فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

فقه شیعی و مبارزه با تفکر داعشی

  • کد خبر: ۱۲۲۹۲۴
  • ۰۵ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۳
فقه شیعی و مبارزه با تفکر داعشی
دکتر حسن انصاری - اسلام پژوه

متأسفانه در سال‌های اخیر ملاحظه می‌شد که برخی از روشنفکران دینی در ایران در مقام نوعی مقایسه میان برداشت‌هایی از فقه شیعی و ایدئولوژی داعش بر ضرورت اصلاح فکر دینی تأکید می‌کردند، البته در ضرورت اصلاح فکر دینی و اجتهاد در اصول و بارور کردن فقه اجتهادی مبتنی بر ضروریات و مقتضیات زمان و مکان و در نظر گرفتن مقاصد و مصالح شرع و مردم و از همه مهم‌تر اندر ضرورت در نظر گرفتن ابتنای فقه اجتهادی بر حقوق بنیادی بشر تردیدی نیست و می‌توان بسیار درباره آن گفت، اما اینکه گفته شود در فقه سنتی شیعی هم فتاوی نزدیک به فقه داعشی موجود است یا اینکه در فقه ما هم ظرفیت‌هایی هست که می‌تواند به ظهور فقه داعشی منجر شود سخنی است گزاف و نادرست.

نخست باید گفت داعش فقهی ندارد. این گروهی تروریست است که تنها سعی دارد از مبانی دینی برای خود یک ایدئولوژی دینی و فقهی دست و پا کند. قرائت این گروه از اسلام و منابع شریعت و فقه و عقیده قرائتی قشری و ظاهرگراست و درست برخلاف روندی است که فقیهان شیعه و سنی در طول تاریخ در راستای روند اجتهادی خود طی کرده اند. تمام اصول فقه در اسلام بدین جهت پایه ریزی شد تا مبانی اجتهادی برای فهم متن مقدس شکل گیرد و از ظاهر الفاظ و عمومات بتوان راهی به تقییدات و تخصیصات و اصل برد.

حتی در قشری‌ترین لایه‌های اصحاب حدیث که با بیشتر مبانی اجتهادی فق‌های حنفی مخالف بودند یعنی فقیهان حنبلی نیز به تدریج چنان که می‌دانیم فقیهان ضرورت بهره وری از مبانی اجتهادی و اصولی را درک کردند.

نمونه روشن این موضوع بهره گیری فقیهان حنبلی متأخر است نسبت به مبحث ضرورات و مصالح خمسه یا آنچه امروزه تحت عنوان فقه مقاصدی شناخته می‌شود. باری آنچه برای فقه اسلامی در طول تاریخ به عنوان چالشی مهم در این باره وجود داشته و خطر داعشی کردن را برای فقه می‌توانسته ایجاد کند دو چیز بوده است:

یکی بهره برداری اهل قدرت بود نسبت به فقه و فق‌های سلطانی. در طول تاریخ نهاد علما و قضات در حکومت‌های سلطانی، همواره اهالی قدرت این تلاش را داشته اند تا برای مطامع سیاسی و رقابت‌های قدرتی خود از فقه و فق‌ها بهره وری ابزاری کنند. فقیهانی هم بوده اند که تحت عناوینی ثانوی مانند ضرورت حفظ وحدت امت و جماعت از سلطان و خلیفه حمایت می‌کردند و بنا به فرموده در موارد مقتضی حکم فقهی و قضایی به دلخواه سلطان صادر می‌کردند.

در برابر این فقیهان و وعاظ السلاطین و آخوند‌های درباری البته همواره فقیهانی دیگر بوده اند که آنان را علماء السوء خطاب کرده و از فقه و فقاهت آنان مردم را برحذر می‌داشته اند، بنابراین در عمل در طول تاریخ هیچ گاه فقه اصحاب قدرت که گاهی در خدمت به سلطان نمودی داعشی پیدا می‌کرد نمی‌توانست دیر زمانی به عنوان تنها اجتهاد مقبول یا مشروع جلوه کند و همواره مخالفت‌ها با خواسته‌های آنان شکل می‌گرفت و جلوی درازدستی‌ها به شرع و شریعت را می‌گرفت.

به طور نمونه بسیاری از شروطی که فقیهان برای اجرای حدود و تعزیرات قائل شده اند در عمل برای مقابله با این درازدستی‌ها و سوء استفاده از فقه و شرع ارائه و پیشنهاد می‌شد.

