سارا رنگیان | شهرآرانیوز؛ بهدنبال محاصره نافرجام هرات و بازگشت سپاهیان ایرانی از خراسان در سال ۱۲۵۴ قمری (۱۲۱۷ خورشیدی) هنگامیکه رشته مناسبات میان دو دولت ایران و انگلیس پاره شد، افسری فرانسوی موسوم به «فریه» به خدمت دولت ایران درآمد و به دریافت درجه آجودان ژنرالی (امیر یا همان افسری است که مقامات بلندپایه کشوری و لشکری را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایفشان یاری میکند) مفتخر شد. ژنرال فریه به داشتن احساسات ضدروسی مشهور بود و مخالفتهای شدیدش با طرحهای توسعهطلبانه روسها در ایران، نمایندگان تزار و بهویژه سفیر روس را در تهران خشمگین کرد.
سرانجام براثر دسیسههای سفیر روس، ژنرال فریه را از ارتش ایران بیرون کردند. فریه به فرانسه بازگشت و پس از یک سال سکونت در کشورش، سودای سیاحت مشرقزمین در سرش افتاد و به همین دلیل در بهار سال ۱۲۶۱ قمری (۱۲۲۳ خورشیدی) از بغداد به کرمانشاه رفت و از آنجا عازم تهران شد و از راه خراسان خود را به خوارزم، بخارا و سرانجام به لاهور رساند. این سفر منجر به تهیه سفرنامهای در همان سال شد.
سفرنامه فریه حاوی مطالبی است که از نظر عمق، دقت و ریزبینی نسبتبه نوشتههای بسیاری از معاصران او برتری دارد. فریه ساکنان مشهد را بهعلت ورود مهاجران از مرو، سرخس، قندهار و هرات ۶۰ هزارنفر دانسته و معتقد است که عده بیگانگان مقیم و زوار به ۳۰ هزار نفر میرسد. تصویری که فریه از مشهد عرضه کرده با آنچه «جیمس بیلی فریزر» ۲۳ سال قبل از او نوشته، چندان تفاوتی ندارد. هنوز دیواری از خشت خام مشهد را دربر گرفته بود که وسیله دفاعی مناسبی نبود. گرچه خود شهر در نظر این مسافر فرانسوی جالب نبود، رونق بازار تجار به اندازهای بود که جلب توجه میکرد.
فریه بازار مشهد، بهویژه قند و شکر را که از یزد به خراسان و بالاخره به حدود آسیای مرکزی حمل میشد، پرسود دیده بود. پارچههای حریر و پنبهای و ظرفهای بلور و چینی ساخت اروپا از تهران وارد میشد و در بازارهای آسیای مرکزی به فروش میرفت و درمقابل شال کشمیری، پوست سیاه بخارایی، برک و پوستینهای کابلی، شتر و اسب ترکمن در بازار مشهد به فروش میرسید. بازار کالاهای داخلی نیز رونق فراوان داشت به این دلیل که خراسان به بافتن قالی و حریر و تهیه نمد و همهگونه سلاح بهویژه شمشیرهای خراسانی مشهور بود.
برگرفته از بخش «سال قحطی تا پایان سده سیزدهم هجری» کتاب «جغرافیای تاریخی سیاحان خراسان از دید جهانگردان» تألیف ابولقاسم طاهری، سال ۱۳۴۸.