم شده و سه چهار بازیکن اسم ورسم دار از این باشگاه، چیزی که فعلا دستگیرمان شده، جوانی سی ساله است که میگوید مدیرعامل این تیم شده و سرهنگی که گفته میشود مالک باشگاه است. بقیه ابعاد این باشگاه جدید کاملا ناشناخته است و کسی نمیداند آنها از کجا آمده اند، چقدر پول دارند و فعالیت اقتصادی شان چیست. درست مثل بیشتر مالکان قبلی تیمهای منحل شده فوتبال مشهد که کسی نفهمید از کجا آمدند و به کجا رفتند! مصداق میخواهید؟ همین مالک قبلی باشگاه شهرخودرو.
سوم- اساس تیم داری در استان ما در این سالها این بوده که یک نفر بیاید و ادعا کند، نه اینکه ثابت کند -که تمکن مالی دارد! آن وقت مجموعه مدیریتی استان تیم را دودستی تقدیم او میکند. اینکه بعدش چه میشود و چه بر سر این سرمایه میآید، بماند. باز در گذشته مسئولان سر سوزنی عرق و تعصب به ابومسلم و پیام داشتند و مثلا در فرایند واگذاری آنها صلاحیت متقاضیان بررسی میشد، در این ماجرا که ارکان مدیریت ورزش استان از هیئت فوتبال گرفته تا اداره کل کلا کنار ایستاده بودند و نظاره گری بیش نبودند. امتیازی رفت، امتیازی آمد؛ انگار که نه خانی آمده و نه خانی رفته است!
چهارم- اول کاری نمیخواهیم نق بزنیم و بدبین باشیم. شاید امید وحدت با همه کاستیهای آشکارش، این کشتی شکسته را به ساحل مقصود برساند؛ ولی تجربه نشان میدهد این مأموریت اصلا آسان نیست. فوتبال، امروز حتی در حد لیگ دسته اول ایران هم علمی شده و موفقیت بی حساب وکتاب و شانسی به دست نمیآید. با این همه، چارهای به جز امیدواری به همین امید وحدت نیست؛ تیمی که به هرحال این بار برزمین مانده را به دوش کشیده و فقط زمان ثابت میکند امیدی که به آن بسته ایم، واهی ست یا واقعی.