قشری‌گری سلفیه

مشکل دوم ظهور جریان سلفی گری وهابی در دویست سال گذشته بود که در واقع همه تاریخ اجتهاد و فقه و کلام ورزی اجتهادی و عقلی گرا در اسلام را می‌خواست و می‌خواهد با قشری گری و ظاهربینی خود تحت عنوان ضرورت بازگشت به سنت از میان بردارد. غافل از اینکه مجتهدان و فقیهان در سده‌های گذشته فقه را بستری برای اعمال اجتهادی بشری در مواجهه با متن مقدس و سنت سلف و چگونگی تعامل با آن دو می‌دانستند.

فقه در حقیقت مجموعه‌ای از اجتهادات و اجماعات فقهاست و نمی‌تواند بریده از واقع اجتماعی باشد. تعاملی و دیالکتیکی است میان نص مقدس و واقعیت اجتماعی. بدین ترتیب عملا فقه در طول تاریخ اجتهادی خود روندی مخالف سیره سلف داشته و فقیهان در حقیقت با اعتبار بخشیدن به اجماعات هر عصر و توجه به عرف مؤمنین همواره سعی داشته اند راهی برای برون رفت از تضییقاتی فقهی باز کنند که سلف و فقه سلف برای آن‌ها ایجاد می‌کرد.

طبیعی است که برای چنین رویکردی فقه سلفی محور وهابیت یک چالش بزرگ برای اهل سنت است. به ویژه اگر در نظر آوریم که پترو دلار‌های عربستان سعودی در چند دهه گذشته به شکل وسیعی فقه سلفی غیراجتهادی و سنت گرا و بل واپس گرای خود را در همه ابعاد آن و در اشکال مختلف در نظام‌های آموزشی و دینی و افتایی جهان اسلام تزریق کرده است یا تلاش دارد تزریق کند. نه تنها در نجد و حجاز بل حتی شوربختانه در مهم‌ترین مراکزی که به طور سنتی بستر فقه اجتهادی حنفی بوده؛ یعنی در شبه قاره و آسیای مرکزی و حتی مصر و شام.

باری قبول دارم که فقه وهابی چالشی بزرگ برای اجتهاد و خردگرایی کلامی و اعتقادی در اسلام است. وهابیت با نفی هرگونه خردورزی و اجتهاد در اصول و فروع در عمل همه مظاهر اندیشگی در اسلام از تشیع گرفته تا اعتزال و جهمی گری و اشعریت و ماتریدی گری و فقه احناف را به چالش کشیده است و همه آن‌ها را بدعی و بدعت گرا می‌خواند.

کافی است سری بزنید به منشورات تراثی و غیرتراثی عربستان سعودی در چند دهه اخیر تا ببینید چگونه حتی شخص امام اعظم ابوحنیفه هدف اتهامات قرار می‌گیرد. نه آیا چنین است که اصحاب حدیث قدیم اهل سنت یعنی اسلاف حنابله و سلفیان وهابی امروز کتاب‌ها در رد بر ابوحنیفه و اعتقادات و فقه اجتهادی او می‌نوشتند؟

با این وصف حتی درباره داعش هم نمی‌توان گفت که عینا و مستقیما برساخته وهابیت سنتی است. باری آنچه مسلم است این است که داعش و فقه داعشی ماده خامی را در ساختن گفتمان خود استفاده می‌کند که وهابیت و تفکر سلفی در اختیارش قرار داده است.

مشکل از وهابیت و تفکر سلفی است. مشکل در دوری گرفتن از فقه اجتهادی و اصول فقه اجتهادی و خردورزی اعتزالی است که تحت تأثیر تفکر سلفی می‌رود به کلی از میان برود. سلفی گری است که می‌تواند همه میراث خردگرایی دینی در سنت اسلامی را نابود کند.

فقه شیعی در طول تاریخ، هم خود را از خواهش‌های اصحاب قدرت دور می‌داشت، چرا که قدرت سلطان را اساسا نامشروع می‌دانست و هم با اجتهاد و تفکر اعتزالی و فلسفی خود قشری گری دینی را با روح دین در تضاد می‌دید. وقتی بلای سلفی گری وهابی به جان جهان اسلام افتاد فقه شیعی به دلیل اختلاف بنیادی با تفکر وهابی تحت تأثیر آن قرار نگرفت.

امروزه، اما فقه شیعی تنها زمانی می‌تواند خود را از افتادن در خطا‌ها و خطراتی که از آن‌ها در این یادداشت سخن گفتیم مصون دارد که به ضرورات و مصالح و مقتضیات زمان و مکان و به اجتهاد مداوم در اصول و به مقتضیات بشری بودن هر اجتهادی در دین پایبند بماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->