در طبقه بندی شهرهای گوناگون، موضوع و انگیزه مرکزی شکل گیری و هویتمند شدن شهر، کلیدواژه اساسی است. این دال کانونی و بنیادین تعیین کننده همه ابعاد و مؤلفههای مادی و غیرمادی شهر خواهد بود و همه ارتباطات، ساختارها، فرایندها و کنشها در درون شهر بر بنیاد همان عامل کانونی عمل میکند؛ به عبارت دیگر پنداره مرکزی شهر که میتواند یک انگیزه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی یا زیست محیطی باشد هویت بخش همه عناصر شهری و تعیین کننده نسبت آنها با یکدیگر است.
«زیارت» پنداره مرکزی شکل گیری مشهد مقدس است و از این بابت مشهد مقدس، از جمله شهرهایی است که در طبقه بندیهای مرسوم، نمونهای همانند ندارد. به دلیل وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع) و گسترش یافتن مفهوم «زیارت» که برخوردار از ابعاد معنایی و معرفتی شیعی و دارای ظرفیت ساختار و نهادسازی است، مشهد نمونهای منحصر به فرد انگاشته میشود. قدرت زیارت به عنوان دال مرکزی شهر مشهد چنان دامنه دار و پربسامد است که میتواند نقاط قوت برجسته دیگری را در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز به همراه آورد.
به عبارت سادهتر میتوان زیارت را عاملی دانست که مشهد را به ترکیبی برخوردار از همه مؤلفههای قدرت بخش شهری بدل کرده است.
از این روی سیاست گذاری و برنامه ریزی برای تقویت امر زیارت به عنوان عامل پایداری شهر بسیار الزامی است. آنچه به عنوان زیارت در جایگاه یک مؤلفه تمدنی معنابخش شهری موردنظر نگارنده است، زیارتی است برآمده از آموزههای شیعی و مروج اندیشه انقلابی (به معنای اصالت یافتن انسان فرهنگی) که البته باید در زیست مردم امتداد داشته باشد.
زیارتی که در زیست جاری مردم جریان داشته و با ابعاد گوناگون زندگی ایشان پیوند برقرار کرده است، زمینه شکل گیری تمدن و ارتقای کیفیت زندگی را فراهم میآورد. از این رو در شهر مشهد مقدس، بازنمایی زیارت و پیوند ملموس آن با همه ابعاد شهری یک نیاز بنیادین است. این امر خود نیازمند درک درست از زیارت و پیوند آن با فضاهای ملموس زیست معاصر است.
بر اساس آنچه گفته شد، زیارت با بازتولید معنایی و معرفتی خویش همواره جریان داشته است و بر پایه دگرگونیهای عصری با حفظ بنیادهای معنایی خویش نمود و بروز مییابد. پس یکی از مهمترین اقدامات برای بهره بردن حداکثری از پنداره «زیارت»، جلوگیری از انحراف معنایی و ساختاری آن و کمک به توسعه اش به عنوان جریانی پویاست.
یکی از برجستهترین کلیدواژههای برآمده از «زیارت»، مفهوم «زائر» است و تقریباً بیشترین ادبیات تولیدی در این حوزه به مسئله زائر باز میگردد.
آشکار است درک مفهومی و برنامه ریزی برای زائران با آرمان تحقق زیارت مطلوب و پس از آن بهره بردن از مواهبش، امری انکارناپذیر است، ولی یکی از مهمترین کلیدواژههایی که در سایه زائر قرار میگیرد و در بسیاری از موارد به آن توجهی نمیشود؛ مفهوم «مجاور» است.
زائر در دامنه میزبانی و خدمت مجاوران و خدمتگزارانی که زمینه حضور را فراهم میآورند معنا مییابد. حقیقت آن است که تحقق مطلوب و نتیجه بخش «زیارت» نتیجه انسجام، ساختارمندی و تقویت مجاوران است. مجاوران به عنوان گروهی که به طور مستقیم و غیرمستقیم با زائران سروکار دارند زمینه تقویت برداشت ذهنی ایشان از زیارت را فراهم میآورند. بر این بنیاد زیارت مطلوب در گرو نوع میزبانی مجاوران و خدمتگزاران است.
برداشتهای خودآگاهانه و ناخودآگاهانه زائران، به نوع رفتار و کنشگریهای میزبانان ایشان بستگی دارد. آشکار است که اگر اختلالی در فرایند میزبانی از زائران انجام میشود تصویر ذهنی ایشان مخدوش و زمینه اثربخشی حداکثری زیارت دچار آسیب میشود.
پس بایسته است برای به نتیجه رسیدن زیارت مطلوب، در گام نخست فرهنگ میزبانی را ارتقا دهیم. بر این بنیاد باید گفت هر شهروندی که در مشهد مقدس زیست میکند به نوعی میزبان و خدام زائران حضرت رضا (ع) است و این خدمت به طور مستقیم و غیرمستقیم با تقویت امر زیارت بر کیفیت زندگی اثر میگذارد.
حال مهمترین وظیفه سیاست گذاران و برنامه ریزان عرصههای گوناگون فعال در مشهد مقدس، ارتقای فرهنگ میزبانی مبتنی بر آموزههای دینی است. این امر نیازمند فرهنگ سازی دقیقی است که به یاری آموزش، پژوهش، تولیدات رسانه ای، قانون گذاری، توسعه زیرساختهای میزبانی و مواردی از این دست ممکن خواهد شد.