به گزارش شهرآرانیوز، «پسر دلفینی» پدیده این روزهای صنعت انیمیشن سازی ایران در سال ۱۳۹۸ به کارگردانی و نویسندگی محمد خیراندیش و تهیه کنندگی محمدامین همدانی تولید شد و بعد از نمایش موفقیت آمیز خود در روسیه و آسیای میانه چند روزی است در داخل کشور به اکران درآمده است و با استقبال خوبی روبه رو شده است.
داستان این انیمیشن درباره پسری است که هواپیمای حامل او و خانوادهاش در دریا سقوط میکند. دلفین کوچکی به نام سفید به همراه مادرش نانا به پسرک کمک و از او به خوبی نگهداری میکنند. پسر در آغوش دریا با مهر و محبت بزرگ میشود. سفید و پسر دلفینی مانند دو برادر هستند و با شادی کنارهم زندگی میکنند تا اینکه پسر بزرگ شده و در بقایای هواپیما در منطقه ممنوعه دره سیاه گردنبند مادرش را پیدا میکند و تصمیم میگیرد به جستجوی او برود و این آغاز چالشی بزرگ برای اوست چراکه هشت پایی شرور با هدایت فردی خبیث بدنبال سیاه کردن دریا و وحشی کردن موجودات دریایی هستند.
«پسر دلفینی» با دستمایه قرار دادن داستان تکراری اما جذاب تارزان روایتگر پسری است که اینبار نه در دل جنگل و میان گرگها بلکه در قلب اقیانوس و در میان دلفینها قد میکشد و بزرگ میشود. داستان این انیمیشن چندبُعدی است و یک بُعد آن از افسانههای بومی و ایرانی الهام گرفته و بُعد دیگر ماجراجویانه است که مخاطب بزرگسال، کودک و نوجوان را به یک اندازه به خود جذب میکند و به عبارتی یک انیمیشن خانوادگی محسوب میشود اما از لحاظ خط سیر داستانی اثر به دو قسمت تقسیم میشود؛ نیمه اول که بزرگ شدن پسر دلفینی است، داستانی روان و جذاب دارد و به زندگی واقعی بسیار نزدیک است اما از نیمه دوم یعنی از زمانیکه دختران بی بی زار ناخدا مروارید را میدزدند داستان شکل افسانهای بخود میگیرد و برای مخاطب کودک کمی گنگ و مبهم میشود. نیمه اول پر از شور و حال زندگی است از نمایش زیباییهای اعماق دریا گرفته تا رابطه صمیمی و پراحساس پسر و سفید. همچنین نمایش زندگی رنگارنگ و گرم مردم جنوب کشور همراه با موسیقی دلنشین جنوبی برای مخاطب کودک جذاب و دوست داشتنی است اما از نیمه دوم فیلم، داستان از زندگی واقعی به ناگهان جدا شده و وارد مفاهیم افسانهای و انتزاعی میشود؛ دختران بی بی زار برخلاف زنان جنوبی که زن ناخدا مروارید نماد آنهاست،نه تنها حجابی ندارند بلکه ظاهرشان عجیب و غریب و شبیه به دزدان دریایی است.مخاطب در ابتدا فکر میکند آنها شخصیتهای منفی هستند اما در ادامه با روایتی الکن و دست و پا شکسته میفهمد آنها خوب بوده و با کمک بی بی زار ۱۰ سال از ناهید_مادر پسر_ دلفینی مراقبت کردهاند. گرچه مشخص نیست چرا بی بی زار این همه سال ناهید را نگه داشته است؟ و حتی سرانجام ناهید در پایان داستان چه میشود؟
از آنسوی داستان سیر خبیث شدن هشت پا و ورود مرد بد داستان خیلی ناگهانی و سریع است. فیلمساز به وضوح در قسمت دوم داستان خود عجله کرده و گاه فراموش میکند مخاطب اصلی او کودکان هستند و باید داستان خود را با حوصله برای آنها تعریف کند تا گیج نشوند. از نیمه دوم نمایش مفهوم خیر و شر و سیاهی و سفیدی در قالب داستانی افسانهای و بدون توضیح کامل وقایع مخاطب کودک را سردرگم میکند.
"پسر دلفینی" با بهرهگیری از نمایش مفهومی جهان شمول و مقدس یعنی مادر در کنار استفاده از دوبلورهای قوی و متناسب با شخصیتهایش که بعضا ته مایه طنز دارند به دل مخاطب مینشیند، ترانههایی هم که در طول داستان اجرا میشوند بخوبی ترسیم گر مهر مادری هستند اما بهتر بود با صدای یک کودک اجرا میشدند تا بتوانند حس همذات پنداری بیشتری را در کودکان برانگیزند.
در پایان باید گفت انیمیشن«پسر دلفینی» میتواند نقطه عطفی درتاریخ انیمیشن سازی وطنی و گامی رو به جلو در فرآیند مهم قهرمان سازی و قهرمان پروری متناسب با فرهنگ و اخلاقیات جامعه ایرانی محسوب شود، بویژه آنکه از لحاظ تکنیکهای فنی و جلوههای بصری بسیار چشم نواز است و یک سروگردن از سایر انیمیشنهای ایرانی بالاتر قرار میگیرد.
همچنین هدف نهایی این انیمیشن که پسر دلفینی به عنوان نماد مبارزه با شر بتواند به بیننده خود یعنی کودکان و نوجوانان که آیندهساز کشورهستند، انگیزه حفاظت از مرزها و زندگی ببخشد تا بتوانند با ایمان و اراده قوی به فکر ساختن دنیای پیرامون خود باشند، بسیار ارزشمند است، اما کاش این پیام در قالب داستانی روانتر برای مخاطب کودک بیان میشد تا ذهن کوچک او بتواند این پیام تلاش کردن و ناامید نشدن در مسیر رؤیاها و آرزوها را بهتر درک نماید.
منبع: فارس